کد خبر: ۸۹۳
بن لادن ؛او را نمی توان شناختمحموله های تسلیحاتیآنگاه که جهاد افغانستان با امکانات بسیار محدود آغاز شد، افغان ها مجبور بودند در این رویارویی سهمگین و نابرابر با روسها که با نیروی زمینی و هوایی بزرگ و جنگ افزارهای پیشرفته و حتی ممنوعی چون جنگ افزار شیمیایی ، میکروبی و غیره ، وارد افغانستان شده بودند؛ با قدرتی بزرگ متحد شوند. هم پیمانی اسامه بن لادن و مجاهدان افغان با سازمان اطلاعات امریکا هم به همین شکل در راستای منافع آنها یعنی دستیابی به حمایت های تدارکاتی، فنی و مالی صورت گرفت.امریکا با دو طرف به شکل مداوم همکاری می کرد. هر بار یورش شوروی اوج می گرفت و کفه ترازو به سود روسها می چربید، امریکا محموله های جنگ افزار خود را به اسامه بن لادن تحویل می داد تا از طریق پاکستان آن را به افغانستان برساند و هزینه آن را به طور قسطی یا نقد و یا بلاعوض محاسبه میکرد.جنگ افغانستان وقتی پایان یافت و نیروهای شوروی از خاک این کشور خارج شدند، شگفت آور نبود که دو طرف به یکدیگر پشت کنند. از عجایب روزگار آن است که امریکا به رغم مبارزه با حضور شوروی در افغانستان از طریق مجاهدان و تامین حمایت های مالی و تسلیحاتی ، خود از به قدرت رسیدن نیروهای جهادی افغان جلوگیری کرد و ضمن پافشاری بر تحریم و مجازات ایشان ، آنها را به عنوان تروریست هایی که منافع جهانی را در معرض خطر قرار داده اند و باید به این دلیل محاکمه شوند، معرفیکرد.محموله های تسلیحاتی که از سوی امریکا در اختیار مجاهدان قرار می گرفت ، پس از جنگ به کلی متوقف شد و پس از آن ، امریکا از رسیدن هر گونه محموله تسلیحاتی از هر کشور به مجاهدان عرب به رهبری اسامه بن لادن جلوگیری می کرد، زیرا از دوره مصرف بن لادن گذشته بود و لزومی نداشت دوره مصرف وی تجدید شود. طرف دیگر این معادله ، شخص اسامه محمد بن لادن بود و پرسش این جاست : چرا هم پیمانان دیروز به سرسختترین دشمنان امروز تبدیل شدند؛همان گونه که در آغاز مطلب گفتم ، این بازی ، بازی تغییر نقاب بر حسب منافع ، شرایط و محاسبات برد و باخت است . هم پیمانی اسامه محمد بن لادن با امریکاییها از دید او هدفی مرحله ای بود. زیرا وی مجبور بود برای مقابله با حملات ددمنشانه روسها بر ضد پایگاههای مجاهدان که جنگ افزارهای خاصی برای این منظور تولید کرده بودند، مورد حمایت قدرتی بزرگ باشد و از این قدرت جنگ افزار دریافت کند. این مساله برای بن لادن حیاتی بود و وجود چنین قدرتی از آغاز که او حاضر به همکاری شد و پیش از آن که نمایندگان سازمانهای اطلاعاتی عربستان سعودی و امریکا، وی را به کار گیرند، ضروری به نظر میرسد.اما وقتی جنگ پایان یافت ، ضروری بود که نقابها کنار گذاشته شود و آرایش از چهره ها پاک شود، به ویژه آن که شرایط به سرعت به این تحول کمک کرد. برجسته ترین این تحولات جنگ دوم خلیج فارس و اقدام سرکوبگرانه امریکا بر ضد ملتهای اسلامی و عرب بود. این مساله را اسامه بن لادن از پیش می دانست . به همین جهت ، در این زمینه سرمایه گذاری کرد و کوشید از آن در راستای اهداف شخصی خود برای دستیابی به قدرت و نفوذ استفاده کند.می دانیم که جنگ خلیج فارس پیامدهای ماهوی در پی داشت . در آن زمان ، برای مدتی احساسات ضد امریکایی را کاهش داد. امریکایی ها پس از سالها، توانستند به هدف خود یعنی یافتن جای پایی در خلیج فارس دست یابند و امکان یافتند بر خلیج فارس مسلط شوند و منابع نفت این منطقه را که ستون فقرات انرژی جهان را تشکیل می دهد، بی اعتنا به حب و بغض دیگران تحت کنترل درآور ند. امریکا در این راه توانست دو نفر از حکام کشورهای عرب خلیج فارس را فریب دهد و آنها را به صدور فرمان سیاه فراخوان نیروهای امریکایی برای استقرار در مناطق نفت خیز وارد کند. این تصمیم خشم اسامه بن لادن را برانگیخت ، زیرا او حضور بیگانگان را در منطقه غیرمشروع می دانست و فتوای ضرورت مبارزه با این نیروها تا اخراج کامل ایشان از سرزمین مقدس مسلمانان و سرنگونی حاکم خائنی که ایشان را برای اشغال بلاد اسلام و پایمال کردن مقدسات الهی فراخوانده است، صادر کرد.ایالات متحده ، هنوز هم اسامه بن لادن را متهم اصلی حوادث انفجارها در محل وابستگی نظامی امریکا در ریاض به سال 1995 میلادی و پایگاه الخبر در سال 1996 میلادی می داند. به رغم آن که در جنایت نخست 4 سعودی اعدام شدند و در مورد حادثه دوم هم ، امریکا هانی الصایغ را به اتهام دست داشتن در این حادثه تحویل وزارت کشور عربستان سعودی داد. به علاوه اسامه بن لادن متهم به انفجار دو سفارتخانه امریکا در کنیا و تانزانیا در اواخر اگوست1989 میلادی است.بنابراین روشن است که هم پیمانی ] ]بین اسامه بن لادن و[ امریکا[ کاملا مصلحتی بوده است و هنگامی که این مصلحت منتفی شد، چهره های بی نقاب دو طرف آشکار شد و واقعیت چنین جلوه دار شد که اسامه محمد بن لادن همان "لولو خورخوره "ای است که منافع امریکا را در بیشتر کشورهای جهان تهدید می کند.] ] لولویی که [ [ روزگاری دلال نازپرورده مصر و عربستان سعودی و امریکا بود.نکته تکان دهنده جالبی که می توان به آن اشاره کرد، این که جمعیت های اسلامی تهدید کننده بعضی نظام های حاکم در خلیج فارس در شرایط کنونی ، از جمله تشکیلات اسامه محمد بن لادن که می کوشند چهره حکام این کشورها را در برابر ملتها زشت جلوه دهند، دست ساخته همین حکام هستند . حکامی که روزگاری هنگام ضرورت از این جمعیت ها بهره ها بردند و در راستای نیاز خود ایشان را بسیج کردند. اگر کسانی قرار است به این دلیل سرزنش شوند، تنها این حکام هستند.می دانیم که در اواخر دهه 1970 میلادی شوکت و سربلندی جمعیتهای اسلامی رو به فزونی نهاد و به اهرم فشار نیرومندی بر ضد حکام کشورهای عرب تبدیل شدند و آنها را به شکل فزاینده ای در برابر ملتهای عرب در تنگنا قرار دادند. زمانی که تشکیلات امنیتی دولتهای عرب راهی برای سرکوب این جمعیت ها و رهایی از دست آنها و شعباتشان در شهرها و روستاهای مختلف نیافتند، تنها راه نجات از دست ایشان را دوری عوامل این جمعیتها از کشورشان دانستند.به همین جهت ،] ]سازمان های اطلاعاتی عربی[ [ برای رهایی از دست آنها، این عوامل را به هر شکل به جنگ سهمگین شوروی - افغانی ارتباط دادند و این عوامل سرکش ، توانایی رویارویی با ارتشهای کارآزموده ، سازمند و زیناوند مسلح به سهمگین ترین گونه های جنگ افزار را قاعدتا نمی بایست داشته باشند و به همین جهت ، گمان به مرگ و نابودی آنها میرفت.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها