به یقین مسوولان نظام آموزشی کشور از دوره پیش دبستانی تا پیش دانشگاهی نمی خواهند که فارغ التحصیلان دانشگاهی ماعموما مترجم یافته های دیگران باشند یا مونتاژگران ساخته های این وآن
کد خبر: ۴۸۵۴
بدیهی است که این روند با اصل پویایی علمی ، خلاقیت ، تعالی شخصیت و سنگربانی رفیع ترین قله های علمی ، فرهنگی و اقتصادی همسویی ندارد.از سوی دیگر، بسیاری از دانش آموختگان برتر و توانمند جامعه نیز به لحاظ فقر انگیزشی و نگرشهای نه چندان مطلوب به شرایط زندگی فردی و اجتماعی ، به گونه ای که انتظار می رود، در رشته های تحقیقی خود نقش آفرینی می کنند! به طور مسلم وجود رگه هایی از نگرشها و بازخوردهای منفی و بازدارنده و فقرانگیزشی و بی اشتهایی روانی در بین درصد قابل توجهی از دانش آموختگان و متخصصان توانمند، خود نتیجه بسیاری از عوامل روانی اجتماعی دیگر است که بحث درباره آنها، مجال دیگری می طلبد.از منظر دیگر، فراوانی نسبتا قابل توجه و متاسفانه رو به افزایش کودکان و نوجوانان آسیب پذیرفته در سنین مدرسه و در نقاط مختلف کشور که نقش فعالی در بزهکاری ها و ناامنی های اجتماعی داشته و دارند، حاکی است که بستر تربیتی خانواده و نظام آموزش و پرورش کشورنتوانسته اند با تقویت پایه های مستحکم شخصیت ، مصونیت لازم را، آن گونه که مطلوب است ، در برابر محرکهای آسیب گذار و کژروی های فردی و اجتماعی ایجاد کنند.مدارس در جامعه از طریق ارائه برنامه های آموزشی و پرورشی به کودکان و نوجوانان ، دکترین حاکمیت را به خانواده ها منتقل می کنند و به همین سبب است که معلمان بیشترین مسوولیت ها را به عهده دارند و کارگزاران متعهد و مسوول در جوامع مترقی و استوار، همه اندیشه و تلاششان بر این است که سالمترین ، با سوادترین ، رشدیافته ترین ، خوش اخلاق ترین و در یک کلام الگوترین افراد جامعه را که از سویدای دل به ارزشهای حاکم بر جامعه ایمان داشته ، اندیشه ، اخلاق و رفتارشان گویای آن است ، برگزینند و به عنوان معلمان مدارس و مروجان ارزشها، بویژه در مقطع ابتدایی، به خانواده ها معرفی کنند نقش تربیتی و اثربخشی شخصیتی معلمان ، فوق العاده مهم و ماندگار است تربیت به معنای عام آن یعنی هموارسازی زمینه رویش جوانه های وجود تربیت یعنی از قوه به فعل رسانیدن استعدادها و قابلیت ها تربیت یعنی کم کردن فاصله بین توان بالقوه و توان بالفعل و سرانجام تربیت )پرورش ( یعنی حرکت دادن متربی از مبدا نقص به منتهای کمال . و اما تعلیم )آموزش ( یعنی بهره مند شدن از اسباب و لوازم و ضرورتهای رشد و تعالی . تعلیم یعنی مسلح شدن به علوم و فنون و مهارت های مختلف شناختی و اجتماعی برای رشد یافتگی و اعتلای وجود. به عبارت دیگر، تعلیم ، انتقال دانسته ها و افزونی دانایی ها و تربیت ، انتقال بایسته ها، تقویت باورها و بسترآفرینی برای تبلور مطلوبترین رفتارهاست.اگر کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران بر این باور باشند )که هستند( که در فرآیند تعلیم و تربیت کشور، اصالت با تربیت )پرورش ( است و آموزش )تعلیم ( به گونه ای که بدان اشاره شد، وسیله و اسبابی است برای کمک به رشد و شکوفایی شخصیت کودکان و نوجوانان و به فعلیت رساندن قابلیت ها و استعدادها در ابعاد شناختی ، عاطفی ، روانی و اجتماعی ، پس شایسته و بایسته آن خواهد بود که در ساختار تشکیلات و زمینه های اجرایی وزارت آموزش و پرورش کشور نیز چنین باور و اندیشه ای حاکم باشد. به سخن دیگر، اصلی ترین هدف و رسالت وزارت آموزش و پرورش ، تربیت کودکان و نوجوانان صالح ، دانا، پویا، خلاق و متعهد برای جامعه اسلامی است.در حقیقت در کنار خانواده ها، وزارت آموزش و پرورش در شکل گیری رفتارهای متعالی و تکوین شخصیت مطلوب دانش آموزان سنین مدرسه ، بیش از دیگران متعهد است . باید توجه داشت که رسالت اصلی کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران ، بویژه مسوولان و مدیران نهاد تعلیم و تربیت کشور، تربیت نوجوانان و جوانان سالم و صالح و پویا و متعهدی است که بتوانند با بهره گیری از دانش نوین و مهارت ها و فناوری های برتر، در تحقق بخشیدن به اهداف غایی جامعه اسلامی موفق باشند.باید همیشه به خاطر داشته باشیم که آموزش و دانش افزایی علمی و کسب مهارت ، وسیله ای بیش نیست و بدون تردید باید همیشه تلاش کنیم که دانش آموزان در کلاسهای درس ، بیشترین سعی خود را مبذول دارند تا متناسب با قدرت ذهنی و ظرفیت یادگیری خود، آموزه های آموزشگاهی را به خاطر بسپارند و هنگام آزمون و امتحان ، از عهده پاسخگویی برآیند اما باید دقت کنیم و تدبیری بیندیشیم که مبادا کودک و نوجوانی به سبب ضعف و کم توانی در قدرت یادگیری و ادراک مفاهیم درسی و بالطبع شکست در دروسی همچون دیکته ، ریاضی و علوم و مردودی و مردودی های مکرر و ناکامی های آموزشی ، از مدرسه و نظام تعلیم و تربیت کشور اخراج گردد و سلامت و بهداشت روانی او و خانواده اش متزلزل شود، تا بدان جا که شاهدیم ، بیش از50 درصد نوجوانان بزهکار در مراکز کانون اصلاح و تربیت کشور سابقه مردودی های مکرر و اخراج از مدرسه داشته اند! در واقع با کمال تاسف باید گفت که این روش نه چندان خوشایند، از این رو صورت می پذیرد که در نظام تعلیم و تربیت کشور عمدتا حاکمیت با مقوله آموزش )تعلیم ( و اندوخته های ذهنی و به خاطر سپردن مطالب کتابهای درسی است تا تکوین و پرورش خصیصه های مطلوب شخصیتی، ایجاد مصونیت در برابر آسیبهای اجتماعی و پیشگیری از اختلالات رفتاری.اخراج نوجوانان 13 یا14 ساله از مدرسه ، صرفا به خاطر مردودی های مکرر در مقطع راهنمایی که حجم و تنوع دروس آن تناسبی با توان و ظرفیت ذهنی او ندارد، چه توجیه علمی ، منطقی ، شرعی ، اخلاقی و پرورشی دارد؛! بخصوص آنکه وزارت آموزش و پرورش ، مدرسه یا مرکز دیگری را برای تعلیم و تربیت او پیش بینی نکرده است و این نوجوان دچار عقب ماندگی ذهنی به معنای دقیق آن نیز نیست که در مدارس استثنایی مشغول تحصیل شود. به همین دلیل و به لحاظ فقر نگرش پرورشی ، دستگاه آموزش و پرورش کشور با حاکمیت اندیشه آموزشی ، زمینه اخراج نوجوانانی را از قلمرو تربیتی و پرورشی خود فراهم می کند که نهایتا درصد قابل توجهی از ایشان دچار آسیب پذیری های اخلاقی و کژروی های اجتماعی می شوند: نظام واحدی در کشورهای پیشرفته ، اصولا از این رو تحقق پذیرفت که همه کودکان و نوجوانان سنین مدرسه 6 ) تا22 سال ( تا پایان دوره رشد ذهنی )پایان 18 ،19 سالگی ( و یافتن کفایت های نسبی عقلانی ، در گستره تربیتی ، هدایتی ، حمایتی و حفاظتی نظام آموزش و پرورش کشور قرار داشته باشند،: ولو این که فقط در دروسی همچون ورزش، نقاشی، کارهای دستی و حرفه ای و پروژه های اجتماعی با همسالان خود همدرس شوند!پس چگونه است که در کشور اسلامی ما که داعیه حاکمیت اخلاق و ارزشها را داریم ، به علل صرف آموزشی ، درصد قابل توجهی از نوجوانان کشورمان را به طور مستقیم و غیر مستقیم ، خواسته وناخواسته از بستر تربیتی و پرورشی محروم کرده ، زمینه آسیب پذیریهای شخصیتی آنان را در کوچه و خیابان فراهم میکنند؛اینک که بحث اساسی اصلاحات در آموزش و پرورش کشور مطرح است و ادغام امور پرورشی با امور آموزشی بیش از پیش مورد توجه و عمل قرار گرفته است ، انتظار آن است که با ژرف اندیشی و بهره مندی از اندیشه والا و در نهایت تعهد، دلسوزی و صداقت و به دور از هر پیرایه ای ، در اندیشه و عمل ، حاکمیت اصل پرورشی و تربیتی مورد توجه خاص قرار گیرد.با عنایت به آنچه به اختصار به آنها اشاره شد، امیدواریم از این پس شاهد آن باشیم که اندیشه های پرورشی بیش از پیش در تار و پود نظام تعلیم و تربیت کشور آمیخته شود؛ زیرا اندیشه و داعیه همه دست اندرکاران تعلیم و تربیت کشور، مدیران و معلمان و کارشناسان ، بر حول محور حاکمیت اندیشه های پرورشی استوار است ، و از این رهگذر رسالت بسیار بزرگ و سترگی بر دوش مسوولان نظام آموزش و پرورش کشور سنگینی خواهد کرد.پایمردی و استواری در تحقق اندیشه های پرورشی ، در فرایند تعلیم و تربیت کشور چنین ایجاب می کند که بیشترین اهمیت و مسوولیت از آن حوزه ای از تشکیلات آموزش و پرورش باشد که متولی امر پرورش مطلوب فرزندان جامعه اسلامی از سنین پیش دبستانی تا پیش دانشگاهی است و برای محقق شدن این اصل ، شایسته و بایسته آن است که معاونت پرورشی وزارت آموزش و پرورش به شخص صالح و با کفایتی واگذار شود که از بیشترین ، غنی ترین ، علمی ترین و منطقی ترین بینش و بصیرت تربیتی برخوردار است و همزمان ، وظایف و مسوولیت های مربوط به تدوین شرایط گزینش )تربیت و تامین ( معلمان و مربیان و مدیران متعهد، صالح و واجد شرایط مطلوب پرورشی ، شغلی و متخصص دررشته های مختلف درسی برای همه مقاطع و پایه های تحصیلی و همچنین مسوولیت های مربوط به معاونت آموزشی ، شرایط ثبت نام و ادامه تحصیل و برنامه ریزی درسی و آموزشی ، انجام امتحانات و غیره به او محول شود. چرا که حاکمیت هرچه بیشتر اندیشه پرورشی در فرایند تامین و تربیت نیروی انسانی ، معلمان ، مربیان و مدیران با کفایت، متعهد و ارزشمدار و تدوین برنامه های آموزشی و درسی بر اقتدار معاونت پرورشی خواهد افزود.در حقیقت وزیر محترم آموزش و پرورش با تفویض این رسالت و مسوولیت به شخصی با کفایت ، اصلی ترین تعهد خود را ایفا می کند معاونت پرورشی با مسوولیت های تامین نیروی انسانی و تنظیم برنامه های آموزشی و درسی بدیهی است که تحقق این امر نیز مستلزم بحث و بررسی جامع ، عزم راسخ و قدرت هدایت و رهبری قابل توجه است
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها