اقتصاد در گرو مفاهیم اقتصادی

در این ستون بصورت سلسله وار بحث تعریف مدیریت علمی اقتصاد و جایگاه آن در سیستم اقتصادی کشور مورد بررسی قرار می گیرد که در این بخش به مشکلات اقتصادی و عاقبت سرنوشت هر اقتصادی در گروی مدیریت حاکم بر آن اقتصاد اشاره شده است

کد خبر: ۱۰۵۳۸

پرسش : علت اصلی مشکلات اقتصادی چیست و برای تحقق برنامه ها و اهداف اقتصادی چه الگو و راهکاری قابل طرح است؛ پاسخ : در بحث و بررسی ، کارشناسی و تحلیل مسائل و مشکلات اقتصادی ، مجموعه ای از خطاهای اسلوبی و همچنین فقر و فقدان تفکرات ، روش ها و سیستم های علمی غلبه دارد و همین مسائل مانعی برای شناخت حتی مفاهیم و مباحث شناخته شده و مشکلات اقتصادی شده است . مسائل و مشکلات اقتصادی هر جامعه و سازمان و فرد، همچون مسائل و مشکلات دیگر عرصه های اجتماعی جوامع بشری )چه به ادراک بشر رسیده باشد و چه نرسیده باشد و صرف نظر از این که جوامع و تعداد فراوان سازمان ها و افراد، به این معرفت علمی دست نیافته باشند( به مدیریت اقتصادی آن جوامع و سازمانها و افراد، مربوط و مرتبط است.یک خطای اسلوبی در بررسی و تحلیل مسائل اقتصادی : مسائل ، اوضاع و شرایط اقتصادی و همچنین چگونگی و عاقبت و سرنوشت هر اقتصادی متاثر از مدیریت و نوع مدیریت آن بنگاه و سازمان است.از منظر علمی ، صرف نظر از درجه پذیرش ، اقناع و آگاهی مدیران بنگاه های اقتصادی نسبت به این که عاقبت و سرنوشت هر اقتصاد را مدیریت آن رقم می زند این حقیقت علمی به صورت رودخانه جاری و روان و سیالی در متن و بطن اوضاع و شرایط اقتصادی هر جامعه در حرکت دائم است و با فقر و فقدان تفکرات علمی و با ادراکات غلط و ضعیف در بررسی ها و تحلیل ها، مستمر به راه خود ادامه می دهد.خلط مبحث و خطاهای رایج اسلوبی در تفکیک و تمییز مفاهیم اقتصادی از محیط مدیریتی ، پیدایش و زایش آن مفاهیم و همچنین از علل مدیریتی رشد و شکوفایی و یا به عکس رکود و نازایی آنها، یکی از صحنه های تلخ و دردناک در بررسی مسائل اقتصادی است به عنوان مثال : الف ( درآمد یک مفهوم اقتصادی است اما، افزایش درآمد مقوله ای مدیریتی است ب ( رشد اقتصادی یک مطلوب اقتصادی اما، نرخ رشد و چگونگی تحقق آن مقوله ای مدیریتی است ج ( حقوق یک کارمند یک خواست اقتصادی است اما، مبلغ آن و درجه استحقاق آن مبحثی مدیریتی است چ ( صادرات غیرنفتی یک عرصه اقتصادی است اما، مقدار آن و افزایش کمی و کیفی آن مقوله ای مدیریتی است همین خطاهای اسلوبی در تفکیک مفاهیم مورد بررسی و تحقیق ، موجد صدها سردرگمی و کجروی در سیاستگذاری ها و اتخاذ و اجرای تصمیمات کلان یا خرد اقتصادی می شود حقیقت این است که اقتصاد با مفاهیم اقتصادی رشد نمی کند، بلکه با مفاهیم اقتصادی بیان می شود و به نمایش درمی آید و زبان اختصاصی به خود می گیرد اما اقتصاد با مفاهیم مدیریتی رشد می کند توسعه می یابد و یا با علل مشخص مدیریتی به رکود و یا رونق می رسد.اقتصاد با مدرک و تحصیلات دانشگاهی فرا گرفته و تدریس می شود؛ اما کاربرد آن مدیریت می خواهد واقعیت قابل تجربه این است که 2 هزار دکترای اقتصاد می توانند10 هزار کتاب و مقاله و سخنرانی و سمینار را تهیه و اجرا کنند و درباره مسائل اقتصادی و روندهای اقتصادی یک رستوران ، کارخانه ، صنعت و حتی یک فروشگاه با زبان اختصاصی خود دهها مطلب تحلیل کنند اما، شاید نتوانند حتی 5 درصد فروش یا سود یک واحد اقتصادی را افزایش دهند!کونوسوکی ماتسوشیتا، هوندا، ری کراک ، فورد، واتسون ، جک ولش ، لویی شوایتزر صنایع تحت مدیریت خود را با مفاهیم و مقولات مدیریتی به درجات اعلای موفقیت رسانیدند و نتایج کار آنها را با زبان اقتصاد و با جداول و آمار بیان می کنند، اما چگونگی روش ها و سیستم های کار آنها را با مفاهیم علم مدیریت تشریح می کنند.یکی دیگر از خطاهای تصمیم گیری در مباحث اقتصادی در مقیاس کلان و خرد، این است که پست و اداره یک سازمان اقتصادی ، مدیریت می خواهد، نه مدرس اقتصاد؛ اداره یک سازمان اقتصادی مدیریت می طلبد و برحسب اتفاق ، مدیریت یک واحد اقتصادی می تواند یک مدرس یا دکترای اقتصاد باشد، اما الزاما و اجبارا به این معنی نیست که یک مدرس اقتصاد، بهترین گزینه مدیریت یک سازمان اقتصادی باشد.همچنین ، مدیریت یک سازمان اقتصادی به معنی مدرس و دکترای مدیریت نیست در اینجا وقتی به مدیریت اشاره می کنیم سیستم مدیریتی را در نظر داریم که در برگیرنده و شامل تمام قوه ها و استعدادها و منابع مستعد و موثر در مدیریت صحیح یک سازمان اقتصادی است.وقتی که به این ادراک علمی دست یازیدیم که مسائل و شرایط و اوضاع و مشکلات اقتصادی و نیز عاقبت و سرنوشت هر اقتصادی در گروی مدیریت حاکم بر آن اقتصاد است پس از آن باید به این سوال پاسخ دهیم که اینک چه نوع مدیریتی مستعدتر و همچنین صحیح ترین نوع برای مدیریت اقتصادی تلقی می شود به این پرسش در نوبت دیگری پرداخته می شود.