نمی خواهم نفیا یا اثباتا در مورد اقدام غیرمنتظره شورای عالی اداری برای ادغام سازمان مدیریت و برنامه ریزی در «نهاد ریاست جمهوری» سخن بگویم.
کد خبر: ۱۳۹۶۸۱

قضاوت و اظهارنظر در این خصوص را به موافقان و مخالفان این اقدام رئیس جمهور وا می نهیم ، اما مایلم منظور این مقاله را با طرح یک سوال غیرمنتظره آغاز کنم.
سوالی که شاید مقداری هم عجیب باشد. به نظر شما خواننده محترم ، اگر پس از دور اول و یا دور دوم ریاست جمهوری آقای دکتر احمدی نژاد، فرد دیگری به عنوان رئیس جمهور از سوی ملت انتخاب شد، آیا رئیس جمهور بعدی ، مجددا به بازگشت سازمان مدیریت و برنامه ریزی رای خواهد داد یا بر تصمیم دولت فعلی صحه خواهد گذاشت؛
پاسخ به این سوال بسیار کلیدی و مهم است. بالاخص زمانی که برخی بر این اعتقاد باشند که دولت بعدی به احتمال فراوان به تغییر مجدد اوضاع و احیائ سازمان مدیریت تمایل خواهد داشت. در این صورت باید از هدر رفتن بسیاری از فرصتها و امکانات تاسف خورد. اما سوال بعدی این است که چرا امکان دارد که دولتهای بعدی از ادامه دادن راه دولت آقای احمدی نژاد و تصمیمات ناگهانی آن سر باز زنند؛ پاسخ این سوال ، منظور اصلی مقاله حاضر است.
باید پذیرفت که اتخاذ تصمیمات راهبردی و مهم و تاثیرگذار در اداره کشور، نیازمند بهره گیری از خرد جمعی و اتفاق نظر اکثریت صاحبان نظر در حوزه مربوطه است. اگر فرآیند یک تصمیم گیری کلان ، از معبر نظرات اندیشمندان و نخبگان عبور نکند و اندیشه آنان از زلال استدلالات و براهین مربوطه سیراب نگردد، حتی اگر تصمیم مربوطه در عالم نظر و مصلحت ، به صواب باشد، اما به هر حال «اقناع روحی و فکری» برای جامعه حاصل نخواهد شد و در اولین فرصت تغییر دولت ، مجددا آب رفته به جوی باز خواهد گشت. اما اگر دلایل و استدلالات قوی و منطقی برای اتخاذ یک تصمیم کلان ، از قبل ارائه گردد و اذهان صاحبان اندیشه را قانع و آرام گرداند، در این صورت ، این اقدامات ماندگار و قابل دفاع خواهد بود.
این که ادامه حیات مرکزیت برنامه ریزی و بودجه نویسی کشور به شکل یک «سازمان» باشد یا به صورت معاونت نهاد ریاست جمهوری ، باید با ارائه دلایل و براهین قرین باشد.
شورای عالی اداری حتما برای تصمیمات خود، دلایلی داشته است ، اما نه قبل از تصمیم گیری ناگهانی خود و نه حتی بعد از آن ، از ارائه استدلالات خود، استنکاف نموده است.
چه رسد به این که در یک فرآیند منطقی ، افکار عمومی و کارشناسان را برای این تصمیم خود قانع کرده باشد. اگر ادامه حیات سازمان مدیریت برای نظام برنامه ریزی و نظارت کشور مضر و یا بدون استفاده بود، آیا چاره کار در ادغام در ریاست جمهوری است یا راه حل دیگری نیز وجود داشت. آیا تمرکز برنامه ریزی و نظارت در ریاست جمهوری و استانداری ها، دارای مشکلات و نقص هایی نیست؛
تاکید می کنم که قصد نداریم تا به این سوالات پاسخ دهیم ، اما نمی توان و نباید این سوالات را بدون پاسخ گذاشت و صرفا در این خصوص بحث کرد که اقدام غیرمنتظره شورای عالی اداری قانونی بوده است یا غیرقانونی.
به اعتقاد این قلم ، ساده ترین و سبک ترین نوع مواجهه با این قبیل موضوعات ، سخن گفتن از قانونی بودن و یا غیرقانونی بودن آن است. قانونی بودن این تصمیمات صرفا بخش سخت افزاری آن را حل می کند اما در بخش فرهنگی و فکری و توجه به افکار عمومی ، سخن برای گفتن فراوان است.


ناصر ایمانی
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها