در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
آیا شما هم جزو آدمیهایی هستید که ناگفتههایشان بیشتر از چیزهایی است که تاکنون گفتهاند؟
من خیلی چیزها برای گفتن دارم که هنوز فرصت بیان آنها پیش نیامده است و به دنبال موقعیتی خاص هستم، ناگفتههایی که در ذهن و دلم تلنبار شده است. بنابراین سوالها و جوابهای بسیاری وجود دارد.
این ناگفتهها به چه دورانی مربوط میشود؟
بیشتر آنها مربوط به زندگی هنریام است. خاطراتی که با بزرگان رادیو داشتهام؛ از جمله مرحوم منوچهر نوذری. اگر حتی این خاطرات فایدهای برای کسی نداشته باشد، برای پسرم که خوب است!
احتمالا نوشتن یا گفتن این خاطرات را هم میگذارید برای زمان بازنشستگی؟
حقیقتش این است که دوران بازنشستگی ما مساوی است با انالله و انا الیه راجعون کسی که وارد دنیای هنر میشود، دیگر خیلی سخت میتواند از آن جدا شود و در کارهای هنری کمتر بازنشستگی وجود دارد هستند کسانی که با سن بالا هنوز مشغول به کارند به هر حال در فرصتی مناسب ناگفتههایم را خواهم گفت.
چه جاذبههایی در هنر وجود دارد که علیرضا جاویدنیا را در این دنیا ماندگار کرده است؟
بخش عمدهاش لطف خداست. و بخش دیگر هم مربوط میشود به جامعه و افرادی که در آن زندگی میکنند. در تمام این 20 سال و اندی که مشغول به کار هستم، سعی کردهام با مردم که مخاطبان اصلی ما هستند صادقانه برخورد کنم و شاید این صداقت باعث شده است آنها هم دوستم بدارند و کارهایم را دنبال کنند.
چگونه به دنیای هنر علاقهمند شدید؟
به نظر من خداوند از همان ابتدای تولد میتواند وظیفهای را به عهده هر کدام از ما قرار دهد . از طرفی قرار هم نیست در یک لشگر همه فرمانده باشند. این لشگر نیاز به سرباز هم دارد.
به هر حال ما آمدهایم تا وظیفهای را که به عهدهمان نهادهاند، تمام کنیم قصه ورودم به دنیای هنر هم از زیرزمین خانههامان در زمان کودکیام شروع میشود. در زمان کودکی، خیلی خوب ضرب میزدم و میخواندم.
ضرب را چگونه آموختید؟
خودم یاد گرفتم. گوشم را به رادیو میسپردم و بعد شروع به نواختن میکردم.
پس تنها از طریق گوش کردن به رادیو یاد گرفتید؟
بله. از همان ابتدا شنونده برنامههای رادیو بودم. تا این که کمکم فعالیتم را در زمینه بازیگری هم ادامه دادم و در سال 46 برای اولین بار در یک برنامه تلویزیونی آغاز به کار کردم و در آن برنامه هم بیشتر تقلید صدا میکردم.
تقلید صدا را چگونه آموختید؟
در آن زمان تنها کسی که در ایران خیلی خوب تقلید صدا میکرد، عبدالکریم اصفهانی بود. ایشان تولید صدا را به شایستگی انجام میدادند.
این کار را چیزی حدود 4، 5 سال انجام دادم تا این که از طرف حسن خیاطباشی برای برنامه شبکه صفر و دوخت و دوز که یک برنامه رادیویی بود، دعوت شدم خیاطباشی، یک گروه 30، 35 نفره تشکیل داده بود که مرحوم نوذری هم در این گروه بود و بالاخره، در سال 57 وقتی برنامه خارج از محدوده را اجرا کردیم، از این گروه تنها 6، 7 نفر باقی مانده بودند. از سال 54 تا سال 57 هم برنامه شبکه صفر را اجرا میکردیم.
غیر از مرحوم نوذری چه افراد دیگری باقی ماندند؟
پرویز ملکوتی، محسن فرید، فرهنگ مهرپرور و آذر دانش البته متاسفانه این دوستان همگی فوت کردهاند.
پس با مرحوم نوذری هم در این گروه آشنا شدید چون شما کارهای زیادی با او انجام دادهاید.
بله، با نوذری به واسطه همین رفت و آمدها سلام و علیکی پیدا کردم.
آن زمان چند سال داشتید؟
24 یا 25 ساله بودم. به هر حال مرحوم نوذری سوابق من را داشت و بعدها مرا با احمد شیشهگران و سعید توکل آشنا کرد. آن زمان برنامه صبحجمعه با شما به شکل دیگری اجرا میشد و حال و هوای دیگری داشت. وقتی نوذری پیشنهاد کار در برنامه صبحجمعه با شما را به من داد، قبول نکردم تا اینکه پس از گذشت 3 ماه پذیرفتم و وقتی رفتم، دیدم چه تیم خوبی است و خود نوذری هم فرماندهی کار را به عهده داشت. از سال 66، 67 فعالیتام را در برنامه رادیویی صبحجمعه با شما آغاز کردم تا امروز که این برنامه به شکل دیگری و با عنوان جمعه ایرانی، تولید میشود.
برنامه راه شب را هم اجرا میکردید، درست است؟
بله. از سال 70 تا سال 78 پنجشنبه شبها راه شب را باز به اتفاق مرحوم نوذری اجرا میکردم و ارتباط نزدیکی از این نظر بین ما وجود داشت. خوشحالم از اینکه شاگردی کسی را کردم که یک ایران او را به عنوان استاد میشناسند. باور کنید تجربههایی را که در طول کار با منوچهر نوذری کسب کردم، پیش از انقلاب به دست نیاوردم.
آقای جاویدنیا خیلی از افرادی که در رادیو فعالیت میکنند، به محیط آن وابسته میشوند این وابستگی چگونه به وجود میآید؟
رادیو بشدت فضایی ساده و صمیمی دارد و همه به شکل یک خانواده در کنار هم کار میکنند و از این نظر همبستگی بیشتری در رادیو در مقایسه با تلویزیون وجود دارد. در تلویزیون گروهها با هم کار میکنند و بعد هم از هم جدا میشوند. به هر حال خوشحالم از اینکه عمرم را در رادیو صرف کردم.
اولین برنامه رادیویی که شنیدید را به خاطر دارید؟
اسم آن برنامه را به خاطر ندارم. اما همان برنامهای بود که ضربزدن را فرا گرفتم. اما این رادیوی قدیمی را هنوز دارم و در منزل برادر بزرگم است. این برنامه را آقای مستجابالدعوه اجرا میکردند که بسیار هم با هنرمندی این کار را انجام میدادند.
آن زمان تلویزیون هم داشتید؟
تلویزیون آمده بود. اما ما نداشتیم. آن هم به دلیل حساسیتهای مذهبیای که در آن دوران وجود داشت.
بیشتر طرفدار کدام برنامه رادیویی بودید؟
برنامه جانیدالر. که حیدر صارمی و حمید عاملی اجرا میکردند. این برنامه یکی از برنامههای محبوب من بود و همینطور برنامه شما و رادیو که فضایی مثل فضای برنامه خودمان یعنی جمعه ایرانی داشت. البته نه به این کیفیت.
شما تیپهای زیادی را در رادیو بازی کردید. چطور به این تیپها میرسید؟
بعضی از تیپها را از خود متن پیدا میکنم. در واقع بر اساس متنی که وجود دارد آن تیپ بخصوص را میسازم یک وقتهایی هم در کوچه و خیابان آن تیپ بخصوص را میسازم یک وقتهایی هم در کوچه و خیابان و از روی آدمها به تیپهایم میرسم. از جمله تیپهایی که خیلی جا افتاد و مورد استقبال قرار گرفت هم میتوانم به خان،خان اشاره کنم. به هرحال این تیپها بوجود میآیند و یواش یواش هم جان دیگری میگیرند.
از تیپهایتان در برنامه جمعه ایرانی بگویید.
سعی کردهام زیاد از تیپهای گذشتهام در این برنامه استفاده نکنم، مگر اینکه سعید توکل (تهیهکننده) یا هاشمی (نویسنده) برنامه بخواهند.
چرا دوست ندارید آنها را اجرا کنید؟
چون دوست دارم کار تازهای انجام دهم و از طرفی هم، آیتمهای این برنامه با برنامههای گذشته از نظر زمانی فرق میکند و در آیتم 5 یا 6 دقیقهای نمیشود کار خاصی انجام داد یا تیپی ارائه کرد، مگر این که فضا برای انجام این کار وجود داشته باشد. مثل آیتم مسابقه 20 سوالی که تیپ شنگول میتواند براحتی مانور بدهد.
از اجرایتان در برنامههای تلویزیونی بگویید.
ای کاش اجرا نمیکردم که اینقدر اجرا به من پیشنهاد نمیشد! اما چون به گفته بعضی دوستان، در عین اجرا کردن بازی هم میکنم، این مساله دلگرمم میکند.
دوست دارید چه نوع برنامههایی را اجرا کنید؟
برنامههایی که ارتباطش با مردم بیشتر باشد و رگههای طنزی هم داشته باشد و همین طور آزادی عمل به اندازه کافی برایم وجود داشته باشد.
چرا دیگر تیم برنامه جدی نگیرید، دور هم جمع نشدند و کاری ارائه نکردند؟
در آن برنامه گروه تقریبا همه رادیویی بودند. عدهای انتقاد کردند که اینها رادیویی هستند و کارشان رادیویی است. در صورتی که مخاطب ما را جلوی دوربین به عنوان بازیگر مجری میدید و میشناخت؛ اما متاسفانه عدهای فوری دوست دارند یک برچسب بزنند.
اساسیترین فرقی که بین یک برنامه تلویزیونی و یک برنامه رادیویی وجود دارد، از نظر شما چیست؟
ما در رادیو تنها یک صدا و یک میکروفن در اختیار داریم و با همانها هم باید با مخاطب ارتباط برقرار کنیم. در صورتی که در تلویزیون دیده شدن خیلی به کمکمان میآید. به هر حال کار در رادیو بخصوص یک کار طنز به مراتب دشوارتر است، چون تنها یک وسیله ارتباطی که آن هم صداست، در اختیار داریم.
چقدر مخاطب تلویزیون هستید؟
بستگی به برنامههای آن دارد. مثلا برنامه کلاه قرمزی 88 را به دلیل ارادتی که به حمید جبلی و ایرج طهماسب داشتم، دیدم و پسندیدم. به هر حال امیدوارم نظارتی شایسته و بایسته روی برنامههای تلویزیون وجود داشته باشد.
آقای جاویدنیا چقدر از بداهه در کارهایتان بخصوص برنامه جمعه ایرانی استفاده میکنید؟
زیاد استفاده نمیکنم، چون متنهایی که سعید توکل مینویسد، به اندازه کافی شیرین و بامزگی خودش را دارد. در نهایت اگر مثلا لطیفهای ضعیف باشد، چند کلمهای از آن را تغییر میدهیم و یا نوع گویشمان را عوض میکنیم؛ همین.
برنامهتان برای امسال چیست؟
قرار است تعدادی تلهفیلم را با آقای حسن هدایت و دیگر دوستان کار کنم که امیدوارم از اعتمادی که آقای هدایت به من دارند، بتوانم سربلند بیرون بیایم.
به عنوان آخرین سوال چه چیزهایی را در گذشتهتان و ساختمان ارگ (رادیوی سابق) جا گذاشتهاید؟
زمان برای من مثل یک رویا گذشته است. اگر کسی کارش را دوست نداشته باشد، قطعا آن را هم ادامه نخواهد داد. خیلی از خاطرات من و امثال من در همان استودیوی 8 ساختمان ارگ باقی مانده است؛ مخصوصا خاطراتی که با مرحوم نوذری داشتم.
محبوبه ریاستی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد