رسول منتجب نیا عضو مجمع روحانیون مبارز و سخنگوی این تشکل از پدیداری مجمع و فعالیت های آن در انتخابات دورهای سوم تا ششم مجلس و نیز ششمین انتخابات ریاست جمهوری گفت.او معتقد است بسیاری از تشکلهایی که دارای اندیشه چپ هستند به نحوی از مجمع روحانیون خط گرفته
کد خبر: ۱۷۷۱۵
اند.این گفتگو را با هم می خوانیم :
اگر موافق باشید با تاریخچه شکل گیری مجمع روحانیون مبارز شروع کنیم.
مجمع روحانیون مبارز در سال 66 بدنبال انشعاب از جامعه روحانیت مبارز به وجود آمد؛ به این ترتیب که تعدادی از اعضای شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز نتوانستند با سایر اعضا هماهنگ باشند. بین آنها اختلاف نظرهایی به وجود آمده بود و درنتیجه تعدادی از آنها تصمیم به کناره گیری گرفتند؛ ازجمله آقای کروبی ، آقای موسوی خوئینی ها، آقای محمود دعایی و آقای جلالی خمینی . همزمان بااین کناره گیری جمعی از دوستان روحانی برصدد برآمده بودند تشکیلات جدیدی ایجاد کنند. من هم در آن جماعت بودم . بادوستانی که از جامعه روحانیت خارج شده بودند، تبادل نظر شد و جمعا به این تصمیم رسیدیم که تشکیلات جدیدی را تحت عنوان روحانیون مبارز ایجاد کنیم.
مجمع روحانیون مبارز با چه محوری به لحاظ اندیشه تشکیل شد؛
به خاطر عمق ارادت و اعتقادی که به حضرت امام (ره) داشتیم ، محور را دیدگاه ها و نظرات حضرت امام قرار دادیم ؛ ضمنا تصمیم گرفتیم چند نفر از مجموعه ، خدمت امام برسیم و از ایشان کسب تکلیف کنیم . این کار انجام گرفت و حضرت امام تاکید فرمودند حتما این تشکیلات جدید ایجاد شود. حتی قول دادند هزینه تشکیلات را شخصا بپردازند. به دنبال آن ، جلسه ای تشکیل شد و اعضای شورای مرکزی انتخاب شدند و درپی آن اساسنامه ای برای تشکیلات جدید به تصویب شورای مرکزی رسید و فعالیت سیاسی اجتماعی مجمع عملا آغاز شد.
چند نفر در شورای مرکزی بودند؛
28نفر عضو شورای مرکزی بودند که اکثرا از چهره های شناخته شده و سابقه دار انقلاب بودند و بعضا ارتباط نزدیکی با امام داشتند. به دنبال تصویب اساسنامه در شورای مرکزی تصمیم گرفته شد که مسائل قانونی این تشکیلات را دنبال کنیم ؛ لذا از وزارت کشور خواستیم در کمیسیون ماده 10 قانون احزاب این تشکیلات مطرح شود و به ما مجوز بدهند. در آن زمان ، وزیر کشور آقای محتشمی بود و پروانه و مجوز فعالیت هم برای مجمع صادر شد.
اولین فعالیت سیاسی تان پس از کسب مجوز چه بود؛
اولین گام حضور فعال در انتخابات دوره سوم مجلس بود. در آن مقطع ، اکثر نامزدهای ما رای آوردند و بالغ بر 150نفر از نامزدهای موسوم به «نیروهای خط امام» که نامزدهای ما بودند توانستند کرسیهای مجلس را به دست بیاورند.
چرا مجمع روحانیون یعنی همین تشکیلاتی که از جامعه روحانیت مبارز انشعاب کرد به جناح چپ موسوم شد؛
عنوان جناح چپ در آن زمان مطرح نبود؛ حتی بعضی از ما از بکار بردن کلمه چپ امتناع داشتیم . دلیلش هم این بود که واژه چپ ، اندیشه های مارکسیستی و سوسیالیستی و امثالهم را تداعی می کرد؛ البته لفظ چپ در دنیا معنای وسیع تری را دارد. نیروهای چپ نیروهای رادیکال ، معترض و افرادی هستند که در مواضع خود انقلابی تر و محکم تر و تندتر باشند. در هر حال ، مابه لحاظ این که چپ و راست را در فرهنگ خودمان اصطلاح جالبی نمی دیدیم ، از این که کلمه چپ و یا راست را به کار ببریم ، امتناع داشتیم لذا تا زمان حیات حضرت امام بیشتر به نیروهای خط امامی معروف بودیم . علاوه بر مجمع ، چند گروه دیگر نیز به گروههای خط امامی موسوم بودند و در انتخابات مجلس سوم با عنوان ائتلاف گروههای خط امام شرکت کردند. عنوان های چپ و راست بیشتر در سالهای اخیر شایع شد و جا افتاد.
به اعتقاد شما عنوان چپ و راست از کجا منشا گرفت؛
عرض کردم ، در عرف سیاسی دنیا چپ و راست شناخته شده است ؛ نیروهایی که تاحدی ملایم و آرامتر حرکت می کنند و حاضر به مماشات و سازش هستند، آنها را راست معرفی می کنند و نیروهایی که رادیکال هستند و از ویژگی اعتراض و انتقاد به بعضی از مسائل برخوردارند به نیروهای چپ شناخته می شوند. در کشور ما با صبغه فرهنگ دینی و اسلامی این دو عنوان زیاد متناسب و آشنا نبود؛ ولی ظرف این 6، 7سال از بس که به کار برده شد با ذهن مردم مانوس شد.
اما بعدا همین چپ و راست را هم به شعبه های دیگری تقسیم کردند.
بله . عده ای آمدند و عنوان های چپ مدرن ، چپ سنتی ، راست مدرن ، راست سنتی را وضع کردند. این تقسیم بندی تا چه اندازه صحیح است . مسوول آن خودشان هستند.
در ویژگی چپ ها گفتید که معمولا منتقد و معترض هستند؛ اما درحال حاضر، چپ ها در راس قدرت قرار دارند و علی القاعده معترض چیزی نیستند.
الان اگر ملاک دستگاه اجرایی باشد قبول دارم که نیروهای موسوم به چپ درصدد حمایت از دستگاه اجرایی هستند، نه درصدد اعتراض و انتقاد. اما اگر منظور کل وضعیت موجود باشد، یعنی کل وضعیت موجود (و نه فقط دستگاه اجرایی) منظور باشد جناح چپ همچنان منتقد است.
شما اشاره کردید که پس از تشکیل مجمع روحانیون ، این مجمع به قدرت رسید. فکر می کنید مردم به چه دلیل به برنامه های مجمع رای دادند؛ و بعد هم توضیح بدهید چرا رای آنها یک دوره بیشتر دوام پیدا نکرد؛
موفقیت مجمع به دلیل این بود که در آن زمان یک تفکر انقلابی و رادیکال ، حول اندیشه های امام بر جامعه حاکم بود و شعارهای مجمع روحانیون مبارز هم شعارهای امام بود. از سویی افراد مجمع به امام نزدیک بودند. از طرف دیگر، حضرت امام در آستانه انتخابات دوره سوم پیامی را صادر کردند که آن پیام خیلی به موفقیت مجمع و نیروهای خط امامی کمک کرد. امام در آن پیام اسلام ناب محمدی (ص) و اسلام امریکایی را مطرح کردند و در جامعه چنین تلقی شد که منظور حضرت امام از طرفداران اسلام ناب ، نیروهای موسوم به نیروهای خط امام هستند که در راس آنها مجمع روحانیون مبارز بود. این پیام خیلی کمک کرد که افکار عمومی به سمت نیروهای خط امام روی بیاورد.
اما چرا موفقیت یک دوره بیشتر ادامه پیدا نکرد؛
این که چرا بعد از رحلت حضرت امام این موفقیت و قدرت به سرعت فروریخت ، بحث دیگری است ؛ دلیلش این بود که جو و فضایی در مملکت به وجود آمد که نسبت به افکار و اندیشه های امام بی مهری شد و زیر سوال رفت و مردم احساس کردند باید یک فضا، یک تفکر جدید بر جامعه حاکم شود، بنابراین نیروهای خط امام به عنوان نیروهای جنگ طلب و جبهه ای و نیروهایی که دنبال جنگ و مبارزه با امریکا و مبارزه با دشمنان هستند، معرفی شدند و این اندیشه به جامعه القا شد که باید خط رفاه طلبی و آرامش و آماده کردن زندگی روزمره دنبال شود؛ چون این سیاست دنبال می شد و مردم هم تا حدی از دوران 8ساله دفاع مقدس احساس خستگی می کردند، سیاست و اندیشه جدید برای مردم جالب توجه بود؛ به خصوص آن که تفکر جدید منادی رفاه و آسایش و آرامش مردم بود. از طرفی ، بازار اتهام و افترا نسبت به سران جناح موسوم به خط امام خیلی داغ شد و رواج پیدا کرد. فراموش نمی کنم که در همان زمانها آقای کروبی به عنوان دبیر مجمع روحانیون به اشکال مختلف متهم می شد و جو مسمومی در سراسر کشور علیه او ایجاد شد. سایر دوستان مجمع روحانیون هم همین طور. به همین دلیل ما تصمیم گرفتیم در انتخابات دوره چهارم مجلس شورای اسلامی نامزد ندهیم ؛ یعنی نه خودمان نامزد بشویم و نه لیست بدهیم . ما چنین تصمیمی داشتیم ؛ اما پیام مقام معظم رهبری و تاکید ایشان بر این که در انتخابات نامزد شویم و نامزد هم معرفی کنیم به دلیل احترام به شخص ایشان و به خاطر اعتقادی که به ولایت فقیه داریم ، وارد صحنه شدیم . البته فضا برای ما تنگ بود و همه چیز برخلاف میل و خواسته ما به کار گرفته می شد و خودمان هم می دانستیم که همه در انتخابات شکست می خوریم و همان طور هم شد. اکثریت اعضای مجمع و طرفداران آن در دوره چهارم ناموفق ماندند. ضمن این که عده ای از طرفداران و نامزدهای مجمع هم ردصلاحیت شدند که آن هم مزید بر علت شد. در مجموع دوره چهارم مجلس ، دوره ای نبود که مجمع روحانیون مبارز موفقیتی در آن داشته باشد.
این که گفتید تصمیم گرفتید در انتخابات شرکت نکنید، دلیل اصلی اش اعتراض به وضعیت موجود بود یا علم به شکست محتوم؛
در واقع به دلیل اعتراض به فضای آن زمان بود.
ولی خودتان گفتید افکار عمومی این تلقی را داشت که شما جنگ طلب هستید.
نه ، ما احساس می کردیم که این تفکر، تفکری طبیعی نیست ، بلکه یک جو مصنوعی از ناحیه بعضی از مسوولان که قدرت را در دست داشتند در سطح کشور به وجود آمده بود.
اما در آن دوره ، قدرت عملا در دست جناح چپ بود.
اسما در اختیار مجلس بود، منتها در سالهای آخر دوره سوم مجلس ، در واقع مجلس به خاطر مخالفت های شدیدی که با آن می شد، فلج شده بود. 2سال آخر دوره سوم مجلس در واقع دوران مظلومیت و انزوای مجلس بود که من نمی خواهم آن را بازگو کنم ؛ چون ناگزیر به اسم افراد، نهادها، گروهها و شخصیت ها اشاره می شود. اجمالا عرض می کنم که دستگاه های تبلیغاتی و رسانه ها علیه مجلس بودند و بسیاری از مسوولان تصمیم داشتند که مجلس را تضعیف کنند. به همین دلیل هم در سالهای آخر مجلس سوم جناح خط امام لحظات آخر فعالیتش را سپری می کرد و به مجرد این که مجلس تمام شد، دیگر فضا کاملا به روی نیروهای خط امام بسته شد و امکان فعالیت سیاسی برای آنها وجود نداشت . خلاصه عرض می کنم ما در آن مقطع احساس کردیم که یک شرایط تصنعی و غیرقابل قبول به وجود آمده که ما باید یا تسلیم شویم که برخلاف اعتقادمان بود، یا باید اعتراض کنیم و وارد صحنه سیاست بشویم و دایما در حال اعتراض باشیم که به صلاح جامعه نبود. بنابراین سکوت را انتخاب کردیم و تصمیم گرفتیم منتظر بمانیم تا این فضای تصنعی و ساختگی از بین برود و یک فضای سالم به وجود بیاید و مردم متوجه شوند که این القائات ، افتراها و تهمتها و این وعده و وعیدها نیز واقعی است ، آن وقت ما می توانیم فعالیت خود را از نو آغاز کنیم که همان طور هم شد.
تفکر مجمع در قبال این تغییری که به زعم شما در فکر عموم مردم ایجاد شده بود، چه بود؛ به قول شما مردم به این نتیجه رسیده بودند که یک زندگی باثبات را می خواهند. موضع فکری شما در برابر آن چه بود؛ گمان می کردید این انتخاب مردم درست است و باید آن را پذیرفت یا بر اندیشه های انقلابی خودتان پافشاری می کردید؛
ما هم در آن زمان معتقد بودیم که در دوران بعد از جنگ باید به سازندگی بپردازیم ، منتهی با حفظ آن چارچوب های زمان حضرت امام و اصول و آرمان هایی که برای آن انقلاب شده و نظام تاسیس شده است ، ما روی بعد فرهنگی و استقلال سیاسی فوق العاده تکیه داشتیم . بر سیاست نه شرقی نه غربی پافشاری می کردیم با استقراض از کشورهای خارجی مخالف بودیم ؛ چون فکر می کردیم در آن شرایط استقراض به معنای کوتاه آمدن از خیلی از آرمان هاست . علاوه بر آن با ولنگاری در بخش فرهنگی جامعه مخالف بودیم . ما می گفتیم که می شود رفاه و آرامش را با حفظ سلامت محیط و عدالت اجتماعی به معنای واقعی کلمه دنبال کرد؛ ولی متاسفانه جریانی به وجود آمد که ما چاره ای بجز دندان روی جگر فشردن و تحمل کردن نمی دیدیم.
از فحوای کلامتان برمی آید که مسائلی که شما مطرح می کنید ، از ناحیه افرادی ایجاد شد که بعدا همین افراد، حزب کارگزاران را به وجود آوردند. اما مجمع روحانیون مبارز، با همین کارگزاران در انتخاب بعدی و برای رسیدن به قدرت ائتلاف کرد. چه توجیهی برای این رفتارتان دارید؛
ما در دوره پنجم که اصلا وارد صحنه نشدیم . در دوره چهارم شکست خوردیم و در دوره پنجم وارد صحنه انتخابات نشدیم . البته گروهها و نیروهای خط امامی وارد صحنه شدند که در آن زمان کارگزاران جزو آنها نبود. اما اگر منظور، انتخابات ریاست جمهوری ششم باشد، تعبیر ائتلاف درباره مجمع روحانیون مبارز، تعبیر صحیحی نیست و ما خودمان مستقلا تصمیم گرفتیم.
رابطه شما قبل از انتخابات ریاست جمهوری ششم (مثلا در مجلس چهارم) با کارگزاران چطور بود؛
ما در دوره چهارم با کارگزاران هماهنگ نبودیم.
به نظر شما، در زمان حیات امام و بعد از رحلت امام چه تغییراتی در تفکرات و حرکت سیاسی و اجتماعی مجمع روحانیون به وجود آمده است؛
ما معتقدیم که یک سلسله اصول و مبانی است که باید در تمام شرایط و زمانها حفظ شود؛ یعنی فعالیت سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی ما باید براساس مبانی اعتقادی و باورهای دینی ما باشد ولی از نظر اتخاذ روشها و تاکتیک ها، معتقدیم باید بهترین روشها را متناسب با زمان و مقتضیات روز انتخاب کنیم . هیچ منافات ندارد که ما مبانی دینی و معانی اندیشه حضرت امام را به روز و با استفاده از روشها و سیستم های جدید ارائه کنیم.
پس از انتخابات ریاست جمهوری 76، گروههایی که قبلا تحت عنوان چپ فعالیت می کردند، ظاهرا با نوعی رکود مواجه بودند. بعضی معتقدند برای رهایی از این رکود بود که یک جریان جدید به نام حزب مشارکت وارد میدان شد.
من چون خودم عضو فعال ستاد آقای خاتمی در دوم خرداد بودم و بالطبع در زمره موسسان جبهه مشارکت هم قرار گرفتم ، می توانم قضیه را خوب تشریح کنم . پس از آن که آقای خاتمی در انتخابات ریاست جمهوری موفق شد، ما فکر کردیم که نیروهای همفکر را در سطح کشور باید سامان بدهیم و هماهنگ کنیم که این حرکت خیزشی که به وجود آمده ، همچنان ادامه پیدا کند و به سوی ایده ها و آرمان هایی که توسط آقای خاتمی یا مجمع روحانیون اعلام شده ، هدایت شود. در جلساتی بحث شد که ما چگونه می توانیم این نیروها را منسجم و در صحنه حفظ کنیم . پیشنهادهای مختلفی ارائه شد. یک پیشنهاد این بود که ستادهای آقای خاتمی همچنان باقی بماند. بعضی پیشنهاد کردند که دفتر ارتباط مردمی با رئیس جمهور مطرح شود؛ ولی اینها رد شد. استدلال هم این بود که مصلحت نیست دولت وارد این صحنه شود. پیشنهاد دیگر این بود که یک جبهه ای تشکیل شود که کلیه نیروهای همفکر با آقای خاتمی و مجمع روحانیون ، همه در آن جبهه قرار بگیرند. به دنبال این ایده ، تفکر تاسیس جبهه مشارکت شکل گرفت که من و یکی دو نفر از اعضای شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز نیز جزو موسسان آن بودیم و تلاش کردیم اساسنامه آن را تهیه و تدوین کنیم . در حین تهیه اساسنامه ، ما احساس کردیم که جمعی از دوستان گرایش به این دارند که تشکیلات جدید به صورت یک حزب درآید، نه یک جبهه فراگیر؛ لذا ما در ادامه همکاری مردد شدیم و این سوال برایمان پیش آمد که آیا ما با این که عضو موثر مجمع هستیم ، می توانیم عضو این تشکیلات جدید باشیم یا نه . همزمان با این قضیه در شورای مرکزی تصمیم گرفته شد که اعضای شورای مرکزی مجمع نمی توانند در سایر تشکلها عضو باشند، به دلیل این که ماهیتشان فرق می کند و ممکن است در عمل مشکلاتی را برای آنها ایجاد کند، لذا ما اوایل کار استعفا کردیم . من ، آقای موسوی لاری و بعضی از دوستان دیگر کنار آمدیم و عملا جبهه مشارکت به حزب تبدیل شد؛ یک حزب تمام عیار و یک حزبی که دیگر نمی تواند فراگیر باشد و فقط اعضای خاصی را می تواند دربربگیرد. به هر حال وقتی که آن حزب شد و ایده ها و آرمان های خاصی را برای خودشان در نظر گرفتند، طبیعتا نمی توانستند صددرصد با مجمع هماهنگ و در کنار هم باشند. ممکن است در تصمیم گیری و اتخاذ راه و روشها با هم اختلاف نظر پیدا کنند، کما این که سایر احزاب هم همین طور هستند. مجمع این انتظار را ندارد که سایر احزاب حتما صددرصد با مجمع هماهنگ باشند و هر چند آنها به یک تعبیر، متولد شده از مجمع هستند ولی این حق را دارند که فعالیت سیاسی آزاد و مستقل بکنند.
این موضوع که احزاب بعد از دوم خرداد، همه زاییده مجمع روحانیون هستند، آیا برای مجمع ، توقع هم ایجاد می کند؛
ما ادعایی نداریم ، اما این گروههای سیاسی به تشکلی مثل مجمع نیاز دارند تا تکیه گاه و حامی آنها باشد و در بعضی از موارد به آن تذکر بدهد؛ تذکر برادرانه . همینطور که جامعه به روحانیت نیازمند است ، گروههای سیاسی هم به جمعهای روحانیونی نیازمندند.
اخیرا مجمع روحانیون مبارز اعلام کرد در کنگره دوم خرداد شرکت نمی کند. دلیلش چه بود؛
ما سال هاست که با دوستان صحبت کردیم و آنها را قانع کردیم که مجمع شرایطی دارد که نمی تواند در تصمیماتی با دوستان مشارکت کند و باید در تصمیم گیری مستقل باشد. لذا در جلسات تصمیم گیری ، ما هیچ گاه به عنوان عضو رای دهنده شرکت نکرده ایم ، بجز در انتخاب ریاست جمهوری که مساله روشنی بوده است . حتی در انتخابات مجلس هم ضمن این که ما عضو ستاد بودیم ، ولی در بسیاری از موارد ما نامزدهای خاص داشتیم و چنین تعهدی نداشتیم که در همه موارد ما ائتلاف و هماهنگی را حفظ کنیم . مساله ای که سالهاست مطرح کرده ایم ، در کنگره ظهور پیدا کرد و این البته تصمیم تازه ای نبود. چند سال است که مجمع برای خودش تصمیم می گیرد و دوستان ما در شورای هماهنگی جبهه دوم خرداد برای خودشان تصمیم می گیرند. هر کجا که ما لازم دیدیم و یا مصلحت دیدیم ، تایید و حمایت می کنیم . هر کجا که مصلحت ندیدیم ، با کسی مخالفت نمی کنیم ؛ ولی تعهد هم نداریم که همه تصمیمات و برنامه ها را تایید یا حمایت کنیم.
یکی از صاحب نظران اخیرا گفته بود که آقای خاتمی سیاستمدار نیست شنیدیم آقای خاتمی از این حرف دلخور شده ، نظر شما چیست؛
افراد صاحب نظر در ارائه نظراتشان آزادند، ولی باید حرمتها را حفظ کنند. البته این طور نیست که بگوییم آقای خاتمی یا سایر مسوولان ، هیچ ایراد و ضعفی ندارند؛ ولی ارزیابی عملکرد آقای خاتمی نشان می دهد که موفقیت هایش بسیار بالاتر از حد انتظار بوده است . ما صبر و حوصله موفقیت و توان مدیریت ایشان را با این که قبل از ریاست جمهوری از سالها به ایشان ارادت داشتیم ، تا این حد نمی دانستیم ؛ ولی در عمل ایشان نشان داد که چهره سیاسی و تصمیم گیرنده است و ضمنا انسان صبور و حلیمی است و می تواند در بحران ها آن ثبات و طمانینه خود را حفظ کند و دچار اضطراب و دستپاچگی نشود.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها