سعید رجایی خراسانی که اکنون دوران بازنشستگی خود را سپری می کند و جز تدریس در دانشگاه ، عملا دلمشغولی دیگری ندارد، چند سال نماینده ایران در سازمان ملل بود.
کد خبر: ۱۷۰۷۱
وی همچنین نماینده و رئیس کمیسیون سیاست خارجی مجلس بوده است . مواضع او طی سالهای اخیر، همیشه بحث انگیز بوده ، به خصوص استدلال های او درباره روابط با برخی کشورها از سوی برخی محافل چندان جدی ارزیابی نشده است .
نام شما معمولا در میان افرادی است که طرفدار امریکا نامیده می شوند. خودتان این اشتهار را قبول دارید؛
مراجعه به سوابق من ، دست کم در روزنامه ها ثابت می کند که این طور نیست .
اتفاقا طبق نوشته روزنامه ها، شما صراحتا به تسخیر لانه جاسوسی حمله کرده اید و حمایت مسوولان نظام از فتح لانه جاسوسی را بدآموزی اخلاقی خوانده بودید.
این ربطی به امریکا نداشت . ممکن است افراد در یک موضع بخصوص با امریکا همداستان باشند و در 10موضع دیگر کاملا نظرات متعارض با امریکا داشته باشند. نکته این است که مواضع ما ممکن است در برخی مقاطع با امریکا یکسان باشد، اما این به معنای خاصی نیست.
مثلا؛
مثلا، افغانستان که موضع ما با امریکا در برخی مقاطع در خصوص آن یکسان بود.
درباره لانه جاسوسی نمی خواهید چیزی بگویید؛
شما فرض کنید که ما لانه جاسوسی امریکا را نگرفته بودیم و سفارت انگلیس یا فرانسه را گرفته بودیم . گرفتن سفارتخانه ها از نظر حقوق بین الملل کار درستی است؛
اما امریکایی ها حقوق ما را نه در عرصه ملی و نه در عرصه بین الملل رعایت نکرده بودند. از طرفی تسخیر لانه جاسوسی ، انقلاب دوم نام گرفت .
درست است . اما یکی از کارشناسان برجسته بعد از اشغال لانه جاسوسی خدمت امام رفته بودند و توضیحاتی داده بود. نظر امام در آن جلسه ...
عذر می خواهم سخنتان را قطع می کنم . امام در وصیت نامه شان نوشته اند هر حرفی که به ایشان نسبت داده می شود یا باید مستند به نوار باشد یا دستنوشته.
خوب ، پس من این نقل قول را بیان نمی کنم .
در سال 68، وقتی توسط برخی افراد، موضوع رابطه مستقیم با امریکا مطرح شد، مردم در مخالفت با آن راهپیمایی های گسترده ای انجام دادند. اما شما در مقاله ای کسانی را که در آن راهپیمایی شرکت کرده بودند، جوانانی نام برده بودید که تربیت اخلاقی ندارند و راهپیمایی را محکوم کرده بودید.
اگر این مقاله را دارید به من نشان بدهید؛ چون من به حرفهای شما نمی توانم استناد کنم .
اگر علاقه مند باشید، می توانید به آرشیو روزنامه های سال 68مراجعه کنید.
البته من نامه ای به بعضی مسوولان کشور درباره رابطه با امریکا نوشته ام و دلایل خود را در این باره گفته ام.
ما هم علاقه مندیم که استدلال های شما را بشنویم . آیا واقعا گمان می کنید رابطه با امریکا به نفع ایران است ؛
اوف ، چه جور! یک کارشناس سیاسی لازم نیست مثل یک روزنامه نگار فکر کند. اصلا شما بیایید راجع به مساله دیگری فکر کنید. فکر کنید که چرا ما با بقیه کشورها باید رابطه داشته باشیم؛ چرا با فرانسه ، بلژیک ، ژاپن و هند رابطه داریم . این چراها را کنار یکدیگر بگذارید بعد بگویید که امریکا هیچیک از مشخصات اینها را ندارد.
واقعا هیچکدام از این کشورهایی که شما اسم بردید، فرقی با امریکا ندارند؛
امریکا بزرگترین کشور دنیا از نظر قدرت نظامی و اقتصادی و دانشگاهی و اجتماعی و آزادی های سیاسی است .
عجب ! پس ما اشتباه می کنیم که مثل شما فکر نمی کنیم؛
اگر فکر می کنید با این امریکا نباید رابطه داشته باشیم ، مغزتان درست کار نمی کند. واقعا برای شما ماداگاسکار بهتر است یا امریکا؛ لیبی بهتر است یا امریکا؛
آقای رجایی ! تا همین الان هم امریکا برای یک لحظه از قلدری و خوی استکباری اش کوتاه نیامده و حاضر نشده به هیچ منطقی تن بدهد.
حتما این طوری است .
پس چرا ما باید به این رابطه اطمینان کنیم؛
اصلا در روابط با یک کشور ما چه کار داریم که رئیس جمهورش نماز شب می خواند یا نه؛
نه شما متوجه منظور من نشدید. من می گویم از کجا معلوم است که رابطه با امریکا منافع ما را تامین می کند؛
ما اگر با امریکا رابطه داشته باشیم ، مجبور نیستیم برای گرفتن ویزای امریکا، 15روز در سوئیس باشیم . ما اگر با امریکا رابطه نداشته باشیم ، امریکا چون عضو دایمی شورای امنیت است ، در مسائلی که ما منافع خاص داریم با ما مخالفت نمی کند.
شما واقعا گمان می کنید اگر ما با امریکا رابطه داشته باشیم ، تصمیمات را به نفع ما وتو می کند؛ یا شوخی می فرمایید؛
امریکا برای خودش کار انجام می دهد. لازم نیست که برای ما کار انجام بدهد.
ولی شما از منافع ملی ما گفتید.
نه ، ببینید. آن کاری که او انجام می دهد، لزوما به ضرر خودش نیست . یک عضو دایمی شورای امنیت یک وظیفه بین المللی هم دارد نه این که چون شما خوب آواز می خوانید یا پسر خوبی هستید، چیزی را وتو کند.
آقای خاتمی بارها گفته است که دیوار بی اعتمادی میان ایران و امریکا بسیار بلند است . چه کسی باید این دیوار را بردارد. ایران یا امریکا؛
شما روزنامه نگارها. تا روزنامه نگارها درست فکر نکنند، اطلاعات درست به مردم نمی دهند. البته شماها که سخنگوی مردم نیستید. بروید یک آماری بگیرید، بعد تشریف بیاورید اینجا. سوال من چیز دیگری بود.
پرسیدم برای برداشتن دیوار بی اعتمادی ، باید ایران پیشقدم بشود یا امریکا؛
لازم نیست هیچ کدام پیشقدم شوند. هر کدام طبق منافع خودشان بیایند جلو. اگر ما احتیاج داریم ، ما می رویم جلو؛ هر جا آنها احتیاج دارند، آنها بیایند جلو. در زمان کلینتون ، در زمان ریگان بارها گفته اند ما آماده مذاکره ایم ، ولی ما نپذیرفتیم .
مسوولان دیپلماسی کشور ما هم گفته اند با شرایطی عادلانه آماده ایم . گفته شده اگر اموال بلوکه شده را آزاد کنند و تحریم ها را بردارند...
بعضی تحریم ها را شکسته اند.
اموال ما هم آزاد شده است؛
اموالتان آزاد است . البته برخی از اموالتان را دیگر به شما نمی دهند. می دانید چرا؛ برای این که موتور هواپیمای اف 18است . اموالتان آنهاست .
خوب چرا نمی دهند؛
برای این که به هیچ کس نمی دهند. کشورشان است . تصمیم گرفته اند که اقلام استراتژیک را به ما ندهند.
مگر آن موقع که به ایران فروختند، کالای استراتژیک نبود؛ 23سال پیش که این هواپیماها استراتژیک تر بود تا الان . از آن گذشته ، مگر ما آنها را نخریده ایم؛
خریده اید. ولی تحویل نگرفته اید. شما کارهای اشتباه زیاد کرده اید. شما هواپیمای اف 18را از فرودگاه مهرآباد به امریکا برگرداندید.
منظورتان از «شما» کیست؛
شما یعنی ایران .
شما مگر ایرانی نیستید؛
چرا، ولی یک جناح بخصوصی که الان موضع ضدامریکایی را یدک می کشد، طرفدار برگرداندن هواپیماهای اف 18از فرودگاه مهرآباد به امریکا بود. آدم عاقل که یک چنین کاری را نمی کند.
اما کسانی که آنها را برگرداندند، طرفداران امریکا بودند و در اوایل انقلاب با نفوذی که داشتند، به نفع امریکایی ها عمل کردند. اجازه بدهید به یک مساله دیگر بپردازیم . تحلیل شما از حمله امریکا به عراق چیست؛ و آیا فکر می کنید با توجه به این که بوش ، ایران را در محور شرارت قرار داده ، جنگ دامن کشور ما را هم می گیرد؛
من همیشه گفته ام که امریکا به عراق حمله نمی کند و معتقدم به جمهوری اسلامی ایران نیز حتما حمله نمی کند.
به چه دلیل؛
برای این که منافعش اقتضا نمی کند. من اگر در امریکا مسوول بودم ، با جمع بندی ای که از منافع ملی امریکا دارم ، به عراق حمله نمی کردم . اصلا به عراق حمله کنم که چی ؛ با امکانات مردم امریکا بلند شوم و بروم به عراق حمله کنم که می خواهم در آنجا دمکراسی برقرار کنم؛ تازه اگر من حمله کنم و دمکراسی برقرار کنم ، از کجا معلوم بعدش این دمکراسی بماند؛ بهترین کار این است که وضع سیاسی مردم عراق را به دست مردم عراق بسپارند. موضع بوش در ظرف یکی دوماهه گذشته خیلی عوض شده است اولین حرفی که او می زد، این بود که امریکا به عراق حمله کند و صدام حسین را بردارد اما بعدا مساله را به گردن شورای امنیت انداخت . شورای امنیت هم به این که عراق آمار سلاحهای کشتار جمعی اش را ارائه کند و آنها را از بین ببرد، رضایت داده است . امریکایی ها دیدند الان منافع ملی شان ، این گونه بهتر تامین می شود.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها