مشخص نیست اشاره :حوزه بهداشت و درمان ، لابیرنتی پیچ در پیچ و پرمساله است که بسختی یک وزیر ، می تواند دوران وزارت خود را در این حوزه بی دردسر سپری کند.
کد خبر: ۲۱۱۰۰
اولین توقعات حوزه های انتخابیه نمایندگان مجلس ، از برگزیده های خود، بهبود شرایط بهداشتی و درمانی منطقه شان است . این توقعات ، در مجلس به مطالبات نمایندگان از وزیر تبدیل می شود. به همین دلیل است که وزیران بهداشت و درمان ، در هر دوره ای بیش از همتایان خود در معرض استیضاح قرار داشته اند. دکتر مسعود پزشکیان نیز که پیش از وزارت ، ریاست دانشگاه علوم پزشکی تبریز را بر عهده داشت ، از این دردسرها فارغ نیست . این وزیر 48ساله ، هنوز از دوران وزارتش یک سال نگذشته بود که با زمزمه های استیضاح مواجه شد. این زمزمه ها، شکلی جدی تر به خود گرفت و تاریخ استیضاح نیز تعیین شد ، اما چانه زنی ها و مذاکره ها، به طور موقت سایه استیضاح را از سر مسعود پزشکیان کم کرد. دردسر جدی دیگر طرح جدایی آموزش پزشکی از وزارت بهداشت و درمان و الحاق آن به وزارت علوم ، تحقیقات و فناوری بود. این طرح به اندازه ای اهمیت داشت که دکتر پزشکیان اعلام کرد ، در صورت اجرای آن ، هیچ کدام از وظایف وزارتخانه خود را نمی تواند انجام دهد. در شرایطی با وزیر بهداشت و درمان به گفتگو نشستیم که تا حد زیادی این 2مساله جدی برای دکتر پزشکیان مرتفع شده است . محور گفتگو در قسمت اول مصاحبه درباره اشتغال پزشکان در مناطق محروم و طرح پزشک خانواده و سیستم ارجاع است .

آقای وزیر! در حال حاضر با تعداد زیادی از فارغ التحصیلان بیکار رشته های پزشکی و پیراپزشکی مواجه ایم . این افراد ، در شرایطی بیکارند که بسیاری از نقاط محروم کشور ، از کمبود پزشک رنج می برند. این تناقض را چگونه می توان از میان برد؛
شاید نشود گفت تناقض . وقتی از این کلمه استفاده می کنید ، در مساله ، ضدیتی به وجود می آید. آنچه در سیستم بهداشتی ما وجود دارد ناهماهنگی و پراکندگی محیطهای کاری در کل کشور است ؛ مثلا ما مناطق بسیار گرم داریم و بسیار سرد، منطقه برخوردار و منطقه فقیر داریم ؛ امتیازاتی که براساس قوانین و آیین نامه ها برای خدمت پزشکان در مناطق محروم قائل شده ایم ، آنچنان نیست که آنها را تشویق به کار در این مناطق کند. این امتیازات ، انگیزه را برای انتخاب مناطق محروم به عنوان محل خدمت کم می کند. برای حل این مساله ، باید قوانین خود را در ارتباط با خدمت در مناطق محروم و غیرمحروم تغییر دهیم و به کسانی که در مناطق محروم کار می کنند ، کمی ضریب محرومیت بدهیم و سعی کنیم پرداختی شان را 5/1 تا 2 برابر بیشتر کنیم . اگر بخواهیم در میان نیروهایی که پرورش یافته اند انگیزه رفتن به مناطق محروم ایجاد کنیم ، باید شرایط و مزایایی را برایشان فراهم کنیم . اگر انگیزه را اصلاح کنیم ، می توانیم نیروهای پزشکی را اعزام کنیم . یکی از برنامه هایی که برای بهتر شدن این وضعیت وجود دارد ، این است که از همان مناطق محروم ، نیرویی انتخاب کنیم و با دادن سهمیه ، آنها را آموزش بدهیم تا مدرک بگیرند و فقط در همان مناطق از آنها مدرک بپذیریم . یعنی دانشجویان ، آموزش را برای خدمت در مناطق محروم ببینند، نه جای دیگر. خوب ، خیلی سخت است که مثلا به کسی که متولد تهران است و در تهران بزرگ شده ، بگوییم در منطقه ای دور مثلا در سیستان و بلوچستان کار کند. البته در حال حاضر طرحهایی در حال اجراست که مثلا کادر پزشکی دوران سربازی را در مناطق محروم می گذرانند و این مناطق از وجود پزشک خالی نیست . اما سربازها پس از پایان دوران سربازی بسرعت آن جاها را تخلیه می کنند و ما به این فکر هستیم که این مساله به طور پایدار ایجاد شود. میزان اعزام فارغ التحصیلان پزشکی به مناطق محروم در سال 76 ، 29درصد بود و در سال 80 به 31درصد افزایش یافت . اعزام دندانپزشک ها نیز از 17درصد به 21درصد افزایش یافت و در رشته های پرستاری تا 5/21 درصد افزایش اعزام داشته ایم . در گذشته یک عده از اعزام به مناطق محروم معاف شده بودند، اما اکنون در پی تنظیم مقررات جدید، ما آنها را برای خدمت در مناطق محروم فراخوانده ایم .
بنابراین آنها مجبور می شوند مدتی را در مناطق محروم بگذرانند.
بله ، مثل سربازی است . به جای رفتن به سربازی به مناطق محروم می روند، اما اگر بخواهیم پایداری ایجاد کنیم ، لازم است به ساکنان مناطق محروم آموزش دهیم آنجا کار کنند.
اساسا به کارگیری شیوه های اجباری ، نمی تواند بازدهی مناسبی داشته باشد. بخصوص که شما نیروهایی را به این مناطق ، اجباری می فرستید که با مقوله سلامت و بهداشت مردم سر و کار دارند. بجز اعزام اجباری پزشکان به مناطق محروم ، برای توسعه سلامت در این مناطق چه برنامه های دیگری پیاده کرده اید؛
براساس سیستمی که طراحی شده است ، سلامت روستاها و مناطق محروم ، به خانه های بهداشت گره خورده است و کاری که آنها در روستاها انجام می دهند، باعث کاهش مرگ و میر و پوشش واکسیناسیون و سیستم بهداشتی در روستاها به صددرصد و 99درصد شده است . این آمار در کودکان زیر 5سال ، به 28تا 30درصد رسیده است . مرگ مادران ، کاهش پیدا کرده است ، زیرا آنها را پیش از آن که اتفاقی بیفتد ، می یابند و مامایی می کنند و رشد جمعیت را کنترل می کنند. اجرای طرحهای پیشگیری در کشور وضعیت سلامت را در کشورمان بهبود می بخشد. برخی بیماریهای خطرناک ، به دلیل ناآگاهی دیر تشخیص داده می شوند و این دیگر به رشد جمعیت و افزایش سن مربوط است ، چرا که در سنین بالا، سرطان ها و بیماری های قلبی بروز می کند. کمبود پزشک ، کشور ما را در ارتباط با ارائه خدمات واکسیناسیون در مناطق محروم دچار مشکل نکرده است . در روستاها ارائه خدمات بهداشتی از شهرها بهتر است ، زیرا براساس «چک لیست» تک تک خانه ها تحت نظارت قرار می گیرند، اما در شهرها چنین نیست ، زیرا مردم به پزشک دسترسی دارند و این باعث شده است از برخی خدمات پزشکی محروم شوند، زیرا پزشک بیشتر نگاه درمانی دارد تا پیشگیرانه ، در حالی که پیشگیری بهتر از درمان است .
برمی گردیم به موضوعی که شما مطرح کردید. در حال حاضر، بحث تربیت پزشکان ویژه مناطق محروم در چه وضعیتی است؛
بناداشتیم امسال این اتفاق بیفتد. قرار بود عده ای را شناسایی کنند و اینها را برای امتحان رزیدنتی (تخصصی) بفرستند. رقابت پزشکی که از مناطق محروم می آید، با رقابت پزشکی که در تهران است ، مقایسه نخواهد شد. از میان این افراد، درصدی انتخاب می شوند که شامل چهار شاخه اصلی جراحی ، زنان و زایمان ، کودکان و داخلی هستند. پوشش دادن به این 4رشته خود به خود بقیه رشته ها را نیز پوشش خواهد داد. زیرا کاری را که مربوط به قلب است ، متخصص داخلی می تواند انجام دهد. امسال تعدادی برای گزینش امتحان دادند و از سال دیگر، در دانشگاه ها این افراد دوره های تخصصی را آموزش می بینند.
آقای وزیر! طرحهایی مثل پزشک خانواده با 2هدف مطرح شد ؛ یکی این که فضاهای جدید درمان برای فارغ التحصیلان این رشته ایجاد کنیم و دیگر آن که پیشگیری را در اولویت درمان قرار دهیم . در این ارتباط از وزیر گرفته تا رده های مدیریتی بخش بهداشت و درمان ، صحبت زیاد کرده اند.
ولی اجرای این طرحها به کندی پیش می رود؛ حال آن که می بینیم برخی کشورهای در حال توسعه در این زمینه از ما جلوترند. بالاخره تکلیف این طرحها چه می شود؛

کدام کشورها از ما جلوترند؛
هندوستان و کوبا.
نه ، هندوستان اصلا پوشش پزشک خانواده ندارد. سیستم بهداشتی و درمانی کشور کوبا بر مبنای پزشک خانواده است ، اما هندوستان خیر. آنچه ما به دنبال آن هستیم ، بحث تغییر فرهنگ و رفتار است . ما با مردم ارتباط داریم و باید نحوه تقاضا را در مردم تغییر دهیم ، تا پزشک مورد نیاز خود را انتخاب کنند. پزشکهای عمومی و خصوصی باید نحوه ارائه خدمت خود را کنترل و تنظیم کنند، زیرا الان هر کسی مطبی می زند و منتظر می شود تا مریضی را ویزیت کند، اما در سیستم جدید او منتظر مریض نمی نشیند، زیرا یک جمعیت بیمار زیر نظر پزشک هستند که سلامتشان به عهده او خواهد بود و این پزشک موظف است بیماری های آنها را تشخیص دهد و برای پیشگیری فکری کند و اگر نیاز به درمان سطح دوم یا سوم دارد، به عنوان مشاوره ، افراد تحت پوشش را به سطوح بالا ارجاع دهد و مشاوره کند، بعد به عنوان مدافع این جمعیت ، با سطوح بالا به بحث بنشیند. لازم است پزشکان دوره ای آموزشی برای تغییر نگاه و رفتار ببینند و با مردم نیز به گونه ای هماهنگ شوند که خود را تحت پوشش این سیستم قرار دهند. باید با متخصصان صحبت شود که سطوح خود را بپذیرند و نحوه مشاوره دادن به سطح دوم را مراعات کنند. نظام پرداخت هم باید عوض شود. در حال حاضر، اگر بخواهیم این کار را بکنیم ، نه تعرفه ها پاسخگوی قضیه است و نه تعداد بیماری که ما به پزشکها ارجاع خواهیم داد، رضایت پزشک را جلب می کند، زیرا پزشک با دیدن مثلا 10بیمار در روز، امکان گذران زندگی خود را ندارد. به هر حال ، هم بیمه ها و هم مکانیسم پرداخت باید اصلاح شود. باید به پزشکان بیاموزیم براساس آموزشی که دیده اند، تا کجا برای سطح اول بیماران خدمات بدهند و در چه زمانی به سطح بعدی ارجاع داده شوند و در این سطح از حقوق بیماران چگونه دفاع کنند . تعریف و انتقال همه اینها به بیماران و پزشکان ، ساده نیست و باید با همه قسمتهای مختلف ، تعامل به وجود آید. درمانگاه هایی که الان احداث شده است ، این اهداف را برآورده نمی کند. هر کس باید خود را به جایی مشخص معرفی کند و همه اینها نیاز به یک بازنگری در مکانیسم پرداخت ، ساختار، نحوه مدیریت اطلاعات و نیروی انسانی و نگرش و رفتار مردم دارد. الان کار وسیع تر از آن است که طی بخشنامه ای از فردا همه چیز را عوض کنیم . یک اکیپ در 40گروه ، روی این قضیه کار می کنند تا این طرح را در 3استان نمونه پیاده کنند. برای اجرای این طرح با مشکلاتی مواجه هستیم . مثلا بعضی پزشکان که درآمدهای کافی و زیاد دارند، با چنین سیستمی مخالفت می کنند، زیرا این سیستم جمعیت مشخصی را تحت شرایط مشخص به شخص خاصی واگذار می کند و هر خدمتی زمان و سطحی محدود به خود دارد.
در اولویت های شما این ضرورت چقدر است و در حال حاضر چه مشکلاتی دارید؛
ببینید ، یک سیستم زمانی قابل ارزیابی است که مسوولیت افراد در آن مشخص و عملکردهای آن معین باشد و در آن پاسخگویی وجود داشته باشد. در سیستم فعلی ما، نه مسوولیت مشخص است نه عملکردها، زیرا هر پزشکی مراجعه کننده های مختلف در زمان های مختلف دارد که در مراجعه بعدی ممکن است نزد آن پزشک نرود. در این سیستم نه پزشک می فهمد از درمان نتیجه گرفته یا خیر و نه بیمار می تواند مدعی شود پزشک او را خوب معاینه نکرده است ، زیرا یک بار مراجعه کرده و در صورتی که علایم بیماری به مرور خود را نشان دهد، در نتیجه پزشک باید با بیمار همراهی کند تا بفهمد چگونه سلامتش را بیمه کند. لاجرم باید به جایی برسیم که پزشک بیمارش را بشناسد و بیمار پزشکش را. در این صورت سیستم سیاستگذار هم در عملکرد و هم در نتیجه و هم بر حق و حقوق بیمار نظارت می کند. در وضعیت موجود، سخت است که بتوانیم نظارت منطقی در نحوه عملکرد یا حاصل خدمات چه در میان پزشکان و چه در بین بیماران داشته باشیم.
محمدرضا عزیزی
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها