«زیبایی» در سفرنامه ها از جایگاه ویژه ای برخوردار است و نزد اقوام و ملل مختلف ، محور بسیاری از روابط اجتماعی ، شخصیت پردازی ها ، داستان سرایی ها ، همزیستی ها و بسیاری از مولفه های دیگر زندگی اجتماعی است.
کد خبر: ۲۸۳۶۵
بررسی نوع دیدگاه سفرنامه نویسان درباره این موضوع مورد بحث این مقاله است . سفرنامه ها پرده هایی از صحنه های مختلف زندگی اجتماعی کشورها هستند. نوشته ایران پژوهان - با هر انگیزه ای که به ایران آمده اند - حاوی مطالبی است که می تواند مورد بررسی و توجه محققان قرار گیرد. این مقاله براساس پژوهشی با عنوان «زیبایی شناسی چهره ایرانیان در سفرنامه ها» که از سوی واحد پژوهش معاونت سیما در اختیار روزنامه قرار گرفته ، تنظیم شده است .

توصیف های ریخت شناسی اقوام ایرانی

شکل ظاهری و در نهایت ، زیبایی شناسی از وجوه مشترک سفرنامه ها به شمار می رود. این موضوعات را می توان در مناظر ، اشیا و آدمیان خلاصه کرد ؛ به طور کلی در کنار توصیف روابط اجتماعی و آداب و رسوم ، توجه به انسان شرقی از اهمیت بسیاری برخوردار است . هینریش بروگش در توصیف مردم جنوب ایران می نویسد: «شکل و قیافه اهالی جنوب شباهت زیادی به نقوش و حجاری های پرسپولیس دارد و این خود نشان می دهد که نژاد قدیمی ایران را در این نواحی بیشتر می توان یافت و اختلاط نژادی در این منطقه کمتر صورت گرفته است». گوبینو: «من شروع به یافتن نمونه های اصیل ایرانیان جنوبی کرده بودم که در کلیه نقوش برجسته تخت جمشید، تصاویرشان به طرز چشمگیری دیده می شود. قبلا این نمونه را چند سوار ممسنی به من عرضه داشته بودند.» کرزن : «اهالی فارس به مناسبت پاکی نژاد و بی آلایشی زبان و خلق و خوی ممتاز خود ، ابراز غرور می کنند. بدون شک در اینجا با افراد ایرانی خالص تر از دیگر نقاط کشور برخورد می کنیم . چنان که از قیافه تیره و علایم روشن و صاف چهره آنها هویداست».کرزن : «شوشتری ها از لحاظ سابقه قومی ، قیافه و لباس نیز مانند اخلاق و محیط خود ، وضع متفاوتی دارند. ایشان اختلاطی از اصل و تبار ایرانی و عرب و پیوندی از این 2نسب به شمار می روند و در حالی که گویا خون تازی در آنها قوی تر است ، چنین می نماید که بیشتر خصایص اخلاقی هر 2تیره را واجد شده اند» او در توصیف اهالی بلوچستان می نویسد: «بنابر شهادت قیافه و زبان که رنگ و ریشه آریایی دارد و شبیه پهلوی یا فارسی قدیم است ، باید فرضیه مزبور را غیرقابل قبول تلقی کرد».
لایارد : «بختیاری ها احتمالا از نژاد اقوامی هستند که در اعصار گذشته در این منطقه از جهان سکونت گزیده اند و به عقیده خودشان ، از نژاد خالص ایرانی هستند. آنها به خاطر قدرت جسمانی و خصوصیات اخلاقی همانند سایر مردم ایران از یک نژاد ممتاز هستند.» آگستون بارون : «بختیاری ها ظاهری نسبتا خشن دارند که احتمالا شیوه زندگی شان مسبب آن است . چشمانشان به نظر وحشی و با حالت است . پوست صورت و نیز سایر قسمتهای بدن ، که در معرض خورشید قرار می گیرد ، بسیار تیره رنگ است و قدری قهوه ای متمایل به قرمز است . دو رشته مو، که بر پشت گوش ها می آویزند باز هم ظاهر آنها را قدری تیره می نمایاند. این مردم اندامی پرماهیچه و جثه ای عمدتا متوسط دارند».
ادوارد براون : «عصر ، عده ای از یزدی ها که چشمهای خاکستری دارند و عمامه های نیلی پیچ در پیچ بر سر می گذارند ، به ملاقات من آمدند. طرز تکلم آنها، که لهجه یزدی است ، از حیث آهنگ شبیه به لهجه سکنه جنوب (ایالت) نورت هامبر انگلستان است» سیریل الگود ، زن و مرد ایرانی را این گونه توصیف می کند: «ملکم ، مرد ایرانی دوره صفویه را، خوش قد و بالا ، فعال ، ستبر ، خوش برخورد ، صمیمی ، خوش صحبت و پیشقدم در دوستی معرفی کرده ، اضافه می کند: آنها مردمانی متین و با وقار ، بلند قد و کشیده اند و مخصوصا زنها ، که در اجتماعات ظاهر نمی شوند ، موجوداتی بسیار رعنا ، ظریف ، زیبا و خوش قد و بالا هستند».
ژان اوتر : «دره تنگ ، بر روی کوه خیلی بلندی قرار دارد و از قصرشیرین و دیاله هم دور نیست از آنجا وارد خاک ایران شدیم مردم این منطقه خیلی زیبارو هستند ایرانیان هر شخص زیبا را در مقایسه با آنها می گویند زیبا».
ژوبر : «ایرانیان به اندام های باریک و کشیده علاقه مند هستند و هنگامی که می خواهند زیبایی یک زن را وصف کنند او را به سرو تشبیه می کنند».
دروویل : «زنان ایرانی مسلما زیباترین زنان جهانند با این که جهانگردان درباره زیبایی زنان گرجی و چرکسی ، مطالب زیادی گفته اند ، ولی من یقین دارم زنی در جمال و کمال به پای آنان نمی رسد» «زنان ایرانی ، بلند و باریک و بسیار خوش اندام اند. جمال آنان موهبتی طبیعی است که در آن کمتر تصنع و تکلف به کار رفته است عموما زنان ایرانی پوستی سفید دارند البته این امر مایه شگفتی نیست زیرا آن ها کمتر در معرض تابش نور خورشیدند و همواره حجابی بر صورت دارند»
اورسل : «از لحاظ جسمانی ، ایرانی ها شاید در بین تمام ملل دنیا، به نمونه زیبایی واقعی ، آن طور که مفهوم این کلمه را تعبیر می کنیم ، نزدیکتر باشند.» گوبینو در شرح مسافرت خود از بوشهر تا شیراز، می گوید: «آنان خوش قیافه و سر حال بودند و قیافه اروپایی ، شبیه به اهالی بعضی ایالات اسپانیا داشتند. این نظریه مخصوصا درباره زنانشان صدق می کرد که بینی های استخوانی ، دندان های زیبا و چشمان سیاه بادامی داشتند. صورت هایشان عموما بیضی شکل بود که بین زنان ایرانی معمول نیست و رنگ چهره شان بسیار سفید بود» در اطراف تخت جمشید ، روستاییان هنوز قیافه های زیبای هخامنشیان را داشتند».
اگوستون بارون : «رنگ پوست مردها ، در دهکده مشهد مرغاب استان فارس نزدیک تخت جمشید ، خیلی قهوه ای است ؛ اما خوش هیکل اند و ظاهرشان مرتب است . برخی از زنانشان زیبا و تا حدی بور هستند و اندامی ظریف دارند».
رابینو : «مردم چناشک و قانچی (از محلات کوهسار) با آن که در یک جلگه تنگ و مسدود و پر آب زیست می کنند و فقط زراعت برنج (مختصری) دارند ، بلند قامت و تنومند و تندرست و خوش صورت تر از سکنه دربندهای خشک حدود ناردین هستند».

توصیفات زیبایی شناختی مردم مناطق ایران و اقلیت ها

در سفرنامه ونیزیان مردم تبریز چنین تصویر شده اند: «مردان آن دیار بلندقامت تر از مردان کشور ما ونیز هستند بسیار جسور و گستاخند و بظاهر تندرست و نیرومند و دلیر و مغرور زنان در مقام قیاس با مردان ، کوتاه قامتند و از سپیدی چون برف».
اولئاریوس (دوره صفویه) : «پوست گیلانی ها سفیدتر از اهالی ایران است زیباترین زنان در میان تالشی ها دیده می شوند که برخلاف سایر زنهای ایرانی در ملاعام پوشیده ظاهر نمی شوند».
ژوبر : «شگفت انگیز! ولی خیلی راحت است که زنان گیلانی به طور قابل ملاحظه ای زیبایند» زیبایی و برخورداری از تندرستی ، نکته هایی است که اولئاریوس پیش از «ژوبر» با زبان دیگری در مورد اهالی گیلان اظهار کرده است . هینریش بروگش هم درخصوص مردم شمال ایران می نویسد: «لباس مردم نواحی ساری رنگارنگ بود زنان حجاب و روسری نداشتند و صورتشان زیبا ، گونه هایشان برجسته و چشمانشان درخشان بود» درباره اهالی جنوب ایران نیز روایت هایی داریم که هر کدام بر زیبایی ساکنان این مناطق دلالت دارند. گوبینو در شرح سفر خود از بوشهر به شیراز ، درباره اهالی کازرون چنین اظهار می کند: «اهالی کازرون ، مانند اهالی همه جاهایی که قبلا گذشته بودیم ، زیبا هستند. فقط یک نکته را می توانم اضافه کنم که فکر آن از بوشهر در من پیدا شد و آن این است که ساکنان شهرها به هیچ وجه خصوصیات قدیمی را، که در مردان عشایر و روستایی می توان دید، ندارند. همچنین شکل و قیافه اعراب را ندارند». جی پی تیت درباره اهالی سیستان نوشته : «زنان خیلی زود پیر می شوند ولی دختران جوان دارای حسن و زیبایی جذاب و آرزوانگیزند».
فرانکلین : «زنان شیراز همیشه در سراسر ایران به زیبایی شهره بوده اند ، آنها معمولا قدبلند و خوش هیکل هستند، ولی چشمهای درخشنده و سیاهشان از زیبایی و جذابیت بی مانندی برخوردار بود».
بروگش : «سکنه اصلی تهران را ایرانی ها تشکیل می دهند ، که از نظر نژاد و حتی شکل و قیافه ، کاملا شبیه ایرانیان زمان باستان هستند و اگر مقایسه ای میان نقوش تخت جمشید و سکنه تهران بشود، صحت این ادعا به ثبوت می رسد. در هر حال ، تهرانی ها مردمی هستند زیبا، با اندام متوسط که خصوصیات نژاد قفقازی را با زیبایی و جذابیت مشرق زمین ، درهم آمیخته اند. غالبا چشمانی سیاه و درخشان و ابروانی کمانی دارند که بالای بینی به هم می پیوندد و مردان ریشهای بلند و در نوع خود جالبی دارند». پولاک در مورد ارامنه ایران می نویسد: «این قوم از ایرانیان ارامنه به داشتن گونه ها و پوست سفیدتر مشخصند. گذشته از این ، استخوان بندی محکم تر و میل به فربهی در آنان برخلاف ایرانیان قابل ذکر است . زنها ، بخصوص در این تیره ، خیلی چاق می شوند. ابروان کم پشت تر و کم قوس تر است . سرشان قهوه ای و در جوانی زرین است» و در مورد یهودیان : شهرت دارد که یهودیان به دو نوع تقسیم می شوند :
1- آنها که کاملا به نژاد عرب منسوبند با بینی عقابی شکل ، چشمهای سیاه درخشنده و اعضای ظریف.
2- دیگر آن تیره که در زمان های قدیم با حامی ها درآمیختند و بینی پهن دارند و شیارهای بینی و دهانشان عمیق است و با موهایی مجعد و به هم پیچیده.
ادوارد براون : «با این که زنهای زردشتی ، نقاب روی صورت ندارند و از لحاظ چادر بر سر گذاشتن ، مطیع مقررات زنهای مسلمان نیستند ، من کمتر موفق شدم که زنهای زردشتی را ببینم دومرتبه زنهای زردشتی را به باغ آوردند که گردش کنند و مرا که یک فرنگی بودم ، ببینند بعضی از آنها بسیار زیبا بودند».
مهمترین نکته هایی که سفرنامه نویسان در نگرش خود ملحوظ داشته اند ، می توان این چنین بازشناخت : شرایط اجتماعی ، هنجارها و عرف مانع از آن بوده است که مسافران فرنگی به سهولت بتوانند درباره زیبایی شناختی اظهارنظر کامل داشته باشند. زیبابودن ساکنان مناطق مختلف ایران نکته ای است که تمامی آنان درباره آن اتفاق نظر دارند. اقلیم ، آب و هوا و فعالیت های مرتبط با شیوه زندگی (سختی فعالیت های جسمی) از زیبایی ایرانیان چیزی نکاسته و قومیت های مختلف زیبا توصیف شده اند. از مهمترین عناصر برجسته در زیبایی شناسی چهره ، چشم و ویژگی های خاص آن ، در مشرق زمین از اهمیتی خاص برخوردار است . این عنصر به عنوان محور زیبایی شناسی در بین سفرنامه نویسان به شمار می رود.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۳ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها