هنگامی که دولت تصمیم به اجرای سیاستی می گیرد، در سطح محافل اقتصادی دیدگاه های مختلفی بیان می شود که نمونه آن ، مساله کاهش نرخ بهره ، تک نرخی کردن ارز و... است.
کد خبر: ۴۶۷۴

به راستی چرا در میان صاحب نظران اقتصادی این قدر اختلاف دیدگاه وجود دارد؛ به نظر می رسد در یک تقسیم بندی بتوان 4 علت عمده را ذکر کرد که در ذیل به آن اشاره میشود.دلیل اول را می توان در تفاوت معناشناختی کلمات جستجو کرد. به عبارت دیگر، برای اصلاحات اقتصادی تعاریفی همگانی و جهانشمول وجود ندارد.اگر معانی اصطلاحات اقتصادی به دقت فهمیده شود، میزان قابل توجهی از اختلافات برطرف می گردد. در حال حاضر در نوشته های اقتصادی رایج واژه هایی چون پول ، عرضه پول ، تقاضای پول ، ذخیره کردن پول ، سقوط قیمتها، تورم ، اشتغال کامل ، نرخ ارز شناور، نقطه بهینه ، نقدینگی و... بارها مورد استفاده قرار می گیرد که از دید اقتصاددانان مختلف ، معانی گوناگونی دارند. البته قابل ذکر است که این اختلاف نظرها به این صورت هم نیست که هیچ ربطی به هم نداشته باشند و نتوان یک حداقل تفاهم و توافق ایجاد کرد؛ به عبارتی ، این تفاوت ها مثل برج بابل نیست . به عنوان مثال وقتی صحبت از کاهش نرخ بهره پیش می آید، تصویرهای مختلف در ذهن اقتصاددانان شکل می گیرد. یکی ممکن است کاهش نرخ ربا، دیگری ممکن است افزایش نسبی هزینه نیروی کار به سرمایه ، و دیگری ممکن است کاهش سود سپرده گذاران را برداشت کند. برای حل این مشکل باید سعی کرد یک رشته پیشفرضهایی را درباره معانی اصطلاحات بپذیریم.دومین دلیل اختلاف میان اقتصاددانان را باید در منطق استفاده شده جستجو کرد. درست است که در شیوه استدلال منطقی ، اختلاف نظر حقیقی وجود ندارد و قواعد منطق حدودی برای همه یکسان است ؛ اما ممکن است خطاهایی در شیوه به کارگیری این قواعد وجود داشته باشد. این موضوع ممکن است زمانی اتفاق بیفتد که یکی یا بیشتر از یکی از مفروضات واقعی که قرار است بحث بر آنها مبتنی باشد، با یکدیگر ناسازگار باشد. مثلا ممکن است ما در مورد کاهش نرخ بهره این پیشفرض را داشته باشیم که این اقدام باعث اشتغال می شود؛ در حالی که عملا چنین رابطه ای وجود نداشته باشد یا ممکن است ما بعضی اثرات و پیامدهای چنین تغییری را ندانیم. چنین اختلافهایی زیاد دوام نخواهد آورد.اختلاف سوم را می توان ناشی از پیشفرض های ذهنی و مسلم اقتصاددانان دانست . صاحب نظران اقتصادی هیچ گاه تمام مفروضاتی را که در زیربنای نتایج مورد استفاده قرار داده اند، بیان نمی کنند؛ لذا وقتی می خواهیم از علت اختلاف نتایج مطلع شویم ، به ناچار باید کمی به عقب برگردیم و ببینیم که فلان اقتصاددان یا صاحب نظر چه نوع مفروضاتی را به طور ضمنی مورد استفاده قرار داده است.البته این مفروضات گاهی ممکن است به حوادث امروز منحصر به فرد و مجزا اشاره داشته باشند. گاه ممکن است به یک سلسله وقایع مرتبط با هم مربوط باشند و گاهی می تواند به رفتارهای جمعی ، عکس العمل ها و تصمیمات سیاسی و یا نهادهای موقت و دایمی مرتبط باشند. گاه یک مفروض ممکن است به اموری ربط پیدا کند که در حال حاضر هیچ نوع شاهد خارجی از آنها در دسترس نیست ولذا در ارتباط با توصیه های مرتبط با سیاستگذاری ، بیان تمام مفروضات اقتصاددانان درباره گرایش های سیاسی و غیر آن ، از اهمیت خاصی برخوردار است ؛ اما در عین حال باید به این نکته نیز توجه کرد که صاحب نظران بر مبنای دیدگاه های مختلفی که دارند، درباره این که چه چیزی اتفاق خواهد افتاد یا ممکن است اتفاق بیفتد یا احتمال دارد اتفاق بیفتد، توصیه های مختلف ارائه میکنند.قضاوت نهایی را باید در قضاوت های ارزشی متفاوت جستجو کرد. اگر صاحب نظران اقتصادی اهداف و آرمان ها و ترجیحات متفاوتی دارند، قطعا توصیه های آنان همسو و هماهنگ نخواهد بود. اعمال یک سیاست کنترلی ممکن است با مخالفت عده زیادی از اقتصاددانان روبه رو شود. در این میان ، عده ای ممکن است به خاطر آثار جانبی کنترل های دولتی با آن مخالفت کنند و عده دیگر به خاطر کاهش مستقیم آزادی های فردی با آن مخالف باشند. درباره کاهش نرخ بهره عده ای ممکن است اشتغال در سطح بالاتر برایشان ارزشی باشد و افراد دیگر ممکن است برای کاهش نرخ بهره بهای بیشتری قائل باشند. به نظر می رسد توجه به این 4 عامل می تواند تحلیل روشنتری از علت اختلاف دیدگاه میان صاحبنظران ارائه کند.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها