آگاهان اقتصادی بر این باورند که صنعت در ایران هنوز جایگاه خود را پیدا نکرده است فراتر از آن کارشناسان و صاحب نظران
کد خبر: ۱۸۲۷۹
اقتصادی اجماع دارند که اقتصاد ایران فاقد استراتژی توسعه است . فراز و نشیب های اقتصاد و صنعت ایران در یک قرن گذشته ، هر چند معلول عواملی همچون ناامنی داخلی ، دخالت قدرت های خارجی و مقطعی بودن سیاست های توسعه مدار دولتها بوده است ، بیش از همه به ناپایداری نظامهای سیاسی و شناخت و آگاهی نداشتن دولتمردان نسبت به فرآیند توسعه اقتصادی و صنعتی برمی گردد. نبود یک استراتژی همه جانبه و فراگیر، همواره اقتصاد ایران را دچار تشتت کرده است . شاید این موضوع در بخش صنعت بیش از هر بخش و موضوع دیگر خود را نشان دهد. به عنوان مثال واردات به تبع بلاتکلیفی صنعت ، غالبا مساله ای مناقشه انگیز بوده است . از سالهای دور این سوال مطرح بوده که هدف از واردات چیست؛ آیا هدف از واردات ، بالا بردن کارآیی تولیدکنندگان داخلی و ایجاد فضایی رقابتی است تا هزینه و قیمت محصولات ساخت داخل کاهش بیابد و کیفیت کالاها افزایش پیدا کند؛ آیا بالا بودن هزینه به دلیل مشکلات ساختاری اقتصاد در سطح کلان نیست ؛ آیا زمینه لازم برای این کار فراهم است ؛ آیا در شرایط تورمی امکان کاهش قیمت وجود دارد؛ آیا بدون واردات ، امکان رقابت وجود دارد؛ کدام تجربه نشاندهنده این موضوع است که از طریق انحصار و ممنوعیت واردات ، یک صنعت به رشد و پویایی رسیده باشد؛ آیا واردات موجب وابستگی و تحقیر ملت نمی شود؛ در سال 1316مرحوم میرزا علی خان امین الدوله با زحمت و مصارف زیاد در کهریزک ، در جنوب تهران ، کارخانه قندسازی برپا کرد و مشغول چغندرکاری شد و قندی که بسیار از قند روسی بهتر بود، به عمل آورد و از این رو به قند روسی شکست وارد آمد؛ ولی روسها که چنین دیدند با شدت تمام بنای همچشمی را نهادند و هر روز قیمت قند خود را تنزل دادند تا آن که قیمت هر من تبریز آن به 45شاهی رسید و این مبلغ از قیمت عمل آوردن خود قند هم کمتر بود؛ ولی برای شکست بازار متاع ایران ، تحمل این ضرر را بر خود هموار کردند و چنان در این راه ، پستی به خرج دادند که قند ایران باوجود مساعی و کوشش بسیار مرحوم امین الدوله نتوانست دوامی پیدا کند و دولت مستعجل گردید. سیدمحمدعلی جمالزاده با نقل مطلب مذکور در کتاب «گنج شایان» (1335) اظهار می دارد: «با کمال تاسف باید اقرار کرد که گفته آنانی که می گویند از کاغذ قرآن که دستور آسمانی ماست گرفته تا چلوار کفن اموات خود، محتاج به خارجیان هستیم ، عین حقیقت است و در انجام این فصل یک حقیقت غم افزا را نباید نهفت و آن این است که گرمی بازار و مصنوعات اروپا را که در ظاهر مقبول و قشنگ ، ولی در حقیقت دشمن پول و مایه ننگ ایران است ، نباید فقط به بی مایگی نسبت داد؛ بلکه نتیجه فرومایگی اولیا و بزرگان ایران است که یوسف متاع وطن را خوار شمرده و ناسنجیده مفتون رنگ و بوی ساخته های بیگانه شده و به قول معروف مرغ همسایه را غاز پنداشته و با کمال مباهات و سربلندی عمارات و پارک های خود را به زیورهای کودک فریب خارجه می آرایند و از فرط نادانی دامن دامن زر و سیم مملکت را که قیمت ذاتی و دایمی دارد، در عوض چیزهایی که در اندک زمانی شکسته و دریده و پوسیده و نابود می شود به خارجه می فرستد و هیچ وقت درصدد آن برنیامده اند که خودشان کارخانه برپا کرده و مایحتاج خود را خود تدارک کنند.» در همین رابطه نویسنده دیگری نقل می کند: «سابق که پارچه های فرنگی شایع نبود، ثروتمند و فقیر و حتی افراد دولت و بعضی از شاهزادگان از پارچه های وطنی می پوشیدند. از این رو نوعی پارچه بسیار خوب به نام قدک در اصفهان می بافتند که تار و پود آنها از ریسمان اصفهانی رشته بود، رنگ های پخته رنگرزان اصفهانی را هم که بر آن می افزودند، شکلی پیدا می کرد و در کمال لطف هر چه بیشتر مصرف می شد، مرغوبتر می گردید. فقرا 2سال و 3سال به یک دست لباس اکتفا می کردند. کدام پارچه فرنگی است که لطافت و رنگ آن از میان نرود؛ چندین سال است پارچه های زرد و سرخ و باطن سست فرنگستان رواج گرفته و چون طرح های تازه داشت ، مردم ایران جسم و جان خود را رها کردند و دنبال رنگ و بوی دیگران رفتند؛ اما در واقع ضررها دیدند و ملتفت نیستند. به همین دلیل هم متاع صنف نساج اصفهانی کم خریدار شد. ریسنده های ریسمان ها از کار بیکار و به ترتیب تلف و تمام شدند و در صنف نساج شکست کلی رسید. دست کم یک دهم اصناف اصفهان نساج بودند که یک پنجم آن باقی نمانده است . تقریبا بسیاری از زنان بیوه و یتیم دار اصفهان با ریسمان ریسی ، بچه های خود را بزرگ می کردند که اکنون همگی ساقط شده اند. همچنین اصناف بزرگ دیگر مانند رنگرزان پارچه و نیز کارگران که بسته و پیوسته به صنف نساج بودند از میان رفتند. سایر اصناف خلایق را هم از پرتو این شکستگی ضررها رسید، بخصوص رعایای دهات.»(مستوفی ، زندگانی من ، جلد اول ص 69-70) نکته در خور توجه آن که در حال حاضر ماهیت بحث واردات با گذشته هیچگونه تغییری نیافته است و استدلال مخالفان کاملا شبیه استدلال های جمال زاده و مستوفی است . بررسی وضعیت صنایع مهمی همچون نساجی ، فولاد و خودروسازی طی سالهای گذشته و مرور اظهارات دست اندرکاران این صنایع بیانگر آن است که همگی با آزادسازی واردات مخالف هستند و واردات گذشته را موجب ضایع شدن این صنایع و از کف رفتن اشتغال در آنها می دانند. یعنی دقیقا آنچه مرحوم مستوفی در زندگینامه خود درباره صنعت نساجی آن زمان ذکر می کند. اگر بخواهیم به طور دقیق تر و جامع تر دلایل مخالفان واردات کالاهای صنعتی (اعم از خودرو، فولاد، نساجی و...) را صورت بندی کنیم ، به موارد ذیل دست می یابیم:
1- واردات ، موجب تخصیص منابع محدود ارزی کشور به کالاهای لوکس می شود. از آنجا که کشور ما از جمله کشورهای تک محصولی است که عمده ارز خود را از راه استخراج و صادرات نفت تامین می کند، باید در ازای واردات هر کالا مقداری از ارزی که می تواند ذخیره مناسب و بی بدیلی برای سرمایه گذاری های اساسی آینده باشد به محصولات خارجی اختصاص دهد و با این شیوه با کاهش روز افزون منابع ارزی و ضعف سرمایه گذاری روبه رو خواهیم بود.
2- نبود فرصتهای شغلی ؛ درست در مقابل تولید کالا در داخل کشور، واردات در مجموع فرصت شغلی قابل توجهی ایجاد نمی کند. این مساله نه تنها به لحاظ اقتصادی ، به علت افزایش بیکاری ، حائز اهمیت می باشد، از نظر اجتماعی نیز پیامدهای سوئی دارد که افزایش جرایم و آسیبهای اجتماعی یکی از آنهاست.
3- حذف فرصتهای درآمدی برای خانوارهای شاغلین ؛ یکی از استدلال های مسوولان صنعت نساجی این است که طی سالهای گذشته با واردات کالاهای نساجی ، بسیاری از کارگران و کارمندان شاغل در این بخش با تعطیلی واحدهای مزبور بیکار شده اند، لذا تعداد قابل توجهی از خانوارها از این ناحیه آسیب دیده اند. هم اکنون مسوولان و متولیان قطعه سازی در صنعت خودرو نیز همین نظر را دارند. آنها صریحا اعلام کرده اند که در صورت آزادی واردات خودرو، قطعه سازان کشور ورشکست خواهند شد و به تبع آن نزدیک به 200هزار فرصت شغلی حذف می شود.
4- عدم انتقال و کسب فناوری ؛ از آنجا که واردات صرف موجب انتقال فناوری ساخت کالا در داخل نمی شود و تنها محصول نهایی در برابر ارز دریافتی ارائه می گردد، به طور بدیهی هیچ گونه انتقال فناوری صورت نخواهد گرفت . در حقیقت با واردات کالا، به جای به دست آوردن تور ماهیگیری تنها به خرید چند ماهی اکتفا می شود. این موضوع باعث می شود تا فناوری های داخلی نیز بتدریج تضعیف شود و پس از مدتی به طور کامل نابود گردد.
5- بی تاثیر بودن واردات در رقابت ؛ از نظر مخالفان ، واردات کالا تاثیری در رقابت پذیری شرکتهای داخلی و افزایش کیفیت محصولات نخواهد داشت . به عنوان نمونه آنها واردات دستگاه های صوتی - تصویری و مواد غذایی را مثال می زنند. برخلاف تولید و ارتقای فناوری صنعتی ، عده ای هستند که در ایران همیشه واردات را تشویق می کنند. توجیه شان هم این است که واردات موجب ایجاد رقابت در صنعت مشابه می شود. برای خودرو هم ، چنین توجیهی دارند؛ اما من یک سوال مطرح می کنم . از زمان ورود تلویزیون به ایران 30سال می گذرد؛ اما هیچوقت ما نتوانستیم به فناوری تلویزیون دست پیدا کنیم و الان 70تا 80درصد قطعات تلویزیون های ساخت داخل ، وارداتی است . آیا این افراد مشوق واردات به خاطر ندارند که ما سالهاست وارد کننده گندم و روغن هستیم؛ اما به جای این که در تولید این اقلام پیشرفت کنیم ، روز به روز بر حجم واردات افزوده ایم و الان بزرگترین واردکننده گندم و روغن هستیم ؛ (دکتر بهمن آرمان / کتاب واردات خودرو/ ضمیمه پیام ایران خودرو/ تیر ماه1379)
6- افزایش نرخ ارز به دلیل افزایش تقاضای ارز ناشی از واردات کالای صنعتی.
7- نبود فرصت و یا امکان صادرات.
8- عدم کسب توان طراحی
9- کاهش سرمایه گذاری صنعتی در داخل کشور
10- احتمال توسل برخی از کشورهای خارجی به رقابت ناسالم و استفاده از روشهایی همچون دامپینگ و فروش مازاد صنعتی موجود در انبارها که معمولا کیفیت مناسبی ندارند و یا از طرح و مد افتاده اند.
11- واردات کالاهای نامرغوب از کشورهایی که فناوری پایینی دارند و تنها به تولید انبوه می اندیشند. به عنوان نمونه معمولا کشورهایی نظیر چین یا اندونزی از این فرصتها بهره می برند و کالاهای بی کیفیت خود را با قیمتهایی نازلتر از تولیدات داخلی به بازار عرضه می کنند و از این طریق نه تنها تولید داخلی تحلیل می رود؛ که مصرف کنندگان نیز از کالاهای با کیفیت محروم می مانند.
بهنام جاویدنیا
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها