نقدی بر سخنان جلال الدین فارسی درباره شهید چمران

آقای فارسی! ناگفته ها را همچنان ناگفته بگذارید

گفتگوی جام جم با جلال الدین فارسی ، واکنش های مختلفی را در میان خوانندگان روزنامه به دنبال داشت . آن که در مقدمه همان مصاحبه نیز تاکید کرده بودیم داوری درباره اظهارنظرهای آقای فارسی را به خوانندگان وامی نهیم.
کد خبر: ۱۶۳۶۹

به دلیل اهمیت موضوع و احترام به نظرات مخاطبان روزنامه ، نامه یکی از خوانندگان عزیز را که انتقاداتی درباره اظهارات آقای فارسی مطرح کرده است ، در پی می آوریم : در 2قسمت اخیر صفحه رودررو، شاهد مصاحبه با یکی از شخصیت های فعال سیاسی سه چهار دهه پیش و منزوی و پاک شده از صفحه سیاسی یکی دو دهه اخیر و نقل مطالبی از ایشان بودیم ؛ جدا اسباب آزردگی اینجانب را فراهم کرد؛ کسی که یک شهروند ساده ام القرای انقلاب اسلامی است ؛ شهروندی که به هیچیک از خطوط سیاسی وابستگی نداشته و ندارد؛ شهروندی که دلش برای بالندگی انقلاب اسلامی در عصر حاضر می تپد و برای آلام جهان اسلام که غربت فلسطین یکی از آنهاست به درد می آید ؛ شهروندی که ذلت اسرائیل در جنوب لبنان و عقب نشینی این جرثومه فساد و غده سرطانی از آن سامان ، کامش را شیرین کرد؛ شهروندی که سنگهای رها شده از چله تیر و کمان نوجوان و جوان فلسطینی را با دلواپسی و دعا بدرقه می کند و یقین دارد این سنگها پایه های کاخ ظلم صهیونیست ها را ویران کرده و می کند؛ شهروندی که گویی آینده ای را می بیند که ذلت و خواری اسرائیلی ها در جنوب لبنان ، یک بار دیگر تکرار شده و آنها از سرزمین های فلسطین اشغالی بیرون خواهند رفت . حتما تمایل دارید بدانید چرا از مطالعه مصاحبه با آقای جلال الدین فارسی آزرده شدم . شهیدان راه انقلاب ، سرمایه های ما هستند؛ سرمایه هایی که نباید دانسته یا ندانسته ، چوب حراج به آنها زد. شهیدان خرد و کلان هیچیک معصوم نبودند؛ ولی معصوم (ع )، مدال رستگاری را به گردن آنها آویخت . شهیدان ، اسطوره های ما هستند. آری ، چون ما بودند، با ما بودند، در میان ما بودند؛ ولی چون از جانب حضرت دوست برگزیده شدند، به جایی رفتند که در ذهن ما هم نمی گنجد. در هیچ جای روزنامه ، از زبان ما و دیگران ، نباید گردی بر ساحت مقدس و مبارک آنها بنشیند. به زبان ساده تر، باید مواظب باشیم شهیدانمان را ارزان نفروشیم ؛ چه خود بگوییم ، چه از زبان دیگری ؛ هر چند یقین دارم همه ایرانیان و «جام جم » یها همواره پاسدار این حرمت بوده و هستند. و اما اصل قضیه : آقای جلال الدین فارسی پس از سالها سکوت ، یک بار دیگر لب به سخن باز کرد و در خلال مطالبی که درباره فلسطین مطرح کرده اند، در یکی دو جا متعرض 2تن از مفاخر جهان اسلام در عصر حاضر یعنی شهید چمران و امام موسی صدر شده اند که اگر از ایشان طرح این گونه مسائل ، بعید و بی سابقه نباشد، مطرح کردن آن در صفحه رودرروی جام جم ، باور ناکردنی می نمود.
الف : می دانم آن زمان که من کودکی بیش نبوده ام ، جلال الدین فارسی در راه فلسطین و آزادی آن ، کوشیده ، جهاد کرده و شداید و آوارگی ها را به جان خریده است.
ب: می دانم که نظیر همه مسائل سیاسی ، درباره فلسطین هم اختلاف نظرهایی حتی میان سران و مجاهدان در راه آزادی فلسطین بوده و وجود دارد.
ج: ولی این را هم می دانم که چمران ، آن گونه زندگی کرد که امام امت (ره) او را تا آخرین روزهای حیات طیبه اش ، به نمایندگی خود در شورای عالی دفاع برگزید و او همدوش با رهبر معظم انقلاب ، با دشمنان جنگید و جنگید تا سرانجام پرونده عمر خود را به مهر شهادت و امضای خدایی رساند که به همه کس ، شهادت را هدیه نمی دهد. بد نیست سری به صفحه 26جلد 15صحیفه نور بزنیم و یک بار دیگر مرور کنیم که امام (ره ) در شهادت این پاکباز بی ادعای عرصه عشق ، چه توصیفاتی داشتند: سردار پر افتخار، مجاهد بیدار و متعهد سربازی که در جبهه های نبرد با باطل ، چه در لبنان ، چه در ایران ، حماسه آفرید. جنگجوی پرهیزگار که کشور اسلامی به او و امثال او، احتیاج مبرم داشت . هنر آن است که بی هیاهوهای سیاسی و خودنمایی های شیطانی ، برای خدا به جهاد برخیزد و خود را فدای هدف نماید نه هوی ؛ این هنر مردان خداست . او در پیشگاه خدای بزرگ ، باآبرو رفت . آیا این مدالهایی که بر سینه این سرباز واله و مفتون نصب شد و با شهادت خود، با آنها به پیشگاه سالار شهیدان شتافت ، کافی نیست که فکری به حال خود کنیم ؛ تنها حرف زدن و حتی صرف عمل کردن ، هنر نیست ؛ زیرا در این حرف زدنهاست که خطا می کنیم . باید به آقای فارسی گفت که اخلاق حکم می کند که اگر بر کرسی تجزیه و تحلیل و نقد می نشینیم ، اعتبار دیگران را پاس داریم ؛ بویژه آنهایی را که در دنیای دیگری هستند و یا امکان پاسخگویی به مطالب ما را ندارند. بگذار ناگفته هایت همچنان ناگفته بماند؛ حتی اگر و با هزاران اما و اگر صحیح باشند؛ هرچند به درست بودن مطالب مطرح شده و اندیشه های خود چندان هم نباید خوشبین باشیم . آری ، آقای فارسی ! ما و مجنون همسفر بودیم در سینای عشق او به مقصدها رسید و ما هنوز آواره ایم اگر من از قافله شهیدان همرزمم در دفاع مقدس جا مانده ام و اگر جنابعالی از شهید چمران ، تنها و تنها به خاطر همین حرفهایی است که می زنیم و یا مطالبی است که می نویسیم . آری ، این چنین است برادر. هرچند اگر شهید چمران و یا امام موسی صدر، امکان پاسخگویی نیز می داشتند، شاید به گفته های شما پاسخ نمی دادند؛ اما اجازه می خواهم به نیابت از آنها به شما پاسخ دهم ؛ پاسخی که با آن آشنا هستید و همه مردم رنجدیده ایران هم با آن آشنا هستند: آقای فارسی ! این تذهبون ؛ چون آقای فارسی علاقه مندند حتما بعضی مطالب خود را برای ثبت در تاریخ بیان کنند، ایشان و خوانندگان محترم را به حال و هوای سال 65برده و برگی از تاریخ ثبت شده معاصر را بازخوانی می کنم ؛ آنجا که آن یار سفر کرده (ره) فرمودند:
- مع الاسف بعضی از اشخاصی که در خود ایران هستند، یا توجه به مسائل ندارند یا متعمدند.
- من نمی خواهم اسباب افسردگی اشخاص بشوم ؛ لیکن می خواهم عرض کنم چرا اینقدر عقب افتاده هستیم ؛ چرا ما باید به واسطه اغراض نفسانیه ، اینقدر خودمان را ببازیم ؛
- چرا اینقدر غربزده و شیطان زده باشیم؛
- من هیچ توقع نداشتم از بعضی از این اشخاص ؛ ولو بعضی شان در نظر من پوچند؛ لکن از بعضی از این اشخاص که سابقه دارند، هیچ توقع نداشتم.
- شماها چه تان است؛ چه کردید شماها؛ شماها چرا باید تحت تاثیر تبلیغات خارجی واقع بشوید یا تحت تاثیرات نفسانیت خودتان؛
-چه شده است شما را؛ کجا دارید می روید؛ این تذهبون ؛-شما که این طور نبودید بعضی تان . من بعضی تان را می شناسم ؛ این طور نبودید. آری ، عزیز برادرم ! سفارش می کنم تا زنده هستید، همواره صفحه 51از جلد بیستم صحیفه نور آن طبیب و حکیم فرزانه را نصب العین قرار دهید؛ لعلکم تفلحون امید است شما و من و همه ما رستگار شویم و در راه چمران ها و موسی صدرها و در صراط امام شهیدان باقی بمانیم و در این راه جان دهیم ، که اگر چنین شود، یقینا عاقبت به خیر شده ایم . موفق و کامیاب باشید.


عباس حق بین

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها