همه دارند عرق می ریزند. صورت ها در هم فشرده است. کاغذها را خط خطی می کنند و هی پشت هم گلوله های مچاله شده کاغذ را پرت می کنند توی سطل آشغال. یکی شان زل زده به پنجره... فکرش به جایی نمی رسد.
کد خبر: ۵۷۱۵۱

یکی شان ته مدادش را گاز می گیرد و پلک هایش را روی هم فشار می دهد. می گوید: «من هیچ چی به فکرم نمی رسه!» آن یکی می گوید: «چند خط باید باشه؛»
معلم ، دفترش را ورق می زند. دستش را می کوبد روی میز: «ساکت!» کلاس گرم است. بچه ها کتشان را درمی آورند. هی روی صندلی جابه جا می شوند. غر می زنند. از دست هیچ کس کاری نیست.
10 دقیقه بیشتر وقت ندارند. الان زنگ می خورد. کاغذهای خط خطی و نوشته های درهمشان را جمع می کنند و می دهند دست معلم. کلاس انشاء تمام می شود...
یکی از قدیمی ترین درسهای تاریخ ، درس انشاء است. از گذشته های دور، یک نوآموز موظف بود زمان زیادی را صرف نوشتن و تمرین نگارش کند و نخبگان ، همیشه به داشتن قلم خوب و سبک نگارش ممتاز، شهره بودند.
براساس همین طرز تلقی و به خاطر اهمیت انشاءنویسی بود که «دبیری و منشی گری»، از مشاغل رده بالای اجتماع به شمار می رفت و دربار پادشاهان ، دیوانی داشت که منشیان و دبیران برجسته ، زیرنظر یک «منشی» بزرگ ، سرگرم رتق و فتق مکاتبات و تنظیم متون و نسخه برداری و تالیف و تدوین بودند.
بسیاری از شخصیت های برجسته تاریخی ، خصوصا در ایران ، منشیانی برجسته بودند که آثار و نوشته های آنها، امروزه به عنوان بخشی از تاریخ ادبیات ، به دیده تحسین نگریسته می شود.
دورانی بود که توانایی بالا در نوشتن ، ارزشمند به حساب می آمد و افراد به نوشتن و خوب نوشتن تشویق می شدند. اما چه شد که ناگهان «انشاءنویسی»، ارزش و اعتبار خود را از دست داد و کمرنگ شد؛

کلاسی که دیگر وجود ندارد
پیش از این ، درس انشاء، به عنوان درسی مستقل و بخشی از ساعت درسی از کلاس سوم ابتدایی آغاز می شد و تا پایان تحصیلات دوره متوسطه ، آموزش انشاء ادامه می یافت.
با تغییر سیستم آموزشی ، در حال حاضر، آموزش انشاء به شکل مستقل ، تنها تا پایان دوره راهنمایی وجود دارد و در دوران متوسطه ، درس انشاء، با عنوان «نگارش» در واقع بخشی از کتاب «زبان فارسی» است.
از میان دروس کتاب «زبان فارسی»، تنها چند درس به نگارش اختصاص دارد که آنها هم در واقع آموزش هایی درباره شیوه های مختلف نامه نگاری ، گزارش نویسی ، خلاصه نویسی و... ارائه می دهند و به نوعی آموزش انواع ادبی را آن هم به طور مختصر، دربر می گیرند.
از میان ساعاتی که به آموزش ادبیات فارسی اختصاص داده شده است ، زبان فارسی ، تنها یک جلسه آموزشی را شامل می شود که چون نگارش بخشی از این کتاب است ، شاید بیش از یک جلسه در ماه ، صرف آموزش نگارش نشود.
با این حساب ، می توان گفت که درس انشائ، به عنوان یک درس مستقل در برنامه ریزی آموزشی دوران متوسطه ، منظور نشده است.
در دوران راهنمایی نیز برنامه مصوب آموزش ادبیات فارسی ، 4 ساعت درسی است که میان آموزش مباحث مختلف کتاب ، تقسیم شده است. کتاب «فارسی» دوره راهنمایی ، در واقع ترکیبی از مهارت های مختلف آموزش زبان و ادبیات است که «نگارش» نیز به عنوان بخشی از این مهارت ها در نظر گرفته شده است.
با این حال ، معلمان ادبیات می کوشند با توجه به فرصتهای موجود، سهمی را به آموزش انشائ اختصاص دهند که با توجه به حجم کتابهای درسی و زمانبندی های تحصیلی ، تلاش دشواری است. سوالی که در اینجا مطرح می شود، این است که آیا در نظر گرفتن این سهم در آموزش نگارش و انشائ، برای دانش آموزان کافی است و کمبود آن ، چه اثراتی را بر وضعیت کلی آموزشی کودکان و نوجوانان این مرزوبوم خواهد گذاشت؛

ریشه ضعف های درسی
بررسی وضعیت زبانی و ادبی دانش آموزان ایرانی ، کار دشواری نیست. در جامعه ای که متوسط میزان مطالعه افراد آن ، 2 دقیقه برآورد شده است ، کودکان و نوجوانان ، اصولا با مقوله ای به نام ادبیات و زبان ، بیگانه اند. از همین جاست که بسیاری از مشکلات تحصیلی و آموزشی دانش آموزان ، نشات می گیرد.
مینا ندیمی ، دبیر علوم یک مدرسه راهنمایی می گوید: ضعف عمده بسیاری از شاگردان من ، ضعف یادگیری مباحث علوم نیست. آنها بیشتر در بیان مطالب درسی و در نتیجه نوشتن پاسخ سوالات مشکل دارند.
در نتیجه ارزیابی آنها بسیار مشکل می شود. چون حتی اگر چیزی را آموخته باشند، یا نمی توانند بیان کنند، یا در انتقال آن دچار خطا می شوند. در شرایطی که فرهنگ خیابانی و ترجمه ای ، اثرات شدیدی را روی ذهن افراد و خصوصا کودکان و نوجوانان می گذارد، پدیده زبان ، اساسا پدیده ای در خطر است.
وقتی مطالعه نیز از نظام زندگی حذف می شود، دیگر راهی برای درست آموختن زبان باقی نمی ماند. در این شرایط، دانش آموزان حتی از یک برنامه آموزشی نیز در این زمینه محروم اند.
برنامه های آموزشی موجود هم به دلایل مختلف محدود می شوند و در نتیجه ، چیزی به نام آموزش انشاء، وجود ندارد.

نمره انشاء، فقط 20
با در نظر گرفتن همه این شرایط، کلاس انشاء، هنوز به خاطر تلاش و علاقه شخصی معلمان و دانش آموزان ، وجود دارد.
اما همین کلاسها هم مدام در برنامه ریزی های آموزشی شان شکست می خورند: «4 ماه از آغاز سال تحصیلی گذشته است ، اما ما نتوانسته ایم بیشتر از 2 جلسه را به انشائ و نگارش بچه ها اختصاص بدهیم. آموزشی در کار نبوده ، اما حالا مجبوریم در امتحان ترم ، از بچه ها بخواهیم انشائ بنویسند...»
این ، گفته یک معلم ادبیات است که معتقد است بیشتر ضعف دانش آموزانش در بخشهای دیگر درس ادبیات هم به ضعفشان در انشا و مطالعه برمی گردد: دایره واژگان بچه ها محدود است و قدرت بیانشان پایین.
نمی توانند یک متن ساده را به آسانی بخوانند و تازه وقتی متن را می خوانند، درک خوبی از محتوای آن ندارند. در این صورت چه طور می شود از بچه ها توقع داشت ساختار دستوری زبان و آرایه های ادبی و هنرهای ادیبانه را بفهمند؛»
این سنت که معلمان درسهای دیگر از ساعت انشاء به عنوان ساعت درسی جبرانی شان استفاده کنند، همچنان وجود دارد و هنوز هم بسیاری از اولیا، درس انشائ را درسی بی اهمیت به شمار می آورند و تصور می کنند نمره انشاء فرزندشان ، نباید کمتر از 20باشد!

جدی بگیرید!
«باید درس انشاء را جدی بگیریم.» مدیر یکی از دبیرستان های دخترانه تهران با این هدف ، کوشید است تا تحولی در آموزش انشاء به دانش آموزان به وجود بیاورد.
او که ترویج فرهنگ مطالعه را یکی از مهمترین برنامه های آموزشی مدرسه اش قرار داده ، می گوید: «گروه ادبیات مدرسه ما از بین افرادی هوشمند و علاقه مند انتخاب شده اند که به این هدف ، اعتقاد دارند. بخش مهمی از کلاسهای ما، صرف کتابخوانی و نقد و بررسی کتاب می شود. در عین حال تلاش می کنیم انشاءنویسی بچه ها را هم به شکلهای مختلف تقویت کنیم.»
دکتر نسرین فقیه که سالهاست در دبیرستان های تهران ، ادبیات تدریس می کند، معتقد است : «ادبیات ، بهترین فرصت برای تجربه زندگی است. کلاس ادبیات در واقع باید صمیمی ترین و متفاوت ترین کلاس درسی باشد. بچه هایی که یاد بگیرند خوب بنویسند، در بسیاری از زمینه های دیگر زندگی شان هم موفق خواهند شد.
آنها قادر خواهند بود افکار، اندیشه ها و احساسات خود را به دیگران منتقل کنند و از این طریق ، یکی از مهمترین موفقیت های زندگی هر انسان را به دست خواهند آورد که همان ایجاد رابطه است.»
او همچنین معتقد است که تغییر در نگرش نسبت به جایگاه درس ادبیات و انشاء باید به طور همزمان در دانش آموزان و اولیای خانه و مدرسه صورت بگیرد: «تا زمانی که پدر و مادرها و اولیای مدرسه به اهمیت این بخش در زندگی فرزندانشان پی نبرند، موفقیتی در کار نخواهد بود. برای بسیاری از اولیای خانه و مدرسه هنوز مطالعه غیردرسی در نقطه ابهام قرار دارد و سرکوب می شود.»

دکترهایی که انشایشان صفر می شود!
پدر و مادرها و اولیای مدرسه ، در حالی این درس را بی اهمیت می شمرند که نتایج این ضعف ، در زندگی شغلی و اجتماعی آینده کودکان و نوجوانان نیز اثرات مشخصی می گذارد.
آینده این بی توجهی ، بزرگسالانی است که با وجود داشتن تحصیلات بالا و کسب مدارج علمی ، از عهده ساده ترین مکاتبات اداری و تنظیم متنهای ساده و گزارشات شغلی شان برنمی آیند و نوشته هایشان نیز سرشار از غلطهای نگارشی و املایی است.
این شکل ناخوشایند و ناهنجار به کارگیری زبان و ادبیات مادری ، برای شخصیت و منش اجتماعی و فردی افراد بسیار نامطلوب است و شاید بسیاری از جنبه های مثبت و ویژگی های ارزشمند فرد را نابود کند.

نعیمه دوستدار
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها