چند روز پیش وزیر رفاه و تامین اجتماعی اعلام کرد که در کشور 9میلیون و 240هزار نفر زیر خط فقر شدید به سر می برند و یکی از اعضای کمیسیون اجتماعی مجلس با اظهار آن که عدد 12میلیون نفر درست تر است
کد خبر: ۱۴۲۴۳۲
، سخنان آقای مصری را کامل کرد.
این که کدام عدد و رقم اعلام شده ، دقیق تر است ، خیلی مهم نیست و این که اگر آمار رسمی فقرا 12میلیون نفر است ، آمار واقعی به چه میزان می تواند باشد هم مهم نیست و این که چرا باید فاصله آمار اعلام شده از زبان دو مسوول این همه فاحش باشد هم می تواند مهم نباشد.
مهم این است که اعلام این مساله از چند دیدگاه قابلیت بررسی دارد.
دیدگاه اول: فقر به خودی خود عامل جرم نیست و جرایم ، کجروی ها و نابهنجاری ها در یک جامعه معلول «فرصت»اند که فقر استعداد فرصت سازی برای جرم را دارد.
مثلا وقتی در یک جامعه رشد سریع و نامتوازن اقتصادی اجتماعی پدید آید و در پی آن ، عده ای یک شبه ثروتمند شوند و این ثروت را به انحائ گوناگون چه از طریق رسانه ها و چه به صورت علنی برای فقرا به نمایش بگذارند (تبدیل ثروت به ارزش)، سیستم و ساختار پایدار نیازهای آنان را برهم می زنند که همین اختلال باعث به صرافت افتادن فقرا، برای بیرون آمدن از وضعیت فقر با هر وسیله ممکن ، چه مجاز و چه غیرمجاز می شود. در نتیجه رفتارهای انحرافی و آسیبهای اجتماعی افزایش می یابد.
لذا اگرچه فقر رابطه مستقیمی با آشفتگی های اجتماعی ندارد؛ ولی همبستگی معناداری با اکثر آسیبهای اجتماعی از قبیل کودکان خیابانی ، سرقت ، قتل و...دارد. اگر نگاه خوشبینانه داشته باشیم و بپذیریم که در جامعه ما از هر 7نفر فقط یک نفر زیر خط فقر شدید زندگی می کند.
همین رقم کافی است تا باور کنیم «مساله فقر» به «بحران فقر» تبدیل شده است .البته این وضعیت بحرانی با تمهیداتی چون برقراری عدالت اجتماعی ، بسیج عمومی برای مبارزه با فقر، نهادینه کردن آموزه های دینی ، اصلاح ساختارهای اجتماعی ، اقتصادی ، سیاسی ، فرهنگی و...قابل کنترل و کاهش است.
دیدگاه دوم: صاحب نظران ، جامعه شناس را طبیب اجتماعی می دانند یعنی همانگونه که پزشک مبادرت به مداوای بیمار می کند جامعه شناس هم وظیفه اش تشخیص و مداوای دردهای جامعه است.
جامعه شناسان برای تشخیص درست دردها نیازمند داشتن اطلاعات دقیق ، کافی و به روز از وضعیت موجود جامعه اند تا براساس این داده ها بتوانند علاج واقعه قبل از وقوع بکنند.
یک جامعه شناس ایرانی زمانی می تواند تشخیص دهد که جامعه اش دچار بحران فقر و نابرابری اجتماعی است که اطلاعات دقیقی از میزان فقر، نوع فقر، دهک بالا و دهک پایین ، ضریب جینی ، میزان جرم ، سن جرم ، وضعیت حاشیه نشینی ، مهاجرت و...در اختیار داشته باشد.
از آنجا که این آمار و ارقام در اختیار نهادها و سازمان های دولتی است و این سازمان ها هیچ تمایلی به در اختیار قرار دادن این اطلاعات به پژوهشگران ندارند، وقت آن رسیده که مسوولان در نگاههای سنتی خود تجدیدنظر کرده و دایره مصلحت بینی شان را گسترش داده و جامعه شناسان و تحلیلگران اجتماعی را به مثابه پزشکان محرم دردهای خویش قلمداد کنند و از تلخ بودن اعداد و ارقام وحشت نکنند که اگر جز این باشد و اطلاعات را محرمانه فرض کنند و آن را به صورت قطره چکانی ارائه دهند، هیچ نسخه شفابخش اجتماعی پیچیده نمی شود.
دیدگاه سوم: احساس می شود جامعه ما اعم از عموم مردم ، مسوولان ، رسانه ها، کارشناسان و...حساسیت شان را نسبت به عدد و رقم از دست داده اند و دست و دلشان به کم نمی چرخد که خطر این پدیده فرهنگی خیلی بیشتر از هر آسیب اجتماعی و سیاسی برای یک جامعه است.
وقتی رسما اعلام می شود که 9میلیون نفر زیر خط فقر شدید به سر می برند، یعنی 9میلیون انسان ، یعنی یک ششم کل جامعه ما که از بد حادثه سخت زندگی می کنند و نیازمند حمایت اند و منتظرند تا در این چند روزه ، حرفی ، حرکتی ، یادداشتی ، چیزی از کسی ، کارشناسی ، رسانه ای ، مدیری مشاهده کنند؛ اما آب از آب تکان نمی خورد و گویی هیچ اتفاقی نیفتاده است...البته من مثل همه آنها که زیر خط فقر می نامیم و همچنان امیدوارم....


علی طلوعی
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها