نگاهی به پیامدهای اجتماعی تجمع اربعین در گفتگو با دکتر محمود نجاتی حسینی

اربعین یک سیستم اجتماعی کامل است

دکتر محمود نجاتی حسینی؛ مدیر بخش جامعه شناسی دین در موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران و عضو هیات علمی دانشکده علوم اجتماعی و همچنین پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران است.
کد خبر: ۱۲۳۳۹۴۲
اربعین یک سیستم اجتماعی کامل است

نامِ دکتر محمود نجاتی حسینی با مطالعات دین پژوهی گره خورده و اتفاقا تلاش ها و تدوین های قابل توجهی در زمینه مطالعات اجتماعی اربعین نیز داشته است مشروح مصاحبه جام جم آنلاین را در ادامه می خوانید.

تجمع اربعین بزرگ ترین اجتماع مسلمین، چه به لحاظ آماری و چه به لحاظ ارزش معنوی در جهان، است. صورت بندی شما از این رخداد مهم اجتماعی چیست؟ ایا تجمع اربعین یک پدیده اجتماعی است؟

برای اینکه یک پدیده را بتوان در زمره پدیده های اجتماعی به حساب آورد، باید به چند ویژگی توجه کرد. نخست اینکه ویژگی جمعی داشته باشد، مکانیسم های آن اجتماعی باشد و در کنار اینها از ماندگاری برخوردار باشد.

در نتیجه هم میتوان اربعین را یک پدیده اجتماعی به حساب آورد و هم راهپیمائی و تجمع روز اربعین در کربلا را یک پدیده اجتماعی به حساب آورد. نکته دوم اینکه راهپیمایی اربعین نه تنها بزرگ ترین تجمع شیعیان با انگیزه ای معنوی است، بلکه بزرگ ترین تجمع مسالمت آمیز، نه فقط در جهان اسلام که در سطح دنیاست!
این تجمع را معمولا با گردهمائی حج مقایسه میکنند. حج دو یا سه میلیونی و اربعین هفده تا بیست میلیونی در کنار هم مقایسه میشوند. اما من معتقدم که درباره اربعین باید از این سطح فراتر رفت و این تجمع را به عنوان یک تجمع گلوبال و در عین حال مسالمت امیز و معنوی مورد توجه بیشتری قرار داد. تجمعی که پیامدهای سیاسی،اجتماعی و ... زیادی همراه خود دارد.

روزنامه ایندیپندنت در سال 2016 گزارشی درباره اربعین تهیه کرده و گفته بود که بالاترین رقم ثبت شده برای یه تجمع انسانی و معنوی، همین اماریست که درباره اربعی ثبت شده و وجود دارد.

درباره اینکه تجمع اربعین را میتوان یک پدیده اجتماعی به حساب اورد یا خیر، باید بگویم که بله! اربعین یک پدیده اجتماعی با انگیزه های دینی ست که سنت ها، رفتارها و رسوم خاصی به همراه اورده است. ما نیز از منظر مطالعات جامعه شناختی دین و .... باید این پدیده را مورد توجه قرار دهیم. پدیده ای که هم مکانیسم و هم پیامدهای اجتماعی زیادی دارد.

پس از اینکه اربعین به عنوان یک پدیدار اجتماعی در چارچوب بحث ما پذیرفته شد، باید به بسترها و زمینه های پیدائی این پدیدار اشاره کنیم. از نظر شما مهم ترین بسترهایی که در چارچوب عقیدتی جامعه تشیع وجود داشته و منجر به شکل گیری این پدیده شده،چیست؟ همچنین از دیدگاه شما در سالیان اخیر چه اتفاقی رخ داده که شاهد این روند صعودی و استقبال مسلمانان از این تجمع هستیم؟

پدیده های اجتماعی نه بصورت یکدفعه و بلکه به تدریج ظاهر میشوند. گاهی از زمینه های معنوی و دینی سرچشمه میگیرند و گاهی از انگیزه های دیگر. اما راهپیمائی اربعین و مواردی از این دست را حتی می توان به ابتدای تاذیخ تشیع نیز نسبت داد! اما به دلیل پرهیز از طرح مباحث تاریخی در این گفتار، به سالیان اخیر و چارچوب فضای موثر بر این پدیدار میپردازیم.

شما می دانید که در سالیان اخیر به موازاتی که اسلام هراسی و شیعه هراسی گسترش پیدا کرده، شاهد موجی از اسلام گرایی خشن و نادرست؛مثل القاعده و داعش بوده اید. به موازات این حرکات که نسبت به تشیع صعود گرفته است،تشیع به دنبال دست مایه های تشکیل یک هویت فراملی و جهانی بوده است.

بنابراین یکی از جایگاه های تثبیت این هویت، راهپیمائی اربعین بوده است. مورد دیگر اینکه شیعه درصدد است برخلاف آنچه توسط داعش و القاعده و ... تصویر میشود، جریان اصیل تشیع میتواند با تشکیل یک اجتماع مهم و بزرگ مسالمت امیز،در عین حفظ هویت خود،گفتگو با سایر مذاهب را نیز پی گیری کند.

این چنین است که در کنار گسترش و رشد کمی و کیفی این تجمع در سالیان اخیر، بخش هویتی این تجمع حائز اهمیت زیادی ست. شرکت کنندگان و ترتیب دهندگان این راهپیمائی درصددند که با تشکیل این تجمع،چهره ای از اسلام را برای همه جهانیان نمایش دهند که قیام علیه ظلم و برابری خواهی و ... در عین صلح جویی در آن جریان، یک اندیشه واقعی است.

راهپیمائی اربعین از این حیث در میان جهانیان و رسانه های انان بسیار مشهور شده و بعد صلح جویانه بودن این تجمع در افواه جهانیان بسیار مورد توجه واقع شده است.

شاهد صحبت هائی که شما درباره نقش پررنگ جریانات تکفیری در اسلام هراسی و معرفی چهره نادرستی از اسلام به دنیا از یکسو و تلاش جریان تشیع برای اصلاح این تصویر از سوی دیگر، تقویت راهپیمائی اربعین بعد از پیدایش این جریانات است.
در سال های اخیر که داعش در منطقه پدیدار شده و از سوئی حکومت صدام نیز در عراق سقوط کرده، شاهد قوت گرفتن تجمع اربعین هستیم.

بله! سیر تاریخی و اسنادی که در این باره موجود است،نشان از این دارد که راهپیمایی اربعین از سال 1900میلادی، به صورت منظم وجود دارد. اما نه به این گستردگی!
به هرحال شیعیان همواره از هر فرصت و غفلتی استفاده میکرده اند و این راهپیمایی را سامان می داده اند،اما نه با این ابعاد و شور. بلکه در مقیاسی ضعیف تر. نمونه آنهم همانطور که اشاره کردید در دوران حکومت صدام در عراق است. جریانات خودجوش در ان زمان امور مربوط به این تجمع را در سطح محدودی سامان می داد. اما امروز این امور ساماندهی رسمی چه در ایران و چه در عراق را داراست و نمیتوان نام جریان خودجوش را بر ان اطلاق کرد. نهادها و جریانات رسمی ساپورت این مراسم را به عهده دارند و این متفاوت از زمانیست که پشتیبانی از این تجمع تا حدود زیادی مدنی بوده است. مردم در ان دوران گروه های خودمانی تشکیل میدادند و راهپیمایی را انجام میدادند، امری متفاوت از انچه امروز شاهد ان هستیم. اما امروز پشتیبانی متفاوت است. این چیزی ست که در تاریخ وجود داشته است.

پدیده های اجتماعی بدون وجود عقبه های تاریخی پررنگ نمی شوند. تجمع اربعین هم دارای عقبه تاریخی ست که به قرن بیستم بازمی گردد. عقبه ای که امروز شاهد گسترش ان هستیم. عقبه ای که ریشه در عقایدی دارد که در جریان تشیع و میان شیعیان،گاهی به عنوان یک واجب نیز شناخته میشده است!
حتی برخی از شیعیان و در مقاطعی از تاریخ، زیارت امام حسین را واجب تر از حج می دانستند و تقید خاصی به آن داشته اند.

این همان بسترهاییست که منجر به تشکیل چنین پدیده اجتماعی شده است.

از نظر شما؛ فرهنگِ اجتماعی کشور عراق تا چه میزان در رشد و گسترش این تجمع موثر بوده است؟

از این حیث سوال را مطرح می کنم که زیارات و مناسبت های مشابهی در اعتقادات شیعه وجود دارد که شاهد گسترش آنها در سطحی مشابه یا حتی نزدیک به اربعین نیستیم! ایام زیارت مخصوصه امام رضا(ع) هرساله در مشهد برگزار می شود، اما تعداد زوار این مراسم حتی به یک سوم زوار اربعین هم نمی رسد!
من کاملا متوجه تفاوت ماهیت قیام عاشورا و اربعین و ... هستم، اما می خواهم بدانم که آیا پارادایم جغرافیای این تجمع هم نقشی در گسترش آن داشته است؟

به بیان روشن تر اینکه اگر تجمع اربعین در کشوری غیر از عراق صورت می گرفت، شاهد چنین وضعیتی بودیم؟

این نکته بسیار مهمی است که ما را به سوی فرهنگ گردشگری دینی باز میگرداند. همچنین واژه کلاسیک و البته مذهبی زیارت را نیز باید در این راستا مورد توجه قرار داد. فرهنگ زیارت نه فقط در کشور مبدا، که باید در کشور مقصد نیز وجود داشته باشد تا یک رابطه درست در این راستا برقرار شود.
غیر از زمینه ها و عواملی که در کشورهای مبداء وجود داشته، کشش هائی نیز در کشورهای مقصد وجود داشته است. اگر فرهنگ مهمان نوازی اعراب-که در طول تاریخ، حتی در دوره جاهلیت نیز، بسیار مهم بوده است- از دیرباز تا امروز، در فرهنگ مردمان عراق نیز رسوخ کرده است. امت عرب همواره مهمان نواز بوده است. در کنار وجود این فرهنگ، ارق شیعه نیز وجود داشته و منجر به این شده که تمام افرادی که در تجمع اربعین حضور دارند، مهمان ملت عراق هستند! مسئولیت میزبانی از این زوار، بر عهده دولت عراق نیست و ملت عراق این وظیفه را عهده دار شده است. البته که شیعیان بیشترین بار این مسئولیت را بر عهده داشته و دارند.

همچنین وقتی شما از نزدیک به مراسم اربعین می روید، شاهد ارائه تمام خدمات انسان دوستانه و اجتماعی هستید که یک میزبان می تواند برای مهمان خود فراهم کند! از ارائه خدماتی عاطفی؛ مثل محبت کردن و شستن لباس و ... تا پختن غذا و مهمانداری زوار در منازل و ...
بخشی از این فرهنگ مهمان نوازی، ریشه در سنت اعراب دارد و بخش دیگر آن مربوط به هویت شیعی است. اعراب معتقدند که پذیرائی از زوار امام حسین(ع) ثواب اخروی زیادی دارد و حتی از زیارت اربعین اجر بیشتری برای آن در نظر گرفته شده است.

بنابراین من هم معتقدم که اگر این فرهنگ مهمان نوازی شیعیان عراق، در جریان تجمع اربعین وجود نداشت، شاید این آمار از تردد و حضور زائران در این کشور و در اربعین نیز وجود نداشت. آمارهائی که در این باره ارائه شده؛ مثل تهیه و توزیع 50میلیون وعده غذائی در روز یکی از عظیم ترین آمارهایی ست که در کنار خدمات اجتماعی و رفاهی و بهداشتی و ... -که با کمک دولت های ایران و عراق به زوار ارائه می شود- در سطح جهان شاهد آن هستیم.

این نوع از خدمت رسانی و فرهنگ پذیرائی در جریان تجمع اربعین، منجر به تشکیل یک سیستم شده است. سیستمی که اگر ما بخواهیم از منظر جامعه شناسی یا انسان شناسی به آن نگاه کنیم، دربرگیرنده ورودی و خروجی هائی است. اگر از یکسو کشش این پذیرائی وجود نداشته باشد، شاهد بروز اخلال در جریان این تجمع هستیم و از سوی دیگر نیز اگر اخلال هائی در رفتار مردمی و زوار به وجود آید، منجر به اخلال در عملکرد درست این سیستم می شود.
البته وجود برخی از کاستی ها را نمی توان انکار کرد که امیدوارم در گذر سال ها اصلاح شود.

شما از وجود یک سیستم با ورودی ها و خروجی های مشخص، صحبت کردید. درخواست من پرداختن به خروجی های این سیستم است. پیامدهائی که می توان آنها را در فضای اجتماعی ایران و عراق، موثر به حساب آورد.

آمارها نشان از آن دارد که بین 15تا20میلیون نفر از 60تا80 کشور برای تجمع اربعین به عراق می روند. حضور این طیف از افراد منجر به جابجائی مرزها در این تجمع می شود. من معتقدم که باید پدیده اجتماعی اربعین را فارغ از مرزهای جغرافیائی ایران و عراق و ...، به صورت سیستمی نگاه کرد. مثل اینکه حضور مسیحیان در واتیکان، ترکیبی از کل مسیحیانی را به نمایش می گذارد که تنها از اعضای اتحادیه اروپا نیستند! بلکه کل مسیحیانی هستند که به دیدار پاپ آمده اند. بنابراین از این لحاظ، دیدار با پاپ، تا حدودی با تجمع اربعین مشابهت دارد.

پیامدهای مهمی که در مطالعات اخیر اربعین دیده شده و باید به آنها پرداخته شوند، عبارتند از؛

- هویت سازی سیستمی؛ تقویت هویت اسلامی به معنای عام و هویت شیعی به معنای خاص، یکی از مهم ترین پیامدهائی ست که ما در تجمع اربعین شاهد آن هستیم.

- اجتماع سازی دینی؛ در این اجتماع سازی دینی در یک روز و زمان خاص، نمونه ها معرف شیعیان در یک مکان جمع می شوند و یک اجتماع موقت را به نمایش می گذارند. اجتماعی که می تواند تعاملاتی را در درون خود برقرار کند و ارزش ها و هنجارها و فرهنگ های خاصی را تولید کند.

- بازتولید مناسک دینی؛ مثل زیارت، بازسازی خاطره کربلا و ... از مهم ترین نمودهای این پیامد است.

- گفتمان سازی شیعی؛ بسیاری از اندیشمندان، اربعین را یک گفتمان مولد می دانند. گفتمانی که درون خود کنش هائی تولید می کند و خود را در برابر دیگری قرار می دهد. گفتمانی که ما درباره آن صحبت می کنیم، همان ادبیات زمانی و فرهنگی است که منجر به تولید هویت و تثبیت خود در برابر دیگری می شود. گفتمانی که در عین حال اجازه گفتگو و تعامل خود و دیگری را نیز صادر کرده است.
بنظر من راهپیمائی اربعین، توانائی این گفتمان سازی را دارد.

- تشکیل گروه ها و احزاب اربعینی؛ یکی از گزارشاتی که درباره این مورد در جریان اربعین تحقیق کرده بود، خبر از این می داد که گروه های حشد الشعبی و گردان های سید خراسانی-که در عراق مشغول مبارزه با داعش و کمک به ارتش عراق هستند- از دل پیاده روی اربعین درآمده اند!

در واقع این سیستم به قدری قابلیت دارد که تنها قادر به بازسازی هویت و گفتمان و ... است، بلکه می تواند گروه های خاص و سازمان یافته ای را نیز برای مقابله با ظلم و بی نظمی و آرمان هائی که عاشورا برای تحقق آنها اتفاق افتاده-احیای ارزش های دینی و اسلامی-، را نیز سامان دهد.

نکته دیگری که در این راستا خوب است به آن اشاره شود؛ وحدت بین ادیانی ست که از دلِ این راهپیمائی بیرون آمده است! گزارشات سال قبل نشان از این داشت که برخی از یهودیان و مسیحیان نیز در تجمع اربعین حضور داشتند! البته درباره این حضور نباید غلو کرد، اما همین حضور می تواند حامل بار معنائی باشد. درست مثل مراسم تاسوعا و عاشورا در تهران که ارمنی های بسیاری در آن حضور دارند.
این مورد، یکی از پیامدهای پیش بینی نشده و البته مثبت سیستم است که به آن اشاره کردم.

شما از حضور ادیان و مذاهب گوناگون در تجمع اربعین سخن به میان آوردید و من می خواهم از تاثیرات راهپیمائی اربعین بر شکاف شیعه و سنی سوال کنم!
از نظر شما راهپیمائی و تجمع اربعین در کربلای معلی، چه تاثیری بر این شکاف داشته و دارد؟!

یکی از مهم ترین بحث های جامعه شناسی درباره پیامدهای پیش بینی شده و نشده هر پدیده اجتماعی است! کارکردهای آشکار یا پنهان نام دیگر این بحث است. قطعا ایجاد یا تشدید شکاف بین شیعه و سنی، یکی از کارکردهای پنهان یا پیش بینی نشده این سیستم است. وقتی هویتی با این کسوت و عظمت درصدد تثبیت خود برآمده، دیگری آن-که تنها اهل تسنن نیستند-، در برابر هویت قرار می گیرند.
واقعیت اما این است که اگر ما نمی توانیم مانع بروز این شکاف شویم، سعی کنیم که عواقب و پیامدهای آن را تلطیف کنیم.

این تجمع البته پیامد دیگری نیز داشته است. بسیاری از افرادی که در این باره مطالعاتی داشته اند، این چنین اظهار کرده اند که بروز اربعین، وحشت زیادی در دل گروه های تکفیری و تروریست ایجاد کرده است. وحشتی که از قبل تجلی عظمت شیعه ایجاد شده است.

در واقع صف بندی نوینی که در منطقه تشکیل شده و در واقع جنبه عقیدتی یا ایدئولوژیک دارد، یک واقعیت غیرقابل انکار در فضای امروز است! واقعیتی که شاید به بهانه مصلحت های سیاسی بتوان سرپوشی بر آن گذاشت، اما در واقعِ امر هست و نمی توان منکر این هستی شد...

بله! زمانی مرحوم شریعتی-که یکی از شیعه شناسان برجسته بود- همین نکته را بازگو می کردند. ایشان می گفتند اختلاف شیعیان و غیرشیعیان را نمی توان انکار کرد! زیرا در اینجا صحبت از متن و روایت است، نه برداشت! اما این اختلاف نباید و نمی تواند مانع از همزیستی مسالمت آمیز و اعتصموا بحبل الله جمیعا و لاتفرقوا شود.

فکر می کنم در این فراز باید فرجام این ماجرا را مورد توجه قرار داد؛ در واقع باید دنبال این بود؛ چه باید کرد؟! ما باید چه کنیم تا جنبه های نامطلوب این پیامدهای پیش بینی نشده را کنترل کرد. جریان تشیع نمی تواند بخاطر پیامدهای پیش بینی نشده، از پیامدهای پیش بینی شده، گذر کند!
مسئله ای که باید برای برنامه ریزان و مسئولانی که درصدد تقویت اسلام گرائی شیعی هستند، بسیار مهم و قابل تامل باشد، مدیریت این سیستم است.

پیامدهائی که بلاخره در فضای جهان اسلام تاثیراتی دارد و می توان از این زمینه برای مقابله با گروه ها و جریان هائی که درصدد مخدوش کردن این هویت هستند، استفاده کرد. اما نباید خیلی این مسئله را میلیتاریستی کرد.

اتفاقی که سرانجام هم رخ خواهد داد؟!

بله! من هم در اجتناب ناپذیری این امر با شما موافقم. امری که ظاهرا بخشی از این پروسه است. بقول جامعه شناسان ما نیازمند استفاده از عقل در زندگی اجتماعی هستیم، اما از سوئی قولِ وبر درباره عقل که آنرا قفس آهنین می خواند نیز مورد پذیرش است!

من برنامه ریز و استراتژیست حوزه اجتماع نیستم، اما متوجه این نکته هستم که تقویت تجمع اربعین حتما دلیل در فضای کاری برنامه ریزان دارد. همانطور که مخالفان این جریان نیز برنامه هائی برای عمل در این حوزه دارند.
این موارد واقعیت های اجتماعی زندگی ماست...

آقای دکتر! در پیامدهائی که برای سیستم اربعین برشمردید، هویت سازی را به عنوان یکی از مهم ترین این پیامدها نام بردید. آیا بنا بر این است که شاهد بروز و فراگیری یک هویت متحد در میان شیعیان باشیم، یا یک تفرق هویتی؟!
مرجع تولید و عرضه این هویت در میان مردم کدام نهادها هستند؟! نقش مرجعیت دینی و نهاد حوزه را در این زمینه چگونه ارزیابی می کنید؟

همه مراجع و علمائی که در این فضا، درباره تجمع اربعین صحبت کرده اند، درباره نقطه ارشمیدسی این هویت اختلافی ندارند. آنها بر این باورند که باید یک نقطه را در هویت شیعی به عنوان مرکز قبول داشت و چه نقطه ای بهتر از عاشورا و کربلا؟!
اما ممکن است درباره یکسری از این مناسک و آداب، اختلافاتی داشته باشند.

در بحث های هویتی همواره به این اشاره و تاکید شده که باید یک ابرگفتمان یا سرمشق را در هویت سازی پذیرفت. این سرمشق منشاء الهام برای همگان در این زمینه است. از یکسو باید مراجع و از سوی دیگر مقلدان آنها، اختلافات را کنار بگذارند. شباهت ها را مبنا قرار دهند و با اجماع نظر وارد این حوزه شوند. در غیر این صورت، مراسم اربعین می تواند پیامدهای ناخواسته ای را برای هویت شیعی به بار آورد که قطعا انشقاق یکی از مهم ترین آنها خواهد بود.

اما اینکه چه مرجع یا چه گروهی در این زمینه سرمشق دیگران باشد، به دست مراجع یا گروه هائی ست که در ایران، کل امور را سازماندهی و هماهنگ می کنند. این گروه ها باید تاکید بیشتری بر شباهت ها داشته باشند.

هرچند که وقوع این راهپیمائی بزرگ در عراق، که بیشتر حاضرین در آن ایرانی ها هستند، منجر به تقویت گفتمانی خواهد شد که قرابت بیشتری با جریان و خوانش رسمی تشیع ایرانی دارد. هرچند که فرهنگ ها و خرده فرهنگ های مهمی در عراق و در کنار این جریان وجود داشته باشد.

من معتقدم که بخش اعظمی از این پیامدها قابل کنترل است و باید تمهیداتی برای تعلیق این اختلافات اندیشیده شود. وگرنه هرگونه شکاف یا تقویت شکاف در این روایت اصلی، می تواند آنرا تضعیف کند. این یکی از مهم ترین خطراتی ست که درباره تجمع اربعین وجود دارد.
حذف خرده فرهنگ ها، درست و منطقی نیست. اما نباید در این مراسم بر وجود و حضور آنها تاکید کرد. بلکه باید آنها را در مراسمات دیگری وارد کرد. شیعیان نباید مای بزرگ را به من های کوچک تقسیم بندی کنند.

اگر موافق باشید به قدرت بسیجِ عمومی این پدیده اجتماعی در فضای کشورمان بپردازیم. راهپمائی اربعین آیا می توان زمینه سازی یک بسیج عمومی قدرتمند و البته پایدار برای زوار ایرانی باشد؟

به هرحال باید به این مسئله اذعان کرد که یک قدرت عظیم سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و مذهبی در ایران وجود دارد که منابع بسیاری را به سمت عراق بسیج می کند. به موازات گذر زمان، هم آگاهی و درس گیری از کاستی زیادتر شده و در نتیجه التزام بیشتری همراه این عمل به وجود آمده است. اما نکته ای در این باره وجود دارد؛
قداست سرزمین کربلا یک امر درست است. این نکته نیز درست که فضاها و سرزمین های مقدس، از حیث اجتماعی و فرهنگی، مرزبردار نیستند اما از حیث سیاسی و امنیتی و حاکمیتی، تابع حاکمیت کشور مقصد هستند. برخی از حوادثی که در جریان اربعین اتفاق می افتد یکی از مهم ترین مواردی ست که باید به آن توجه کرد. کنترل بسیج منابع و افرادی که از مرز عبور می کنند، یکی از این نکات مهم است.

مناسک برخلاف باورهای دینی-که در آن جنبه های عقلانی و منطقی حکمرانی بیشتری دارند- دارای شور و هیجان مقطعی هستند. شور و هیجان دینی که اگر به عقلانیت تبدیل نشود و بر کنش دینداران اثر نگذارد، پدیده به صورت مقطعی و موقتی در می آید. چیزی که ما درباره اربعین شاهد آن هستیم. پدیداری اجتماعی که در برهه ای از زمان رخ میدهد و به سال بعد موکول می شود. این مسئله نباید به این صورت باشد. چیزی که دغدغه اربعین پژوهان هم هست! دغدغه ای با این محتوا که تا چه اندازه پس از پایان اربعین-پدیده پسااربعین- سنت های دینی، وارد کنش های اجتماعی و فردی کنشگران می شود؟! از نظر من این مسئله تا حدودی قابل منازعه است.

ذهنیت من در این باره تاثیر اندک و کوتاه این مسئله بر کنش های افراد است. بسیاری از آنان تا یک یا دو هفته تحت تاثیر هستند و پس از آن دوباره به زندگی خود باز می گردند. اتفاقی که پس از عاشورا یا ماه رمضان نیز شاهد و درگیر آن هستیم. مسئله ای که در بسیاری از پدیده های دینی شاهد آن هستیم این است که انسان ها به محض فاصله گرفتن از مناسک، اثرات آن را نیز از دست می دهند. این برخلاف باورهائی ست که پایه زندگی افراد هستند و در تمام جوارح او وارد شده اند. گذر نکردن از سطح به عمق، امروزه تبدیل به یکی از مهم ترین ویژگی های مناسک در میان ما شده است.

این روند باورسازی است که با مشکل روبه رو شده است؟

باید مکانیزم هائی طراحی کرد که بتوان این شور را به باور رساند. بخشی از این به عهده پژوهشگران و بخشی از آن نیز به عهده کنشگران است. روندی که البته بسیار سخت و زمان بر خواهد بود.

از نظر شما کنشگران مردمی عزمی برای رسیدن به این باورها دارند؟

این مسئله وابستگی زیادی به تلاش های ما در جهت آگاه سازی و فرهنگ سازی در میان کنشگران دارد. مسئله ای که سالهاست در میان مسلمانان وجود دارد. همان قولی که سیدجمال نیز به آن اشاره کرده است؛ زندگی مسلمانی در میان مسلمانان کمرنگ است.
شناخت این فاصله ای که از مناسک و شور حسینی تا کنش حسینی در مردم وجود دارد، مستلزم تحقیقات زیادی ست. در نتیجه یکی از مهم ترین حوزه های جامعه شناسی اربعین، پدیده پسااربعین است. اینکه با پایان یافتن اربعین، زواری که برگشته اند دچار چه نوعی از کنش هستند؟! مسئله ای که نیازمند مطالعات عمقی و کیفی است.

این مسئله یکی از مهم ترین قطعات مطالعات دینداری در ایران است!

بله. خصوصا رویکرد جدیدی که در مطالعات فرهنگی-اجتماعی بنا نهاده شده و در آن پدیده های اجتماعی مورد مطالعه واقع می شوند، یکی از مهم ترین کیس های تحقیقاتی همین مطالعات پسااربعین است. موردی که در برابر کیس تحقیقاتی اربعین پرداخت زیادی درباره آن صورت داده نشده است. همچنین مطالعات عاشورا و شام غریبان و ... که حتی در مواردی ملاحظاتی نیز درباره آنها برقرار است.

پیشنهاد من توجه به مطالعات پسااربعین و پساعاشورا در ایران است. مسئله ای که از سوی کنشگران جامعه امروزی ما به قدری از حالت سنتی خارج شده که به یک کافه تریای معنوی تبدیل شده است! این کافه تریای معنوی ممکن است 10یا20% هویت شیعی شما را تقویت کند، اما در اصل ماجرا حواشی دیگری را مدنظر قرار داده است! البته من ارزش گذاری مثبت یا منفی در این عبارت ندارم، اما باید به این ابعاد مختلف و گاه متضاد توجه ویژه ای داشت.

ابعادی که در برخی از موارد در تضاد با انگیزه اصلی این سنت، قرار می گیرد!

ابعادی که از انگیزه اصلی فاصله گرفته و در واقع یکی از مهم ترین ابعاد کارناوالی شدن زندگی امروز است. مهم ترین ویژگی در زندگی کارناوالی، لذت بردن و بهره مندی از خوشی های آنی است. خصوصا در چند سال اخیر که شبکه های اجتماعی نیز تقویت شده، ما به گونه ای شاهد یک کافه تریای مجازی یا تلگرامی یا اینستاگرامی هستیم!
البته نمی توان منکر نفس حضور این افراد در مراسمات و فرصت بهره مندی آنان از آگاهی های عرضه شده در این جریان شد. اما به هرحال آفت های زیادی در حوزه دینداری و کنش دینی در این ماجرا در کمین است که منجر به غفلت از پیام اصلی عاشورا و کربلا شده است. وضعیتی که منجر به عدم انتقال یا انتقال ناقص این پیام به مخاطبین خواهد شد. وضعیتی که باید به سوی مدام از سوی اندیشمندان و اهالی رسانه، اصلاح شود و آگاهی های درست از این راه به کنشگران عام منتقل شود. هرچند من معتقدم که این فضای کافه ای ما را از اصل پیام عاشورا دور می کند!


محمدامیر خوش صحبتان

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها