: پس از 2 سفر رئیس جمهور کشورمان به جمهوری آذربایجان در یک سال گذشته ، اکنون سفر رسمی جناب آقای احمدی نژاد به این جمهوری آغاز شده است ، اما تحولات سالهای اخیر در قفقاز و بویژه در جمهوری آذربایجان ملاحظاتی جدی را در حاشیه این سفر به وجود آورده است که بی توجهی به آنها، این سفر و نتایج و دستاوردهای آن را تحت الشعاع قرار خواهد داد.
کد خبر: ۱۴۲۸۷۴

سرزمین قفقاز یادآور تاریخ و فرهنگ و زبان و حکومت مشترکی است که در 2 قرن گذشته دستخوش تحولات بزرگی شده است بنابراین توسعه ارتباطات و استحکام روابط با دولتها و ملتهای این منطقه و تلاش در جهت اعاده جایگاه و نقش سنتی و تاریخی ایران در تحولات جاری در قفقاز و به دست آوردن جایگاه اثرگذار در معادلات این منطقه استراتژیک از جمله مهمترین بخشهای سیاست خارجی نظام در سالهای آتی در حوزه قفقاز به شمار می رود اما بی توجهی به آنچه که امروز در جریان است و روند شتاب یافته جریانات ضد «عنصر ایرانی» در قفقاز که ریشه در تاریخی 200ساله از دوره تزارها، کمونیست ها و امروز نیز ناسیونالیست ها دارد ، ما را بر آن می دارد تا حساسیت های خود را در تلفیق موثر با عنصر قدرت به رخ حریفان صاحب برنامه و سرمایه و استقرار یافته خود که از سوی عناصر بومی پشتیبانی می شوند ، بکشیم. در این مسیر توجه به ملاحظات زیر ضروری است :
1- جمهوری آذربایجان امروز به کانون توجهات رقبای جهانی جمهوری اسلامی تبدیل شده است. حضور اسرائیل و توسعه مناسبات سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی و تاسیس سفارت در باکو و برقراری ارتباط نزدیک میان احزاب سیاسی بویژه احزاب ضد ایرانی فعال در آذربایجان و نهادهای دولتی با دولت صهیونیست ، گویای نگرش و جهتگیری های دولت نوپای آذربایجان است . این روابط به اندازه ای است که نماینده یهودیان آذربایجان در مجلس این کشور از طرق مختلف آشکارا به جمهوری اسلامی و سیاست های آن و به ملت ایران توهین می کند ؛ به گونه ای که گاه تصور می شود وی در کنست اسرائیل و به عنوان یک مسوول اسرائیلی اعلام موضع می کند. گذشته از این ، مصاحبه ها و زهرپراکنی های سفیر اسرائیل در آذربایجان چنین القا می کند که جمهوری آذربایجان آن چنان فضای مناسبی برای حملات علیه ایران است که یک سفیر با چارچوب وظایف تعریف شده دیپلماتیک اجازه دارد تا خارج از چارچوب های مرسوم ، هر گونه موضعگیری علیه کشوری ثالث را به عمل آورد. این امر درخصوص سفیر و کارکنان سفارت امریکا در باکو نیز مصداق دارد. مصاحبه های مطبوعاتی و تلویزیونی سفیر و مسوول روابط اجتماعی سفارت امریکا در باکو که طی آنها بدترین نوع تبلیغات ضدایرانی به کار می رود ، چنین القا می کند که گویی این سرزمین به حیاط خلوت امریکا و اسرائیل تبدیل شده است.
2- تشکیل کنگره آذری های جهان که به دست حیدر علی اف صورت گرفته است ، نگاه تجزیه طلبانه و تداوم سیاست های دولت شوروی در قبال ایران را تداعی می کند. جریان تندروی ناسیونالیستی که بیشتر از یک واقعیت عمومی به یک سیاست دولتی شباهت دارد ، زاییده تفکراتی دولتی و سازمان یافته در لایه های غیرآشکار حکومت آذربایجان است . این جریان بدون توقف در حال توسعه و گسترش فعالیت های ضدایرانی است .در این میان احزاب ملی گرا بویژه جبهه خلق با کمک دولت و با سرمایه ها و حمایت های خارجی و بویژه اسرائیل به تبلیغات ضدایرانی خود وسعت می بخشند؛ به گونه ای که در طول ماههای گذشته بارها تظاهرات ضدایرانی در مقابل سفارت ایران برگزار و در مقابل پلیس ، پرچم مقدس جمهوری اسلامی ایران به آتش کشیده شد و دولت نیز در برابر آنان اقدامی صورت نداد.برخی معتقدند جبهه خلق آذربایجان نیمه غیرآشکار سیاست های دولتی است که به دست دوست و یار دیرینه رئیس جمهور آذربایجان ؛ ابوالفضل علی اف هدایت و رهبری می شد.اکنون نیز این جریان از سوی دولت آذربایجان حمایت می شود. به علاوه پناه دادن به فراریان ضد انقلاب ایرانی و ایجاد تشکل های ضدایرانی در باکو تحت عناوین مختلف از جمله جنبش آزادیبخش آذربایجان جنوبی و حمایت مالی از این جریانات در کارنامه دولت آذربایجان خودنمایی می کند.به علاوه هنوز پس از دهها سال دفتر فرقه دموکرات آذربایجان که در طرحی استالینیستی به دنبال تجزیه و الحاق خاک مقدس آذربایجان ایران به شوروی سابق بود، دایر و آزادانه فعال است.
3- فضاسازی های مسموم و جوسازی های تبلیغاتی شیوه ای است که از سوی بسیاری از مطبوعات آذربایجان دنبال می شود. با نگاهی بر مطبوعات این جمهوری مشخص می شود که روند تبلیغات ضدایرانی نه توقف پذیر و نه قابل کنترل است . به اعتباری ضدیت با ایران در مطبوعات آذربایجان نهادینه شده است ، بعلاوه کانال های تلویزیونی نیز عموما جهتگیری های ضدایرانی داشته و به انعکاس منفی تحولات ایران می پردازند. دولت نیز صرفا با بیان این که رسانه ها در این جمهوری غیردولتی هستند ، به توجیه این ضدیت ها می پردازد. حافظه ملت ایران هرگز توهین گستاخانه مطبوعات آذربایجان به پیامبر اکرم (ص) و همچنین توهین به امام خمینی و رهبر معظم انقلاب و ریاست محترم جمهوری را فراموش نمی کند.
4- توسعه پیوندهای سیاسی ، اقتصادی ، نظامی و امنیتی با امریکا و واگذاری پایگاه های نظامی به آنان در پوشش همکاری های نظامی با ناتو از جمله تحریکات جدی باکو است که نیازمند دقت و نظارت جدی تر است . ایجاد کمیته همکاری های امنیتی و مبادله هیاتهای نظامی - امنیتی و پیش بینی بودجه برای تجهیز و آموزش ارتش آذربایجان از سوی دولت امریکا از جمله شواهد شکل گیری و تعمیق روابط میان دولت آذربایجان با دشمنان سنتی جمهوری اسلامی ایران در مرزهای کشور و در نزدیک ترین نقطه جغرافیایی به تهران است.
5- حوزه خزر در حال تبدیل به یک بلوک مهم سیاست و انرژی است. باکو در صدر این توجهات قرار دارد و شتاب در تغییر شرایط اقتصادی و سیاسی در این کشور کوچک ، گویای شکل گیری یک اجماع جهانی در میان قدرتها برای تبدیل حوزه شرقی قفقاز به کانون نظارت بر ایران و روسیه و تاثیرگذاری بر سیاست های این 2 دولت و ایجاد «جزیره تهدید» علیه منافع ملی 2 قدرت ذی نفوذ در قفقاز است . بعلاوه اتصال حوزه غربی قفقاز و ایجاد پیوندهای سیاسی و اقتصادی میان آذربایجان ، گرجستان و ترکیه ، مثلثی از همکاری ها را با گرایش تامین منافع غرب به وجود آورده است . این بلوک در برابر کشورهای آسیای مرکزی که به طور سنتی هنوز پیوندهای خود را با روسیه حفظ کرده اند، در آینده کانون تنشها و تلاطم های منطقه ای خواهد بود؛ بنابراین هر حرکت یا اجرای هر سیاستی در این منطقه می بایست با در نظر گرفتن حداکثر منافع ملی صورت گرفته و تامین کننده اهداف عالی نظام در حوزه سرزمینی ایران باشد.بر اساس این دلایل ، به نظر می رسد سفر ریاست محترم جمهوری به باکو باید با در نظرگیری چنین ملاحظاتی صورت پذیرفته و در نتیجه آثار ملموسی را در تعدیل سیاست های پیدا و پنهان و قطعی دولت باکو بر جای بگذارد. لذا انتقال این ملاحظات جدی که قابل گذشت و معامله نیست به طرف آذری از ضرورت های این سفر و تعیین خطوط قرمز ایران و ترسیم آن برای دولت آذربایجان ، از دستاوردهای مهم آن به شمار می رود.

محمدحسین آذری
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها