در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
آن وقتها همه میدانستیم که در تابستان باید چه اتفاقهایی را به حافظهمان بسپریم تا بشوند موضوع انشای روزهای اول پاییز.
یکبار اما برای ما که دانشآموز کلاس پنجم دبستان بودیم، اتفاق دیگری رخ داد. موضوع آخرین انشای آن سال ما حسابی تغییر کرد و شد: «تابستان خود را چگونه میخواهید بگذرانید اگر...» آمدن همین «اگر» بعد از جمله «تابستان خود را چگونه میخواهید بگذرانید» باعث شد تا همه ما چند روز به موضوع انشاء فکر کنیم و بالاخره روز موعود انشاهایی بنویسیم که همهاش با اگر آغاز میشد. مثل این که اگر من پول خیلی زیادی داشتم... یا اگر پدر من کل تابستان تعطیل بود و مجبور نبود روی زمین کار کند... و خلاصه انشای همه (برخلاف روال معمول که شرح حوادث یک تابستان گرم بود) تبدیل شد به شرح آرزوها و خیالهایی که همه داشتیم، آرزوهایی کوچک و بزرگ که با یک اگر شروع و به سفری در سرزمین رویاها ختم میشد.
آن روزها نمیدانستیم که چرا معلم ما این موضوع را برای انشاء انتخاب کرده و برخلاف روال معمول ما را به نوشتن انشایی درباره آرزوهایمان واداشته است؛ آرزوهایی که بازگوکردنشان باعث میشد تا موجی از خنده بچهها فضای کلاس را دربربگیرد و همه با هم از ته دل به جملههایی که بعد از اگرها نوشته شده بودند، بخندیم.
آن روزها گذشت و ما انشاهای دیگری هم نوشتیم، انشاهایی با موضوعات کلیشهای یا غیرکلیشهای، اما هیچ چیز برای ما نتوانست جای آن همه آرزوی شیرین را پر کند که در روزهای آخر یک سال تحصیلی روی دفترهای انشایمان نقش بسته بود.
هنوز هم وقتی بعضی از بچههای آن کلاس را میبینیم، دوباره یاد همان انشاء میافتیم و همان آرزوهای کوچک و بزرگی که هیچوقت عملی نشدند، اما به ما آموختند که میشود به جای شرح یک تابستان گرم و طولانی از روزهایی بنویسیم که هنوز در راه هستند و نیامدهاند.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد