تعبیر تساهل و تسامح معمولا نام چهره ای آشنا را به ذهن می آورد: عطاءالله مهاجرانی او در سالهای پس از پیروزی انقلاب معمولا خبر ساز بوده و اشتهارش به آن است که غالبا حرفهایی می زند که با واکنش های شدید و سریع مخالفان روبه رو می شود مهاجرانی چهره ای
کد خبر: ۱۳۱۱۰
شگفت انگیز است او یک روز طرحی داد که به موجب آن قانون اساسی تغییر می کرد و رئیس جمهوری پیشین می توانست برای دوره های دیگری همچنان در سمت خود باقی بماند اما وقتی همان رئیس جمهوری که وی می خواست حکومتش را با دوام سازد در برابر شدیدترین هجوم های روزنامه ای قرار گرفت ، مهاجرانی هیچ واکنشی نشان نداد و سکوتی معنادار پیشه کرد جالب آن که ، اصلاح طلبان نیز او را به خاطر برخورداری از مواضع دوگانه ، به طور جدی در اردوگاه خود نپذیرفته اند او هم اکنون رئیس مرکز گفتگوی تمدنهاست و اگر چه برخی معتقدند ، پروژه گفتگوی تمدنها نومیدانه پیگیری می شود ، اما مهاجرانی ، کارش را جدی می داند آنچه می خوانید حاصل گفتگو با این دانش آموخته تاریخ است: اگر موافق باشید بحث را از گفتگوی تمدنها شروع کنیم شما فکر می کنید که این طرح تا چه اندازه با اقبال جهانیان روبه رو شد؛ بحث اقبال نسبت به گفتگوی تمدنها در3 حوزه قابل بررسی است : الف( حوزه دولتهاو حکومت ها ب(حوزه نخبگان ، متفکران ، فلاسفه و اصحاب هنر و فرهنگ ج( حوزه مردم در حوزه نخست شاهد بودیم که وقتی پیشنهاد گفتگوی تمدنها مطرح شد، بدون استثناء در سازمان ملل مورد تحسین و تصویب قرار گرفت و دبیرکل سازمان ملل به آن حساسیت ویژه نشان داد و نماینده مخصوص )آقای پیکو( انتخاب کرد تا پیگیر بحث گفتگوی تمدنها شود. همچنین 20 نفر از شخصیت های علمی ، سیاسی و فرهنگی را انتخاب کرد که این بیست نفر، نمایندگان ویژه دبیرکل بودند که درمورد بحث گفتگوی تمدنها تلاش کنند و بعدا هم به مجمع عمومی گزارش بدهند گزارشی بود که در نوامبر سال گذشته میلادی )آبانماه 80 ( به مجمع عمومی داده شد. به دلیل اقبال دبیرکل سازمان ملل شاهد بودیم که دولتها هم به این مساله توجه جدی کردند مثلا رئیس جمهور لیتوانی ، اجلاسی را درباره گفتگوی تمدنها در پایتخت کشورش برگزار کرد که در آن از تعداد قابل توجهی از شخصیت های علمی ، سیاسی ، فرهنگی و ادبی دعوت شد. در ونزوئلا هم رئیس جمهوری شخصا به این موضوع پرداخت نخست وزیر و وزیر امور خارجه اتریش هم همین طور آنها با حضور شخصیت های درجه اول علمی و فرهنگی اجلاسی را در سالسبورگ در تابستان سال هشتاد برگزار کردند در اجلاس سالسبورگ ، کوفی عنان ، پیکو، نخست وزیر و وزیر امور خارجه اتریش، پل ریکور فیلسوف معروف فرانسوی و هانس کونگ معلم علوم الهی آلمانی حضور داشتند.در بعد گرایش دولتی به گفتگوی تمدنها، می توانم به اجلاسی اشاره کنم که امیر عبدالله ولیعهد عربستان سعودی با حضور شخصیت های سیاسی و فرهنگی در ریاض برگزار شد و نیز اجلاسی که با مسوولیت وزیر علوم سوریه تحت اشراف بشار اسد برگزار شد.در بخش دوم که بحث نخبگان و متفکران است ، گمان می کنم اقبال به گفتگوی تمدنها هم عمیقتر و هم وسیعتر است در طول هرسال صدها کنفرانس و سمینار درباره بحث گفتگو برگزار می شود البته همین جا هم بایستی در پرانتز عرض کنم که این گفتگو را نباید منحصر به حوزه تمدنها کنیم هم گفتگوی تمدنهاست ، هم گفتگوی فرهنگها و هم گفتگوی ادیان.وجه سوم ، وجه مردمی گفتگوی تمدنهاست و باید به این سوال پاسخ داد که چه تعداد از مردم نسبت به این مساله اقبال نشان دادند ارزیابی این بخش دشوار است ؛ چراکه این گونه نیست که وقتی از مردم صحبت می کنیم بتوانیم یک معیار مشخص ، قابل ارزیابی و کمی ارائه دهیم ؛ ولی اگر بتوانیم سازمان های غیردولتی را که در حوزه های مختلف فعالیت می کنند و نموداری از گرایشهای مردمی تلقی بکنیم ، شاهد حضور مردم هم بوده ایم این تشکلها با مرکز گفتگوی تمدنها در ارتباط هستند و مایل به همکاری اند بالاخره عرض می کنم که ما در بحث گفتگوی تمدنها شاهد نهادینه شدن هستیم . در جریان سفری که برای شرکت در کنفرانس اندیشه دینی به قاهره رفته بودم ، این بحث را در ملاقات با عمرو موسی ، مطرح کردم طولی نکشید که او، آقای کمال الدین ابوالمجد را به عنوان مسوول بحث گفتگوی تمدنها انتخاب کرد و چنین دفتری در اتحادیه عرب شکل گرفت . بشار اسد، وزیر فرهنگ سابق این کشور را که یکی از شخصیت های درجه اول فرهنگی سوری است انتخاب کرد اجلاسی اخیرا در شهر اصیله مراکش برگزار شد وزیر امور خارجه مراکش که رئیس انجمن فرهنگی این شهر است ، می گفت که قصد دارد این شهر را به شهر گفتگوی فرهنگها و تمدنها تبدیل کند نهایتا من گمان می کنم جمع مطالبی که به شما عرض کردم، قدر مشترکش یک اقبال جهانی به بحث گفتگوی تمدنها است این اقبالی که شما از آن نام می برید تاکنون چه منافعی برای ما داشته؛ اگر منظورتان تاثیر عینی و واقعی است درباره همه مباحث نظری که در جهان مورد توجه قرار می گیرد این پرسش را می توان مطرح کرد. مثلا می توان پرسید ادبیات چه تاثیر عینی در جهان دارد؛ همین طور فلسفه ، فلسفه سیاسی ، فلسفه اخلاق و نظایر آن نکته دیگر این که ما بایستی از هر بحثی انتظارات واقعی داشته باشیم نه انتظارات آرمانی از یک بحث نظری بایستی انتظار داشته باشیم که در جهان ، مخاطب خودش را پیدا کند و تاثیرگذار باشد اگر ما بتوانیم در اندیشه کسی تاثیر بگذاریم ، این تاثیر بالاخره در دنیای واقعیت و عمل هم می تواند خودش را نشان دهد انسان دربرابر سخن منطقی و برهان قوی تسلیم است ولو این که حتی در ظاهر هم انکار کند وحتی ممکن است بعدا این سخن را به عنوان سخن خودش مطرح کند؛ چراکه آن را پذیرفته است.به نظر من بحث گفتگوی تمدنها، فرهنگها و ادیان به لحاظ این که پشتوانه منطقی داشت ، اثر لازم را حداقل در دنیای اذهان گذاشت ؛ اما با این واقعیت هم روبه رو هستیم که جهان به حکومتها برمی گردد حکومتها براساس گفتگوی تمدنها روابط خودشان را تنظیم نمی کنند، بلکه براساس منافع تنظیم می کنند این حرف چرچیل معروف است که ما )یعنی انگلیسی ها( نه دوستان ابدی داریم و نه دشمنان ابدی ؛ منافع ابدی داریم منفعت ابدی تقریبا بحثی است که کشورهای مختلف به آن اعتقاد دارند و تمامی کشورهایی که فروشنده تسلیحات هستند، اسلحه را برای گفتگوی تمدنها نمی فروشند. هیچ کشوری نمی گوید چون من طرفدار بحث گفتگوی تمدنها هستم ، پس تولید اسلحه را متوقف می کنم یا کاهش می دهم ما نباید از بحث گفتگوی تمدنها انتظار داشته باشیم که در دنیا بتواند تاثیرگذاری کاملا دگرگون کننده و سرنوشت سازی داشته باشد البته موضوع گفتگوی تمدنها که از نظر شما یک بحث نظری است ، دست کم در کشور ما به گونه دیگری مطرح شده و از آن به عنوان مقوله ای در حوزه سیاست عملی یاد می شود. خیلی از افراد به دنبال نان سیاسی از این سفره بودند و حتی گفتند وقتی ما گفتگوی تمدنها را مطرح کردیم تمام دنیا به ما توجه کردند شاید شما در خاطرتان باشد که وقتی این بحث مطرح شد، آقای خاتمی در سازمان ملل سخنرانی کردند بعضیها از این که رئیس جمهور وقت امریکا چند دقیقه در آن جلسه نشسته شادی ها کردند یا از این که خانم آلبرایت مثلا خندیده ، تلقی پیروزی برای گفتگوی تمدنها کردند بنابراین آنچه در کشور ما درباره گفتگوی تمدنها مطرح شد، نشان می داد هیچکس دنبال تبعات نظری و فکری این مقوله نبود. در جامعه ما چه چیزی سیاسی نیست ؛ ما در جامعه ای زندگی می کنیم که درواقع غلظت سیاست به گونه ای است که جای همه چیز را پر کرده درباره این موضوع هم گرچه عده ای با دید سیاسی مثبت این بحث را مطرح کردند شاهد دید سیاسی منفی هم در داخل بودیم عده ای آن را بهانه ای برای سازش با غرب ، گرایش به لیبرالیسم یا حرکت به سوی سکولاریسم دانستند وقتی بحث گفتگوی تمدنها ازطرف ایران در سازمان ملل مطرح شد، این طور نبود که یک جناح سیاسی آن را مطرح کرده باشد تصویب و پذیرش این موضوع ، مطلقا نباید به حساب یک جناح سیاسی گذاشته شود که جناح سیاسی دیگری احساس بکند که چون در این دستاورد نقشی نداشته آن را انکار کند جناحی هم که طرفدار این بحث است نبایستی از آن علیه رقیب استفاده بکند متاسفانه در فضای سیاسی جامعه بین مصلحت ملی و منفعت حزبی خلط شده در جهانی که ایران را به انواع تهمتها متهم می کردند وقتی بحث گفتگو مطرح شد، مخاطبان خودش را بیش از آن که از میان سیاستمداران دولت ها انتخاب کند از میان نخبگان برگزید وحتما به یاد داریم که بحث گفتگوی تمدنها بعد از بحثی بود که به عنوان نبرد تمدنها مطرح شده بود. یعنی صدایی در امریکا بلند شد که از جنگ سخن گفت و صدایی از ایران اسلامی برخاست و سخن از گفتگو به میان آورد. ما برای چنین بحثی هم مبانی نظری دینی داریم و هم مبانی نظری فرهنگی اما متاسفانه بحث فنی، گرفتار مسائل سیاسی شد گفتید بحث گفتگو، منحصر به تمدنها نیست و به حوزه ادیان هم وارد می شود وقتی به حوزه ادیان وارد شدیم ، بحث کاملا تخصصی می شود و فقط به نخبگان و عالمان دینی منحصر می گردد، این عالمان و نخبگان هم معمولا از مبانی نظری طرف مقابل آگاهند و تقریبا چیزی وجود ندارد که برای آن ، جای گفتگو وجود داشته باشد.خب ، دربرابر مطلبی که شما مطرح کردید، با آیه ای که مستقیما به گفتگو دعوت می کند چه بگوییم ؛ قرآن می فرماید: یا اهل الکتاب تعالوا الی کلمه سواء بیننا و بینکم الا نعبد الا ایاه لانشرک به شیئا ولانتخذ بعضنا بعضا اربابا من دون الله یعنی ای کسانی که اهل کتاب هستید بیایید برای کلمه ای که میان ما مشترک است دراین آیه نمی گوید که "تعالو الی کلمتنا" مطلقا این سخن نیست و ضمنا نمی گوید که ما می آییم به سوی کلمه شما این را هم نمی گوید می گوید ما و شما بیاییم یک کلمه مشترک انتخاب کنیم که آن کلمه مشترک ، خداوند است طبیعی است که مسیحی از خداوند یک برداشت و قرائت دارد، یهودی برداشت دیگری دارد و مسلمان هم برداشت دیگری آیه مطلقا نمی گوید که شما به طرف برداشت و قرائت ما حرکت کنید می گوید میان ما و شما کلمه مشترکی است بیایید این کلمه مشترک را انتخاب کنیم این پیام درواقع پیام همزیستی است ، ضمن این که وقتی ما با یک مسیحی یا یک یهودی یا بودایی صحبت می کنیم ، قرار نیست به مذهب آنها درآییم . یا یکی از آن 3 نفر مسلمان بشوند؛ قرار بر این است که ماهمدیگر را بهتر بشناسیم معنی آن اینست که در این جهانی که ما زندگی می کنیم نگاه ما به مسیحی و یهودی متدین )بحث غیرمتدینین که قطعا نیست ( یک نگاه توام با خصومت و نوعی اجتناب و گریز نباشد ازطرفی این گونه هم نیست که وقتی بخواهیم با یک مسیحی صحبت کنیم ، در اسلام خودمان مردد بشویم نه . ما روی اصول خودمان ایستاده ایم ، باورهای خودمان را داریم ؛ اما زمینه و مجالی هم برای گفتگو با دیگری را فراهم می کنیم در بعد سیاسی ، عده ای معتقدند که وقتی بحث گفتگوی تمدنها مطرح می شود ناگزیر با یک عقب نشینی و وادادگی همراه است ما چه بخواهیم و چه نخواهیم ، گفتگو همیشه براساس منافع و مصالح ملی شکل می گیرد. هیچ طرف گفتگو هم حاضر نیستند در مذاکراتشان از مصالح ملیشان بگذرند؛ مگر این که یک طرف ضعف داشته باشد وقتی با یک قدرت برتر وارد مذاکره می شوید، ولو این که نخبگان فکری وابسته به آن قدرت برتر باشند، فکر نمی کنید نتیجه این گفتگو از پیش تعیین شده است؛ لااقل خود من به عنوان یک تجربه شخصی و تجربه مدیریتی در این مرکز، در صحبت با نخبگان مختلف اروپایی ،امریکایی و شرق دور هیچ موقع احساس نکردم که در مباحثی که مورد گفتگوست )ونوعا مباحث مذهبی و فرهنگی است ( در موضع ضعیف قرار داریم مطلقا چنین احساسی را نکرده ام بلکه در بحثها ما اثرگذاری هم کرده ایم . حدود2 ماه پیش ، دانشگاه بن از مرکز گفتگوی تمدنها دعوت کرد تا عده ای از اهل نظر و دانشمندانی که با مرکز همکاری می کنند در یک بحث گفتگوی دوجانبه با متفکران و دانشمندان آلمانی در دانشگاه بن مشارکت بکنند این بحث ساماندهی شد و متفکرانی که در این بحث درمقابل ما قرار داشتند آلمانی زبان بودند. به لحاظ مباحثی که در حوزه فلسفه ، دین شناسی و مباحث اقتصادی و سیاسی مطرح می شد من کاملا شاهد بودم که طرف مقابل ما احساس می کرد که طرف ایرانی را می بایست کاملا جدی بگیرد نمونه دیگری را عرض کنم از آقای هابرماس ، فیلسوف و جامعه شناس سیاسی آلمانی دعوت کردیم به ایران آمد. او در بازتاب سفر خودش که در روزنامه فرانکفورت آلگمانیه منتشر کرد به این مطلب اقرار کرد که وقتی در ایران با دانشگاهیان ایرانی روبه رو شدم ، احساس کردم که دانشمندان و دانشگاهیان ایرانی ، آلمان و متفکران آلمانی را خیلی بهتر می شناسند تا ما آنها را به نظر من مطلقا ما نباید گمان بکنیم که در مواجهه با غربیان دست پایینی را داریم البته ممکن است در بحث سیاسی میان دولتها، ماموران رسمی بخواهند با هم صحبت بکنند دراین مواقع پشتوانه طرفی که بحث می کند مباحث و مبانی نظری نیست ، بلکه پشتوانه اش اقتصاد، صنعت ، ارتش ، دستگاه اطلاعاتی ، سازمان تبلیغاتی و نظایر آن است دراین حوزه ها من هم با دغدغه ای که شما دارید موافق هستم ؛ اما در حوزه مباحث نظری و فکری ، من گمان نمی کنم که دربرابر متفکران غربی نقص یا کاستی را داشتیم اما با وجود اصراری که در سالهای گذشته بر گفتگوی تمدنها داشته ایم و این مهم را با اروپاییان مطرح کرده ایم ،آنها فشارشان را بر ما بیشتر کرده اند نباید اینها را به هم ربط داد. زیاد شدن فشار اروپایی ها ربطی به گفتگوی تمدنها ندارد واقعیت هایی را که ما در جهان امروز با آن مواجه هستیم نمی توانیم نادیده بگیریم تمدن غربی یعنی اروپا و امریکا و شاید هم ژاپن ، که تولیدکننده دانش ، تکنیک و نظریه است روزگاری ما به عنوان ایرانی تولیدکننده این هر سه بعد بودیم یک دوره ، ما به عنوان ایرانی مسلمان جایگاه ویژه ای در این 3 قلمرو داشتیم و بایستی بپذیریم که به دلیل نواقصی که داشتیم نتوانستیم آن موقعیت را حفظ کنیم ما الان در موضع تولیدکننده نیستیم چه اشکالی دارد که ما از گفتگو و مواجهه با غربیها نقصهای خودمان را متوجه بشویم و برای تولید تلاش بکنیم . یعنی تلاش بکنیم که تولیدکننده فن ، دانش و نظریه باشیم البته ما در حوزه فکری ، نظریه پردازانی داریم که کلا دربرابر غرب و برتری غرب دستشان را بالا گرفته اند و صحبت از امتناع از هرگونه مقاومت و هرگونه تقابل می کنند من چنین اعتقادی ندارم من معتقدم که ما اگر گنجینه های خودمان را درست بشناسیم و از فرصتهایی که داریم درست استفاده کنیم ، دربرابر هرگونه بحثی که پیش می آید نباید احساس عجز کنیم . ازطرفی ، وقتی که برتری غربیها مطرح می شود با هوشمندی و تجربه می توانیم در حصار آهنین تبلیغات غربی رخنه کنیم من مثالی می زنم در حوزه تبلیغات تلویزیونی ، شبکه الجزیره ، به عنوان یک تلویزیون متعلق به حوزه کشورهای اسلامی و رسانه ای توانست در قضایای افغانستان نقشی را ایفا کند که با دوره های قبلی که چنین تلویزیونی وجود نداشت بسیار متفاوت بود. این نمونه ای بود که نشان داد ما دربرابر دستگاه های تبلیغاتی غربی امکان مطرح شدن داریم، منتها بایستی برای رفع نقایصی که وجود دارد تلاش کنیم اخیرا یکی از چهره های مرتبط با برخی مطبوعات )سیامک پورزند( اعترافاتی داشته ارزیابی شمااز حرفهای او چیست؛ درخصوص پذیرفتن اقرار کسی که در بازداشت است ، من نمی توانم داوری بکنم فردی که مسائلی را اقرار می کند نباید تحت هیچ گونه فشاری باشد. قبلا نمونه هایی را شاهد بودیم که بعضی افراد وقتی که در بازداشت بودند مسائلی را مطرح کردند و وقتی که آزاد شدند مسائل دیگری را از این نظر من معتقدم مسائلی که درباره مطبوعات مطرح شده ، تا یک فضای آزاد برای فردی که اقرار می کند فراهم نشود، من آن را نه قبول می کنم نه رد؛ یعنی موضعم، موضع امتناع است موقعی که من وزیر ارشاد بودم گاهی مطرح می شد که در بعضی مطبوعات ، عوامل مشکوک حضور دارند. آن موقع ، حرف ما این بود که ما به عنوان وزارت ارشاد نه چنین مسوولیتی داریم و نه چنین صلاحیتی که این مورد راکشف کنیم مسوول این کار، وزارت اطلاعات است اگر دستگاه اطلاعاتی کشور این موضوع را اعلام کند، براساس قانون مطبوعات تصمیم می گیریم ؛ ولی به عنوان وزارت ارشاد ما نه ابزار این کار را داریم و نه صلاحیتش را. اما واقعا چه تضمینی وجود دارد که اگر دستگاه اطلاعاتی کشور نیز چنین چیزی را اعلام کرد، شما از همین موضع حرف نمی زدید و نمی گفتید که من نمی دانم این افراد خیانتکارند یا نه ؛ نه ببینید من این را به شکل یک قاعده می گویم من هیچ موقع اقرار کسی را که در بازداشت به سر می برد قبول ندارم پس به این ترتیب هیچ قتلی نباید ثابت بشود و هیچ مجرمی نباید به زندان برود!چرا من معتقدم که مجرم بایستی زندان برود و قتل بایستی ثابت بشود خب ، اگر نیروی انتظامی همه قاچاقچیان و قاتلان را آزاد کند و از آنها بخواهد همگی بیایند و اعتراف کنند، همه شان ادعای معصومیت خواهند کرد.من عرض کردم موضع امتناع دارم یعنی موضع من ، موضع نفی یا اثبات نیست ؛ یعنی وقتی که یک نفر که مدتهای طولانی در بازداشت بوده درباره افراد، مسائلی را مطرح می کند نمی توانم بپذیرم که این حرفها درست است آیا صحبت شما از منطق گفتگو دورنیست ؛ نهایتا شما می توانید بگویید که من صلاحیت تایید یا تکذیب را ندارم اما منطقا نمی توانید بگویید آن حرفها کاملا غلط است. آیا شما از من می پذیرید که بگویم سخن آقای مهاجرانی درمورد توزیع عادلانه و قانونی ارز میان مطبوعات دروغ است و نمی توان آن را باور کرد؛ بالاخره باید براساس معیار حرف زد ببینید من عرض می کنم که چرا تردید دارم فردی را بازداشت می کنند و پایه اصلی اتهامات او هم مسائل اخلاقی است بعد این فرد اقاریر سیاسی علیه افراد مختلف می کند قرآن به ما درس داده که اگر فاسقی خبری به شما داد تبیین و جستجو کنید این جستجو و تبیین را چه کسی باید انجام بدهد؛ انسان ، باید بتواند به قطعیت برسد که آیا این کسی که الان در بازداشت است ، اقرارهایش درست است یا نه بنده به تبیین نرسیدم ممکن است شما برسید ممکن است به محض این که فردی مطالبی را مطرح کرد، برای شما حجت باشد من هم نمی توانم بگویم برای شما حجت نباشد. اما من به عنوان شخصی که شنونده هستم صبر می کنم این فرد از زندان آزاد شود و مطلب بنویسد و صحبت بکند تفاوتی که من با شما دارم تفاوت در زمان است ممکن است شما در یک زمان زودتری به تبیین و قطعیت برسید؛ اما من دیرتر آقای مهاجرانی ! البته حالا که موضوع اعترافات به مقولات سیاسی کشیده شده ، شما فرد اعتراف کننده را فاسق می دانید هرکسی می تواند برداشت خودش را از اعترافات این فرد داشته باشد. تا آنجاکه برداشت شخصی است به خود فرد مربوط می شود؛ اما وقتی قرار است قضاوت صورت بگیرد و بر مبنای آن اقدامی انجام شود، برداشت و تبین ، مرجع تصمیم گیر می خواهد مثلا فرض کنید که یک نفر فساد مالی دارد و شما اصلا اعتقاد به این جرم ندارید؛ ولی مرجعی که برای رسیدگی به این کار تعیین شده من و شما نیستیم . اگر مرجع رسیدگی به این فساد مالی ، رای داد که این متهم تبرئه شده ، بازهم ما باید خودمان را محق بدانیم که او را مجرم بدانیم؛ بله من محق می دانم برای تشخیص بعضی از امور در کشور، دستگاهی داریم به نام وزارت اطلاعات این وزارتخانه باید تشخیص بدهد که مثلا این گروه ، برانداز هست یا نیست ، با بیگانه ارتباط دارد یا ندارد حالا در همین موضوع خاص ، مطلقا وزارت اطلاعات نقش نداشته و اظهارنظر نکرده بنابراین من نمی توانم بپذیرم البته در سایر پرونده ها که اظهار نظر وزارت اطلاعات هم هست ! ضمنا وزارت اطلاعات ، فقط نقش بررسی کننده دارد نه حکم کننده حکم را دادگستری باید بدهد در قانون اساسی کشف جرم وظیفه قوه قضاییه است نه وزارت اطلاعات دستگاه قضایی ، دستگاه اطلاعاتی نیست اتفاقا یکی از ایرادهایی که من به این پرونده هایی که اخیرا مطرح شده دارم همین است دستگاه اطلاعاتی کشور باید موضوع را به عهده بگیرد و به استنتاج برسد.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها