همه رهبران اسراییلی، دست به کشتار زدند. از جنگ سال 1947 میلادی تا به حال، همین رویه ادامه داشته است. مناخیم بگین که دست به کشتار دیر یاسین زد، اولین آنها بود که هنوز خاطرهاش از یادها نرفته است.
کد خبر: ۱۲۸۶۴۹

آخر آنها، ایهودا اولمرت و وزیر دفاع او، عمیر پرتز هستند که به بهانه قتل رهبران حزبالله، چندین محله مسکونی در حومه جنوبی بیروت را به تلی از خاک مبدل کردند و صدها نفر را به کشتن دادند. از جمله باید به کشتار قانا در جنوب لبنان اشاره کرد که تحت نظارت شیمون پرز از حزب کارگر صورت گرفت. همانی که به او مرد میانهرویی و صلح میگویند.
اما کشتارهایی که اریل شارون از زمان افسریاش در ارتش اسراییل تا نخستوزیریاش، به قدری زیاد بوده که وی را مستحق داشتن لقب (مرد کشتارها) در اسراییل کرده است.
این کشتارها، چند ویژگی داشته است. اولا اینکه منحصر به افراطیون در جناح راستگرا و یا بنیادگرایان یا حزب لیکود نبوده است. بلکه در این کشتارها رهبرانی شناخته شده از جریان میانهرو، سکولارها و از حزب کارگر از بن گوریون گرفته تا شاگردش شیمون پرز، با پافشاری و تصمیم قبلی، شرکت کردند.
یک ویژگی دیگر این کشتارها این است که نه فقط در میانه جنگها و زد و خوردها که بعد از پیروزی، به وقوع پیوستند. مثلا کشتارهای اللد و الرمله پس از کامل شدن سیطره اسراییلیها بر سرزمین فلسطین در سال 1948، صورت گرفت. از طرفی کشتار صبرا و شتیلا (اردوگاههای پناهندگان فلسطینی در بیروت) پس از پایان عملیات نظامی در سال 1982 رخ داد. از سوی دیگر، کشتاری که به وسیله بنیامین بن عازار، فرمانده واحد «شاکید» در ارتش اسراییل که در صحرای سینا به وقوع پیوست، پس از پایان یافتن جنگ 1967 انجام شد. یک ویژگی قابل ملاحظه دیگر این که این کشتارها درست در زمانی اتفاق افتادند که ارتش اسراییل در موقعیت برتری جویانه و مسلط قرار گرفته بود. مثلا کشتار اردوگاه جنین (2002) در میانه درگیری مسلحانه ارتش اسراییل (مشهور به افسانه شکستناپذیری) و شماری از رزمندگان تفنگ به دست فلسطینی، رخ داد.
جالبتر اینکه، ترور رهبران فلسطینی که معمولا از طریق استفاده از کلت، سلاحهای اتوماتیک و یا نارنجک دستی صورت میگرفت، به شیوه دیگری مبدل شد و اسراییل از بمب جنگندههای اف 16 برای این منظور بهره گرفت. ویژگی چهارم این که اسراییلیهایی که دست به کشتار میزنند، نه تنها از آن شرمسار نیستند، بلکه مایه مباهات و افتخار خود دانسته و از جامعه اسراییلی، به خاطر انجام چنین کشتارهایی، جوایز گرانقیمت میگیرند. از جمله از ارتش خارج میشوند تا رهبری احزاب سیاسی را به دست گیرند و یا حایز مقام دولتی شوند و به ندرت، یک مسوول اسراییل، هزینه کشتار خود را پرداخته باشد.
هر از گاهی، قضا و قدر الهی، وارد عمل شده و خود، مجازات این افراد را به عهده میگیرد. مثلا اریل شارون موسوم به «مرد شکست ناپذیر» اکنون در حالتی بیهوش، بر بستر بیمارستان افتاده است. در حالی که زنده است، فوت کرده است. نزدیکترین افراد به وی، از جمله دوستان و دشمنان، نظارهگر مرگ تدریجی او هستند. اما قضا و قدر الهی، نسبت به مناخیم بگین، مسوول کشتار دیریاسین شدت بیشتری به خرج داده است.
بگین در سال 1977، به نخستوزیری رسید. آن زمان، ارتش اسراییل در جنگ 1973، نتوانست وظایفش را به خوبی انجام دهد و حزب کارگر، برای نخستین بار، در انتخابات بازنده شد. راستگرایان برای اولین بار در اسراییل حاکم شدند.
با دستور بگین، جنگ علیه لبنان (1982) برای نابودی فداییان فلسطینی و سازمان آزادیبخش فلسطینی، آغاز شد.
بگین رهبر سیاسی و شارون فرمانده نظامی این جنگ بودند و میپنداشتند با عقد قرارداد 17 مه، بر کشور لبنان مسلط شدند. ولی دیری نپایید آن قرارداد، شکست و فروپاشید و بگین دریافت که جنگ لبنان را که طی آن به لحاظ نظامی پیروز شد، از نقطه نظر سیاسی، از دست داده است. وی فهمید نیروی نظامی، دیگر، برای اعمال سلطه، کافی نیست.
لذا از سیاست کنارهگیری کرد و به زودی دچار بیماری افسردگی شد و روزهای آخر زندگیاش را در کنار پنجرهای گذراند که از طریق آن، منظره بیرونی را تماشا میکرد. آن منظره، چیزی جز دهکده دیریاسین نبود که اکنون بخشی از آن به تیمارستان مبدل شده است.
...اکنون صحبت از بن عازار است. او اکنون وزارت زیرساختارهای اسراییل در کابینه اولمرت را به عهده دارد(2007).
سابق بر این، در دوره اریل شارون، وزیر دفاع در کابینه مشترک احزاب لیکود و کارگر بود (2001). اما کشتاری که به او منسوب است، در زمانی اتفاق افتاد که وی فرماندهی واحد «شاکید» در جنگ سال 1967 را به عهده داشته است. در آن کشتار حداقل 250 اسیر مصری و فلسطینی (که در ارتش مصر خدمت میکردند) به قتل رسیدند. آنان بعد از تسلیم شدن و تحویل اسلحههای خود، با دستور بن عازار و طی کشتاری با تمام معنی کلمه، به قتل رسیدند. داستان این کشتار البته قدیمی و مشهور است.
ولی در اثر پخش یک فیلم مستند در تلویزیون اسراییل، بار دیگر بر سر زبانها افتاد. در آن فیلم، سربازان و افسرانی که شاهد این کشتار بودند، مشاهدات خود را بازگو کردند.
اما اطلاعات قبلی راجع به این کشتار عبارتند از: 1- در سال 1994، یک مورخ اسراییلی به نام «اوری میلیشتاین»، کتابی که مستند به خاطرات افسران و سربازان بود، درباره این کشتار چاپ کرد.
2- در مورخه 16/8/1995، یک مورخ دیگر اسراییلی به نام ارییه اسحاقی در رادیو اسراییل از این کشتار صحبت کرد و برخی از جزییات آن را بازگو نمود.
3- در سال 1995، حسنی مبارک رییس جمهور مصر طی گفتگویی با اسحاق رابین، از وی درباره این کشتار پرسید. رابین، وقوع آن را تایید کرد.
4- در مورخه 2/3/2001، هنگامی که بن عازار به عنوان وزیر دفاع در کابینه شارون انتخاب شد، عزمی بشاره، نماینده فلسطینی در پارلمان اسراییل طی مقالهای که در مجله «فصل المقال» به چاپ رسانید، از مسوولیت بن عازار در قتل 250 سرباز مصری و فلسطینی در جنگ 1967 پرده برداشت. وی اطلاعات خود را برپایه مقاله میلشتاین، مورخ اسراییلی، منتشر کرد.
5- و سرانجام فیلم مستند اسراییلی پخش شده درباره این کشتار، بار دیگر وقایع و جزییات آن را احیا نموده و مسوولیت بن عازار در انجام آن، تبیین نمود. این فیلم تحت نام «روح شاکید» با کارگردانی «ران ادریست» ساخته شد و در 25/2/2007 برای نخستین بار پخش شد.
این اطلاعات جدید، به خشم و عصبانیت مردمی در مصر دامن زد. این امر موجب شد تا دولت مصر دیدار بن عازار از قاهره را لغو نماید و به علاوه این که نمایندگان پارلمان خواهان منع وی از وارد شدن به مصر و همچنین طرد سفیر اسراییل و لغو قرارداد تجاری میان دو کشور، شدند.
اما دردناکتر اینکه، بن عازار که به دفاع از خود مبادرت ورزید، یک روش نژادپرستانهای را در پیش گرفت. وی گفت، کشته شدگان مصری نبودند، بلکه فلسطینی بودند! او نفس جنایت را نفی نمیکند... بلکه با زبان خود آن را مورد تاکید قرار میدهد. از این رو، مسوولیت رهبران فلسطینی است که وی را مورد بازخواست قرار داده و خواهان مجازاتش شوند. به ویژه این که وی، همچنان به ارتکاب کشتارها علیه فلسطینیها در کرانه باختری و نوار غزه ادامه داد.
وی به عنوان وزیر دفاع، بر کشتار اردوگاه جنین نظارت کرد. او به ارتش دستور داد تا خانهها را بر سر مالکان آن، ویران کند. از طرفی سربازان اسراییلی با دستور وی، به کشتن اسیران در میدان عمومی اردوگاه پناهندگان پرداختند. گناه آنان این بوده که با ارتش اسراییل به جنگ پرداخته بودند. سپس، با راهنمایی وی و فرماندهاش شارون، اسراییل از پذیرش کمیته حقیقتیاب که سازمان ملل برای بررسی کشتار جنین تشکیل داده بود، خودداری کرد.
اما در نوار غزه، بن عازار در مورخه 1/7/2002 یک کشتار هولناک دیگری را مرتکب شد. وی به یک جنگنده اف 16 دستور داد بمب هزار کیلویی را بر یک ساختمان مسکونی به هدف ترور صلاح شحاده از رهبران حماس، رها کند. در آن روز صلاح شحاده و 15 نفر دیگر به قتل رسیدند. در میان این عده، 9 کودک، 3 زن و 2 پیرمرد بودند. از طرفی 150 نفر دیگر مجروح شدند که حال 15 نفر آنان وخیم گزارش شده بود.
همان روز بن عازار به این جنایت اعتراف کرد و در توجیه قتل غیرنظامیان گفت:«اطلاعاتی که برای اجرای این عملیات مورد استفاده قرار گرفت، دقیق نبوده است.»
وی افزود: مطابق اطلاعاتی که گرد آوردیم، قرار نبود که در این نقطه، غیرنظامی حضور داشته باشد.
البته، «نقطهای» که او از سخن میگفت عبارت از یک ساختمان مسکونی بوده است. باید پرسید، بجز غیرنظامیان، چه کسانی در یک ساختمان مسکونی زندگی میکنند؛
...به هر حال، بن عازار یکی از رهبران اسراییلی محسوب میشود. هر رهبر اسراییلی دارای جنایت و کشتار خاص خودش است. البته در کارنامهاش کشتارهای متعددی وجود دارد.
به همین دلیل، دوستانش، لقب «شارون کوچک» را برای لوس کردناش، انتخاب کردند.


بلال الحسن
الشرق الاوسط
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها