شاید نتوان انقلاب و یا حتی تحرکی اجتماعی را یافت که «عدالت» محور اصلی شعار او نباشد و کمتر گروهی را می توان یافت که دست یازیدن به عدالت اجتماعی از آرمان های اساسی آن گروه نباشد
کد خبر: ۱۲۵۴۹۰
و باز هم کمتر گروه و انقلابی را می توان یافت که پس از سالها تلاش توانسته باشند به عدالت اجتماعی رسیده باشند و یا نمونه ای قابل قبول از حاکم شدن عدالت را ارائه نمایند.
به همین دلیل عدالت علی (ع) و حکومت 5ساله عدالت محور او ضرب المثل شده است و نوشته اند که شدت عدلش او را به کشتن داد.
بدیهی است آرزوی عدل و عدالت داشتن از مکاتب و ایدئولوژی هایی که اساس آنها خود انحراف از عدالت فکری الهی و بر مبانی ایده های فلسفی مادی است ، آرزویی دست نیافتنی است و انتظار عدالت داشتن از انقلاب ها و رهبران انقلابی که اساس فکری آنها چرخش از مسیر عدل و عدالت واقعی است ، انتظاری وهم آلود است.
چگونه تفکرات مادی فلاسفه ای مادی که همه هم و غم آنها تنظیم ظاهری ارتباطات انسان ها براساس حفظ منافع قدرت مداران و سرمایه داران است ، می تواند به برقراری عدالت واقعی بینجامد.
فقط تفکر و ایدئولوژی الهی که عدالت را محور خلقت و آفرینش می داند و عدل الهی و عدالت را از اصول دین برمی شمرد، می تواند عدالت واقعی را در نظام اجتماعی و مدنی برقرار سازد، همان گونه که آیت و نشانه زیبای خلقت الهی حضرت علی (ع) توانست نمونه ای از عدالت را به عنوان نمونه ای عملی و دست یافتنی در این دنیا نشان دهد و به نمایش بگذارد که همیشه الگوی داعیان و آرزومندان ، برقراری حکومتی عدالت محور بوده است.
در تفکر انقلاب اسلامی ، عدالت اجتماعی از آرمان های اصلی انقلاب است که آن را عملی می داند؛ هرچند که بسیار مشکل و رسیدن به آن زمان نیاز داشته باشد.
در تفکر انقلاب اسلامی ، هرکس باتقواتر است به خدا نزدیک تر و نزد خدا گرامی تر است و عادل کسی است که متقی باشد و برقرارکنندگان نظام عدالت محور افرادی متقی می توانند باشند، آنان که هم علم دارند و هم تقوا؛ علم اداره اجتماع و تقوای اداره نفس خود.
حکومتی می تواند به سوی برقراری عدالت اجتماعی حرکت کند و موفق باشد که مهار و زمام امور در دست افراد عالم ، عادل و متقی باشد و این همان حکومت ولایت فقیه است ، فقیه ، مجتهد یا عالمی که متقی باشد و بتواند جامعه ای را نیز اداره نماید و مردم نیز متقین را برای یاری او در رسیدن به هدف عدالت محوری انتخاب نمایند.
بنابر این منطق می توان از انقلاب اسلامی ، رسیدن به آرزوی عدالت را انتظار داشت و حتی سخت برای رسیدن به این آرمان زیبا کوشش کرد.
محرومان عموما از اصلی ترین اقشاری بوده اند که در همه انقلاب ها، بار اصلی انقلاب و ازخودگذشتگی های فراوان را به دوش کشیده اند و اغلب هم پس از پیروزی انقلاب ها به فراموشی سپرده شده اند و یا آن که نتوانسته اند از جرگه محرومیت پا را فراتر نهند.
رهبران و سردمداران انقلاب ها با وعده و وعیدهای شیرین ، محرومان را به عنوان سربازان پیاده نظام انقلاب به عرصه مبارزه کشانده اند و پس از پیروزی ، خود حاکم بر آنها شده و سخت ترین شرایط را برای همان محرومان باز هم رقم زده اند. انقلاب کمونیزم مارکسیسم نمونه ای از آن است که بیش از همه فریاد حمایت از کارگران به عنوان محرومان سرمی داد و پس از پیروزی خود، حکومت استبداد و خودکامه ای به نام کارگران و محرومان تشکیل داد و باز هم محرومان اجتماع بار اصلی سختی ها و مشقات انقلاب را برای رسیدن به هدف به دوش می کشیدند.
در شکل گیری انقلاب اسلامی ، محرومان اجتماع هم همانند دیگران حضور داشتند و همه در کنار هم به مبارزه برخاستند، همانند صف نمازگزاران که جایگاه طبقاتی یا میزان برخورداری و محرومیت شکل دهنده صفها نیست و همه در یک جایگاه مساوی هستند.
در انقلاب اسلامی نیز چنین بود، گرچه افراد محروم اجتماع که از میزان ظلم بیشتری رنج می کشیدند، حضور چشمگیر و فعالتری داشتند، به گونه ای که رهبر انقلاب حضرت امام خمینی (ره) از پابرهنه ها حمایت کرد و انقلاب را در خدمت آنان دانست و این ازآرمان های بلند و اصلی انقلاب است.
چهره زیبای انقلاب اسلامی با محرومیت که مقابل عدالت محوری است ، سازگار نیست و تفاوت اصلی انقلاب اسلامی با سایر انقلاب ها، یکی همین است که هیچ گاه پس از پیروزی انقلاب محرومان نمی بایستی به فراموشی سپرده شوند و اگر چنین حادثه ناخوشایندی رخ دهد؛ یعنی انحراف از اصول انقلاب و فاصله گرفتن از اهداف انقلاب.
چهره زیبای انقلاب اسلامی اشرافی گری و اسراف و تبذیر و خودکامگی اقتصادی و غارت ثروتها و بهره گیری و بهره کشی از انسان های محروم را نه تنها نمی پذیرد؛ بلکه بشدت با آن به مبارزه برمی خیزد و چنین رویکردی را انحراف و دور شدن از آرمان های انقلاب می داند که به خشکاندن ریشه های انقلاب خواهد انجامید.
نمی بایستی فراموش کرد که محرومیت زدایی و فقرزدایی فقط کمک به مستمندان و دستگیری از اقشار آسیب پذیر و کمک رسانیدن به آنان نیست ؛ بلکه این کمترین و ابتدایی ترین حرکتی است که می تواند صورت پذیرد که اتفاقا هم در همان روزهای نخستین انقلاب به تدبیر رهبر کبیر انقلاب اسلامی شکل گرفت و کمیته امداد امام در کنار کمیته انقلاب اسلامی تاسیس گردید؛ یعنی رسیدگی ابتدایی به محرومان آسیب پذیر اجتماع همانند ایجاد نظم و آرامش برای رهبری انقلاب مهم بود؛ ولی این ابتدای راه بود و برنامه ریزی انقلابی برای استفاده از همه ظرفیت های اجتماع و فعال کردن همه اقشار اجتماع و سهیم کردن همه در این فعالیت اجتماعی برای تولید درآمد و ثروت و توزیع آن براساس میزان کار و فکری که به کار بسته اند، از اصول انقلاب است.
تاکنون انقلاب اسلامی گردنه های سخت و صعبی را گذرانده است و ارکان انقلاب اسلامی که خود داعیه عدالت محوری و محرومیت زدایی داشته اند، از این گذرگاه های سخت عبور کرده اند و به نسبت قبل از انقلاب اسلامی با جرات و شهامت می توان ادعا کرد که گامهای بلندی را به سوی عدالت و گریز از محرومیت برداشته اند و بخصوص با تنگناها و سختگیری های دشمنان انقلاب بر کشور ما از جمله تحمیل جنگ که از سرعت رسیدن به محرومیت زدایی کاسته است ، می توان با افتخار از این گامها یاد کرد؛ در حالی که نمی توان وجود محرومیت را نیز منکر شد.
درجه محرومیت را می توان گفت که تفاوت کرده و امروز بزرگترین مشکل ما محرومیت های گسترده ای است که در روستاها و شهرها و بویژه بین جوانان به عنوان بیکاری به چشم می خورد و این مشکل را هم می بایستی با تدبیر و سرانگشتی انقلابی رفع و حل کرد.
عدالت اجتماعی انقلاب اسلامی نمی تواند محرومیت را بپذیرد و قطعا دغدغه مهم گردانندگان حکومت انقلاب اسلامی نه تنها فراموشی محرومان نیست ؛ بلکه زدودن محرومیت از چهره مردم ما و انقلاب ماست.
تلاش در گسترش امکانات درآمدزایی در بین همه اقشار و نه فقط یک قشر خاص توانمند و تشویق سرمایه داران به ایجاد مشاغل مثبت و کارآفرینی و استفاده از ظرفیت های موجود جوانان کارآمد کشور و توزیع مناسب و صحیح درآمدها و برخورداری مناسب از رفاه اجتماعی حداقلی از درآمدهای ملی خود موجب محرومیت زدایی است.
محرومیت زدایی می تواند نکته مثبت و قابل ارائه انقلاب اسلامی باشد، همان گونه که همه سرمایه گذاری های خرد و کلان در جای جای ایران اسلامی گویای آن است و موجب افتخار ماست ؛ در حالی که همین محرومیت نیز می تواند نقطه آسیبی مهم و جدی برای انقلاب اسلامی باشد، می تواند بهانه ای عینی به خاطر زیر سوال بردن توانمندی انقلاب اسلامی در رسیدن به اهداف و آرمان های خود باشد.
جهاد امروز ما در ایران اسلامی نشان دادن چهره توانمند انقلاب اسلامی در بسط عدالت اجتماعی بر محور نظام و تفکر مکتب اسلام و محرومیت زدایی از چهره همه نقاط کشور ماست و بخوبی می توان از دست اندرکاران عدالت محور که خود از میان محرومان بپا خاسته اند، چنین انتظار شیرینی را داشت.


مهندس مهدی چمران
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها