تغییربینش یاتغییرذائقه ؛
کد خبر: ۱۸۴۹
چند روز پیش در همین ستون عنوان شد که بعضی مواضع فکری انسان ها ریشه در شخصیت و جنبه احساسی و عاطفی آنها دارد. همچنین بیان شد که بعضی آدمها برای پوشاندن "رعب عاطفی " و"تغییر ذائقه " خود که با هنجارهای رایج اجتماعی و سیاسی همخوانی ندارد، آن را "عقلی سازی " و برای آن استدلال تراشی میکنند. عقلیسازی واستدلال تراشی آنان نوعی فرار از بروز و ظهور مکنونات قلبی و تمایلات احساسی و عاطفی آنها بشمار می رود. اما گاهی اوقات این آدمها با همه زرنگی ها و مواظبت های خود، تمایلات درونی خود را فرافکنی می کنند و جملاتی را به زبان می رانند که فرافکنی آنان را تایید و مشکل امثال بنده را برای اثبات این مقدمه علمی تسهیل میکنند.چند روز قبل ، یکی از دوستان انقلاب به سخنگویی جبهه دوم خرداد برخاست و عنوان نمود که عادی سازی رابطه با امریکا، تغییر بینش نیست . این جمله کاملا صادقانه بیان شده است اما حقیقتی را با خود دارد که ذکر آن خالی از لطف نیست ، حقیقت این است که تقاضای رابطه با امریکا، بینشی و استدلالی نیست بلکه یک تمایل و مقوله انفعالی است . بنده هم در چند نوشته قبلی ،درصدد بیان همین مطلب بوده ام که بیان آن دوست خوب انقلاب ، به عنوان یک نمونه و شاهد به کمک آمد.واقعا همین طور است . انسانها اکثرا مکنونات قلبی و تمایلات عاطفی خود را بروز نمی دهند و عموما آن را توجیه می کنند؛ بویژه زمانی که بدانند تمایلات قلبی آنها با معیارهای کاملا استدلالی و عقلانی جامعه سازگاری ندارد. در این مورد بخصوص باید تاکید شود که عدم رابطه با امریکا و حتی عدم مذاکره با آنها آنقدر منطقی و استدلالی است وبه عنوان یک معیار اصولی نزد رهبری و مردم پذیرفته شده که بعضی آدمها برای مقابله با آن ، لاجرم به فرآیندهای عقلی سازی و استدلال تراشی و به تعبیری"مصلحت اندیشی " و "استفاده از فرصت " روی می آورند.در هر صورت ، همان طور که در نوشته قبلی عنوان شد، بعضی دوستان برای وارسی مواضع خود لازم نیست که به جنبه های شناختی رجوع کنند، چون هیچ استدلال روشنی را که عقل و مصلحت عقلی تایید کند، یافت نخواهند کرد؛ بلکه توصیه می کنم که سری به شخصیت خود بزنند شاید تغییراتی در ذائقه آنهاایجاد شده باشد.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها