چندی است که در غرب از پست فمینیزم سخن به میان می آید و این مکتب نقدی جدی علیه فمینیزم را دنبال می کند فمینیست ها عمدتا بر تساوی میان زن و مرد در امور اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی تکیه داشتند و با این تاکید بر آن بودند تا در هر امری که مردان حضور دارند حاضر شوند و درست مثل آنها اقدام کنند و کاملا شبیه
کد خبر: ۱۹۲۰۷
به آنان رفتار نمایند. به این ترتیب ، پس از دو قرن از عصر روشنگری ، فمینیست ها توانستند حضور زنان را در بسیاری از مراکز اقتصادی و اجتماعی تثبیت کنند، اما بتدریج آشکار شد که این مکتب نتوانسته است آنچه را که در شان و منزلت زن بود، برای زنان فراهم سازد. پست فمینیست ها اینک بر این نظرند که فمینیزم با شعار برابری زن و مرد به شان و منزلت زن خیانت کرده و به جای آن که بتواند او را به سطح بالای اجتماع بیاورد به نزول شان او در اجتماع کمک کرده است . استدلال این مکتب تازه این است که تجربه دو قرن گذشته در غرب نشان داده است که شعار برابری زن و مرد، به سوءاستفاده از زن برای کار در کارخانه ها، خدمات پست و فعالیت های جسمانی سخت و خطرناک انجامیده ، و رویای زنان برای دستیابی به اشتغال در امور سیاسی و علمی و اجتماعی متناسب با حرمت زن بر باد رفته است . به همین دلیل است که پست فمینیست ها برآنند تا ضمن بازگشت به برخی ارزشهای سنتی ، شعار احترام به شان زن را جایگزین شعار برابری حقوق و تکالیف زن و مرد سازند. مقاله پیش رو، نگاهی دارد به وضعیت اشتغال زنان در امور سیاسی در ژاپن ؛ در این مقاله ، موانع حضور زنان در پستهای مهم سیاسی در ژاپن ، کشوری که تمام اندیشه های لیبرال غربی را پذیرفته ، توضیح داده می شود؛ این موانع روشن می سازد که در جوامع لیبرال ، علی رغم تبلیغ فمینیزم و آزادی و برابری زنان ، در عمل نسبت به احیای حقوق زنان کار مهمی صورت نمی گیرد.

حزب لیبرال دمکرات تحت سیستم حوزه انتخاباتی متوسط (1947-1993) به طور عمده استراتژی های انتخابات موفق را که سازنده شبکه های مردمی یا کوئنکایی و مشوق این شبکه ها برای مشارکت اقتصادی و سیاسی بود، توسعه داد. به عنوان گام ضروری برای حفظ اکثریت مجلس ، حزب دمکرات 2-3 نامزد را در هر ناحیه به عنوان نامزد معرفی کرد. هر چند نامزدهای حزب دمکرات تحت شعار یک حزب رقابت می کردند، تنها وقتی پیروز می شدند که بتوانند حمایت یک پایگاه مستقل را جلب کنند. کوئنکایی برای روند انتخابات ضروری بود. چرا که آنها برای سیاستمداران یک پایگاه حمایتی برون حزبی فراهم می کردند. نامزدها علایق و ارتباط شدید خود را با خانواده ها، هم دوره ای های درسی ، انجمن های مذهبی و مجامع همسایگان در حوزه انتخاباتی خود حفظ می کردند. در نتیجه هر سیاستمداری می توانست تا حدودی درصد آرایی را که در زمان انتخابات کسب می کند تخمین بزند. بعلاوه حکومت این حزب به سلسله مراتب نظام های مالی که دولتهای محلی و منطقه ای را به دولت ملی مرتبط می کرد، بستگی داشت . به دلیل این که دولتهای محلی و منطقه ای بیشتر خدمات را ارائه می کنند تقریبا یک سوم بودجه دولت مرکزی ژاپن به دولتهای محلی منتقل می شود تا بر کرسی مالیات های حاصله از درآمدها در محله فائق آیند. اضافه بر این پروژه های گران تر دولت مثل بازسازی خیابان یا سدسازی تقریبا تمام سرمایه را از دولت مرکزی می گیرند. اداری های مرکزی ، قدرت و مهارت هایی را دارند تا به بودجه کمک کنند و اعضای شورای ملی سعی می کنند به دولت محلی مربوط به منطقه خود که به بودجه ضروری نیاز دارند، کمک کنند. اگر سیاستمدار محلی در به دست آوردن این کمک موفق شود، این دال بر آن است که ارتباطات تجاری او به اندازه کافی قوی هست تا کار را پیش ببرد. با توجه به قدرت مالی در سطح ملی بزودی این گونه جا افتاد که هرگونه خواسته ویژه به حمایت اعضای مهم و رازدار حزب لیبرال دمکرات و حمایت اعضای دولت که می توانند مشکلات پیچیده سیستم سیاست بودجه را حل و فصل کنند، نیاز دارد. سیاستمداران این حزب به نوبه خود به حمایت سیاسی گروهها با اهداف خاص و کوئنکایی آنها اعتماد کنند تا در زمان انتخابات پیروز شوند و تا این حد پیش رفت که پیروزی در انتخابات بدون چنین حمایت هایی غیرممکن شد. بیشتر نامزدهایی که به پیروزی دست می یافتند، کسانی بودند که دست به دامان یکی از 3زمینه سیاسی که آینده آنها را در آن شغل تضمین کند، شده بودند. نتیجه انتخابات ژانویه 1990این 3زمینه مهم را نشان داد. از میان 275نماینده منتخب این حزب 78نفر قبلا در سطوح محلی یا مقامات بلند مرتبه بوده اند که 2/15 درصد از تمام کرسیها را شامل می شد. دوم این که احتمال پیروزی کسانی که قبلا در دولت مشغول به کار بودند، نیز وجود داشت . ( 67نفر از 275نفر یا 1/23 درصد) کسانی که سابقا به عنوان منشی سیاستمداران کار کرده اند، سومین گروهی بودند که پیروزی آنها در انتخابات رقم خورد. مهمتر از این ما باید توجه کنیم که 3/72 درصد از تمام کسانی که تحت بیرق حزب لیبرال دمکرات انتخاب شدند از خانواده های سیاسی بودند. حزب لیبرال دمکرات در تطبیق فعالیت های سیاسی خود با محدودیت های ساختاری بسیاری روبه رو بود. با مطرح شدن سیستم حوزه انتخاباتی متوسط باید نامزدهای حزب در یک حوزه با هم رقابت می کردند. از این رو این حزب برای سازگار شدن با محیط، فعالیت سیاسی خود را تغییر داد.
زنان با شانس پیروزی ناکافی در عرصه انتخابات
حزب لیبرال دمکرات 38سال تحت سیستم حوزه انتخاباتی متوسط، اکثریت را در دست داشت . امریکا در ابتدا، همان گونه که گرایش های اقتصادی ژاپنی ها را تایید می کرد، این حزب را هم تایید می نمود. این حزب نیز فورا فهمید که برای تحکیم سلطه سیاسی خود باید در شبکه های بزرگ وارد شود. باوجود این بدون داشتن یکی از 3زمینه پیشرفت که شرحش گذشت ، پیشرفت زنان برای دارا شدن شرایط یک نامزد لایق غیرمحتمل بود. اگر یک زن از خانواده معروف سیاسی نبود، احتمال ورود او به دولت و یا ماندن او در عرصه سیاست محلی و یا منطقه ای برای مدت طولانی کمتر بود. هر چند تجزیه و تحلیل های زیادی بر دوره حکومت طولانی حزب لیبرال دمکرات وجود دارد؛ ولی کمتر از یافته های این حزب در بررسی نقش زنان در روند سیاستگذاری استفاده شده است . پس آینده زنان در منصبهای سیاسی چگونه است؛ زنان برای موفقیت باید بتوانند روندی را که همتاهای مرد آنها پشت سر می گذارند تا موفقیتی نصیبشان شود، پشت سر بگذارند. تا به حال زنان ، به عنوان اولین نسل نامزدهای عرصه سیاست تنها در یکی از این کانال ها به موفقیت دست یافته اند. در چنین روند یا مسیر باریک برای مشارکت سیاسی ، زنان با محدودیت های خاصی روبه رو می شوند. برحسب این شغل به عنوان یک شغل دولتی برجسته می بینیم که زنان به تلاش خود برای ورود به این پستها ادامه می دهند و در حال حاضر 1/16 درصد آنها را کسب کرده اند. هر چند نرخ ورود زنان در این پستها افزایش می یابد؛ ولی آنها فقط یک درصد از پستهای کلیدی دولت مرکزی را اشغال کرده اند. (آمار سال2000) سیاست مصلحت جوی حزب لیبرال دمکرات موفقیت آن را رقم زده ؛ ولی در عین حال همواره زنان را از عرصه سیاست خارج کرده است . بنابراین سلطه مردان ، سیاست تایید و سفارش را که براساس یک ساختار خانوادگی بی مورد که با واقعیات تغییر روش زندگی زنان ژاپن مطابقت نداشت ؛ ادامه داد. آیا این مشکلات برای زنان حزب لیبرال دمکرات منحصر به فرد بود؛ در دوره سلطه حزب لیبرال دمکرات ، حزب سوسیال دمکرات تنها یک بار در انتخابات اصلی سال 1947 پیروز شد و همچنان دومین حزب بزرگ سیاسی که اصلی ترین حامیان او را اتحادیه های کارگری تشکیل می دادند، بود. زمانی که حزب لیبرال دمکرات چندین نفر را برای هر ناحیه به عنوان نامزد معرفی می کرد، حزب سوسیال دمکرات در بسیاری از حالات تنها می توانست یک نامزد را برای هر ناحیه معرفی کند. در لوای سیستم حوزه انتخاباتی وسیع سال 1946 ، 10تا 39زن انتخاب شده از اعضای این حزب بودند. بیشتر این زنان برای زمان قابل ملاحظه ای کرسی نمایندگی را حفظ کردند. هرچند تمام نامزدهای زن فعال در حزب سوسیال دمکرات تنها در صورتی موفق بودند که حمایت بخش زنان نیکیوسو را که بزرگترین اتحادیه معلمی است ، داشته باشند. به عبارت دیگر زنان در این حزب اگر نمی توانستند حمایت اتحادیه ها را جلب کنند، موفقیتی نداشتند. تاکاکو دویی دبیرکل سابق حزب سوسیال دمکرات یک استثنای قابل ملاحظه بر این قانون بود. در اواسط سال 1970 عضویت اتحادیه شروع به تنزل کرد و به تبع کرسی های مجلس بتدریج از دست حزب سوسیال دمکرات خارج شد. همان طور که انتظار می رفت اعتبار حزب و همچنین تعداد زنان عضو آن تقلیل یافت.
میزان حضور زنان در پستهای سیاسی
پس از سقوط نظام لیبرال دمکرات

در سال 1989 تاکاکو دویی الگویی برای زنان در عرصه سیاست به شمار رفت ، چرا که او اولین زنی بود که دبیرکل حزب سوسیال دمکرات شد. با مشهور شدن او در رسانه ها،تعداد نمایندگان زنان در انتخابات عمومی ملی سال 1987 و انتخابات مرکزی توکیو در ژولای 1989 افزایش یافت . در نتیجه زنان به یک پیروزی تاریخی دست یافتند و 22کرسی از کرسی های مجلس مشاوران را کسب کردند که این رقم تعداد آنها را جمعا به 32نفر می رساند. او با بهره گیری از سیاست ناپاک حزب لیبرال دمکرات چون رسوایی در عضوگیری و رسوایی جنسی نخست وزیر سوسوکی یونو، آنها را آماج حملات قرار داد. بعلاوه وجود مالیات بر مصرف در بازارهای برنج باعث شد زنان ، حزب سوسیال دمکرات را انتخاب کنند. آنها امیدوار بودند که نامزدهای زن بتوانند سیاست را پاکسازی کنند. در نتیجه سوسیالیست ها 21کرسی از 114کرسی مجلس عادی را کسب کردند که زنان با 6چهره جدید 7کرسی از آنها را تصاحب کرده بودند. 3سال بعد حزب لیبرال دمکرات اکثریت خود را از دست داد و در سال 1996 نواحی انتخاباتی تغییر کرد. این بار سیستم حوزه انتخاباتی کوچک و حداقل اکثریت نسبی لازم برای نمایندگی حاکم شد که مستلزم این بود که هر ناحیه یک نماینده داشته باشد. چنان که رای دهندگان به فهرست احزاب رای می دادند. 2نوع از نواحی با هم ائتلاف کردند، مبنی بر این که اگر نامزدی در یک ناحیه کوچک توفیقی نداشت ، در فهرست انتخاباتی شایسته انتخاب شدن باشد. خالی از لطف نیست که اینجا متذکر شویم : کرسی هایی که با اکثریت نسبی آراء حاصل شد از میان فهرست های ثابت بوده است . رهبران احزاب پیش از تهیه این فهرست ، احتمال پیروزی داوطلبان نامزدی را تخمین می زنند نه تنها راز این که آنها چگونه این احتمالات را محاسبه می کنند و چگونه این محاسبات بر فهرست تاثیر می گذارد، به طور وسیع در رای گیری عمومی مشخص نشده است ؛ بلکه چگونه تثبیت این محاسبات نیز مشخص نیست . اخیرا گروههایی به احزاب سیاسی در راههایی که به آنها اجازه می دهند بر فهرست انتخاباتی تاثیرگذارند، کمک می کنند. اگر زنان درصدد هستند با حداقل اکثریت نسبی آرائ موفق شوند، این به حمایت احزاب در فهرست انتخابات نیاز دارد. چه بسا به درگیری با اعضای این گروهها منجر شود. در حالی که سیاست مصلحت جویی که حزب لیبرال دمکرات را پیروز کرد، ظاهرا پشتوانه مردمی را از دست داده بود. با وجود این ، این حزب در سال 1996 اکثریت را از آن خود کرد و احزاب مخالف توفیقی نداشتند. چهره های سیاسی زن در این شرایط با تغییراتی روبه رو بود که تنها با مطالعات فرهنگی در مورد نقش زن قابل تفسیر است ؛ اما خلال تحلیل محدودیت های ساختاری که زنان درگیر هستند، قابل فهم تر است . نوع سیستم انتخاباتی که براساس آن عمل می شود بر تعداد سهم زنان از پستهای سیاسی عمومی موثر است . سیستم حوزه انتخاباتی متوسط به طور وحشتناکی برای زنان ناعادلانه بود که به کمرنگی حضور آنها کمک کرد. به مجرد این که حوزه های انتخاباتی ، کوچک شدند و اکثریت نسبی آراء برای نمایندگی لازم شد، امید زنان به احزاب و حمایت سیستماتیک نظام سیاسی افزایش یافت .فراموش نباید کرد که زنان ژاپنی نقش مهمی در سیاست و سیاستگذاری دارند، نقشی که برای توسعه دمکراسی ژاپن لازم است.
توکیو کو اگایی
ترجمه :رضا نیازی شهرکی
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها