نوشتار حاضر بخش دوم گفتگو با دکتر رضا کرمی نوری درباره موضوع و مسائل علوم شناختی است . در قسمت اول ، تاریخچه علوم شناختی مورد بحث واقع گردید. در این بخش نیز گرایش های موجود به این علوم
کد خبر: ۲۰۸۹۶
و تاثیر این علوم بر سایر فعالیت های فکری بشر بررسی می گردد.

فرمودید که دوسوم از روانشناسان سراسر دنیا یا دانشگاه های برتر دنیا به شاخه رویکرد شناختی روانشناسی روی آورده اند. بفرمایید که در حال حاضر گرایش به مکاتب رفتارگرایی با شاخه هایی که از رفتارگرایی منشعب شده است ، چگونه است؛
رفتارگرایی خودش دیدگاهی است که یک ارتباط تنگاتنگی با شناخت گرایی داشته و دارد، یعنی خود رفتارگرایی زمانی که مطرح شد و تحولی را ایجاد کرد و در مقابل رویکردهای پیش از خودش ، به این معنا که انتقاد اصلی رفتارگرایی به رویکردهای پیش از خودش بخصوص رویکرد تحلیل روانی این بود که آنها مقوله ها را به صورت علمی مطالعه نمی کنند و نیز موارد را آزمایشگاهی پیگیری نمی کنند و لذا نمی توانند داده ها و نظریه هایی را که مطرح می کنند و مبتنی بر مباحث علمی سازند و بتوان آنها را در محک تجربه مورد مطالعه و آزمایش قرار داد و از نظر یک روانشناس ، موضوع ممکن است متفاوت جلوه کند؛ ولی نقصی هم که خود رفتارگرایی داشت ، این بود که عمدتا به ظاهر امر یا رفتار توجه می کرد، کاری به آنچه که در ورای یک رفتار بود، نداشت ، لذا انسان را نمی توانست بدقت مورد مطالعه قرار دهد و بیشتر از نمونه های حیوانی به مساله نگاه می کرد و با آزمایش ها و تجربیاتی که روی حیوان انجام می داد به موضوع توجه می کرد، چیزی که شناخت گرایی از رفتارگرایی به ارث می برد، همان دقت و وسواس علمی است ، یعنی معتقد است که باید درباره یک مساله پشتوانه علمی ، تجربی و آزمایش های دقیق داشته باشیم تا بتوانیم مدلها و نظریه های خود را مطرح کنیم و از این رو وامدار شناخت گرایی و رفتارگرایی هستیم ؛ ولی نقطه ای را که شناخت گرایی در مقابل رفتارگرایی مطرح می کند یا دست کم به صورت تکاملی به آن مساله نگاه می کند، این بوده است که به خود انسان اولا به عنوان یک موجود خاص توجه می کند و مورد مطالعه قرار می دهد و تعمیم انسان به حیوان را به طور کامل در نظر نمی گیرد و دیگر این که معتقد است انسان مقوله هایی فراتر، وسیع تر و گسترده تر از آنچه که در حیوان است ، دنبال می کند؛ البته ما همیشه ارتباط میان انسان و حیوان را داریم و همیشه از شباهت هایی که میان انسان و حیوان وجود دارد، استفاده خواهیم کرد، اما خود انسان به طور خاص باید مطالعه خاص شود برای همین است که در بسیاری از علوم شناختی تحت عنوان (human Cognitive Psychology) یا (human cognitive neuro Psychology) در کتابها از آن نام برده می شود. خلاصه یک تاکید بر خود انسان است ، لذا فرآیندهای شناختی را که در گذشته به دلیل محدودیت های ابزار و وسیله نمی توانست مطالعه شود، مثل تفکر، حافظه و... و بسیاری از فرآیندهایی که فرآیندهای درونی انسان است ، امروزه با همان وسایل پیشرفته ای که به وجود آمده ، مورد توجه قرار گرفته است .رفتارگرایی بیشتر علاقه مند به فرآیندهای بیرونی رفتار بود. به همین منظور امروزه تا حدودی این کمبودها جبران شده است و خوشبختانه ما می توانیم جنبه های شناختی را بادقت و وسایل دقیق تا آنجا که امکان دارد، مطالعه کنیم . زمانی دکارت گفت ، هنگامی که یک حیوان را آزمایش می کنیم و تاثیر بر آن می گذاریم و حیوان عکس العمل از خود نشان می دهد، این عکس العمل می تواند فقط صدایی شبیه صدای ناله باشد؛ ولی حیوان رنج نمی برد. وقتی که سوزنی را به بدن سگی فرو می بردند، سگ زوزه می کشید و دکارت می گفت ؛ این فقط یک عکس العمل یا یک رفتار ساده است و هیچ احساسی در او وجود ندارد؛ ولی بعدها روان شناسان دیگر آمدند و مکتب شناختی را مطرح کردند و نتیجه این بود که می خواستند موجودیت احساس های روحی و معنوی را همچون احساس درد و... هم به یک نحوی به رسمیت بپذیرند و آنها را هم شناسایی کنند.
بفرمایید که اکنون روان شناسی شناختی چقدر به تبیین این عواطف و احساسات روحی نزدیک شده است؛
این ارتباط میان هیجان و شناخت است که امروزه به عنوان emotion و cognition بسیار مورد توجه قرار گرفته است . من در ابتدای عرضم اشاره کردم که رویکرد گذشته شاید یک رویکرد هیجانی عاطفی و رفتاری بود و کمتر رویکرد شناختی ؛ ولی الان وقتی به شناخت توجه می کنیم ، به این معناست که این شناخت را با همه جنبه هایی که عرض کردم ، مرتبط می دانیم و این گونه نیست که بخواهیم آن را جدا بدانیم و مبحثی وجود دارد در این علوم شناختی در ارتباط میان شناخت و هیجان که اصولا بعضی معتقدند که آیا هیجان مقدم بر شناخت است یا شناخت مقدم بر هیجان؛ ولی حقیقت این است که باید به آن نگاه تعاملی داشته باشیم . یعنی شناخت و هیجان با یکدیگر مرتبط هستند و اگر ما به علوم شناختی بیشتر توجه کنیم نه به این معناست که منکر هیجان شویم و عواطف را نادیده بگیریم ؛ چون هیچوقت هیجان و شناخت از یکدیگر منفک نمی شوند و اینها لازمه فعل و انفعالات رفتاری و روانشناختی ماست ، یعنی مطالعات ما قطعا همیشه با شناخت و هیجان همراه هست و این که چگونه می توانیم این دو را با هم مطالعه کنیم و چگونه می توانند بر هم تاثیر بگذارند؛ ، قضیه باید با مطالعات گسترده ای همراه باشد ، مثلا در ارتباط با خلق که یکی از این موارد عواطفی ماست و از یک انسان عادی شروع می کنم . مثلا خلقهای گوناگونی که ما داریم ؛ خلق افسرده ، غمگین و شاد، این خلقهای گوناگون که گاه و بیگاه به دلیل محرکهایی که عمدتا در بیرون است و در ما به وجود می آید، ما را در واقع در یک سیر شناختی خاص قرار می دهد، یعنی وقتی که من خلق شاد پیدا می کنم ، شناخت من ، ارزیابی من و تفکر و حافظه من بیشتر به سمت مسائل مثبت می رود، یعنی با توجه به این که خود خلق می تواند یک زمینه و مبنا باشد و براساس آن فکر کنم و تصمیم بگیرم و مساله را حل کنم و به اصطلاح از بایگانی حافظه ام اطلاعات را بیرون بکشم ، این می تواند عمدتا به سوی اطلاعات مثبت برود و خلق من اگر غمگین باشد به سوی اطلاعات منفی می رود و من را به آن سوق می دهد.
علوم شناختی چه تاثیری روی علوم رایانه داشته است و برعکس؛
علوم رایانه با رویکرد شناختی یکی از رشته های مربوط به علوم شناختی است ؛ ولی به طور کلی خیلی از مدلها و سیستم هایی را که مربوط به علوم شناختی داریم ، از رایانه به عاریت گرفته ایم . مثلا بحث پردازش اطلاعات که اصولا به عنوان یک جنبش پروسسینگ از آن نام برده می شود، از این قرار است . این در حافظه ، در توجه و در سایر علوم شناختی به آن توجه می شود ، چیزی است که از رایانه به عاریت گرفته ایم و بحث input و output و تمام اینها مطالبی است که از بحث رایانه گرفته شده است و مدلهایی که امروز مطرح می شود که چگونه یک جریان واحد اطلاعاتی وارد سیستم می شود و بعد در جریان سیستم چه فعل و انفعالاتی صورت می گیرد و در نهایت به مرحله «برون داد» می رسد و چه ویژگی هایی دارد؛ به عنوان مثال در روان شناسی حافظه از آن یاد می کنیم ، مثلا بحثی داریم که مربوط به رمزگردانی اطلاعات در مرحله ورودی اطلاعات است و در این مرحله نگهداری اطلاعات که اولی به عنوان encoding و دومی به عنوان Storage از آن یاد می شود که نگهداشتن اطلاعات در انبانه اطلاعاتی ماست تا مرحله بازیابی ؛ همه اینها نکاتی است که با شبیه سازی رایانه و ارتباط با آن به دست آمده است . در حال حاضر اطلاعات گوناگونی به دست آمده و مطالعات مختلفی روی هر کدام صورت گرفته است و در مرحله encoding ، چگونه کدگذاری ها صورت می گیرد ، کدگذاری معنایی یا فیزیکی؛ و به همین ترتیب در مرحله بازیابی اطلاعات که به چه طریق صورت می گیرد چه انواع و اقسامی دارد؛ عین همین مقوله ها در زمینه زبان شناسی هم مطرح می شود و تعاملی که میان مولفه های مختلف زبان ، تحت یک سیستم و سازمان وجود دارد را در علم رایانه بسیار گسترده مطرح می کنیم و نه تنها در رایانه ؛ بلکه در زبان شناسی هم از یکدیگر وام می گیرند و حتی کامل تر می کنند و به دیگری ارائه می دهند و اتفاقی است که مرتب تکرار می شود. در اینجا می توان به مبحث هوش مصنوعی نیز اشاره کرد. هوش مصنوعی بحثی است که خیلی مهم است و در حال حاضر در کشور ما بیشتر آن کسانی که رشته های فنی خوانده اند ، به آن توجه دارند؛ ولی نکته ای که مهم است ، این است که به بحث مسائل انسانی اهمیت داده نمی شود و درباره هوش مصنوعی که باز ارتباط رایانه و نکاتی که شما اشاره کردید ، دارد بحث می شود که چگونه می توان ماشین را مانند یک انسان طراحی کرد و بحث ربات ها و... مطرح می شود ، یعنی این رشته تلاش می کند به ماشین ها فکر ، احساس ، عاطفه و... بدهد. این مساله ای است که رابطه میان ماشین و انسان را مطرح می کند، حتی در بحثهای پیشرفته هم مباحث مختلفی داریم به نام ارگونومی که در اینجا نیز بحث رابطه میان ماشین و انسان مطرح است . در مقوله های بین رشته ای زیادی این ارتباطات اتفاق افتاده است .
از آنجا که جنابعالی دبیر علمی کنفرانس علوم شناختی هستید ، بفرمایید که برگزاری این کنفرانس چه اهمیتی باید داشته باشد؛
به همین مواردی که قبلا اشاره شد و به دلیل این که در جنبه های مختلف علوم شناختی باید معرفی صورت بگیرد. با توجه به این که دانش جدید و رشته جدیدی است در این حوزه و در دنیا 2 - 3 نهضت جدید به پا شده است و متاسفانه کمتر معرفی شده اند، از 2سال پیش ما آن را شروع کردیم ؛ البته این امر در موسسه مطالعاتی علوم شناختی 4یا 5سال پیش شروع شد و یکی از محورهای عمده موسسه هم همین بود که از طریق برگزاری کنفرانس ها و کارگاه ها بتواند این حوزه را معرفی کند و یکی از هدفهای عمده ما هم همین بود که از اندیشمندان و صاحب نظران برجسته جهان دعوت شود تا این رشته به روز را معرفی کنند و در معرض دید دانشمندان و دانشجویان داخلی قرار بدهند که بتوانند مستقیما با آنها ارتباط برقرار کنند. چیزی که ما دلمان می خواست ، دانشجویان ما، محققان جوان و صاحب نظران بتوانند با این بزرگان در زمان حیات خود ارتباط داشته باشند، 2سال پیش ما اولین کنفرانس بین المللی را داشتیم که 5نفر از این بزرگان به ایران آمدند و اولین کنفرانس تخصصی در ایران تشکیل شد و خوشبختانه استقبال فراوانی هم از آن شد و این ما را تشویق کرد که دومین کنفرانس بین المللی را بعد از 2سال برگزار می کنیم . در دومین کنفرانس ، صاحب نظران در حوزه های مختلف شرکت می کنند؛ صاحب نظرانی عمدتا جوان و باسابقه . این کنفرانس در ایران به طور مشترک بین 5تا 8اسفند ( 24تا 27فوریه) برگزار می شود و امیدواریم که بتوانیم گام دوم را در زمینه معرفی عمومی برداریم و از همه این حوزه ها، همه افراد را تا حد امکان و توان خود دعوت کنیم . و در آخر امیدوارم با دیدگاه های علمی ، نقد و انتقاد علمی و تکمیل حرکتی که دوستان ما آغاز کرده اند، کار و حرکت خود را گسترش دهیم و ما هم در گروه علوم انسانی ، زبان شناسی ، نوروسایکولوژی و سایر رشته های علمی تولید علم داشته باشیم . متاسفانه ما در این زمینه از دنیا عقب هستیم ، امیدواریم روزی در سطح دنیا صاحب نظرانی بزرگ داشته باشیم که با شیوه ها و سبک های علمی جدید ارتباط داشته باشند و بتوانند اندیشه های خود را منتقل کنند. به امید آن روز.

مسائل علوم شناختی در گفتگو با دکتر رضا کرمی نوری
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها