سرلشکر مکی در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران از سال ۱۹۸۱ تا ۱۹۸۴میلادی رئیس ستاد سپاه سوم عراق، سپس جانشین فرماندهی این سپاه و سرانجام از سال ۱۹۸۱ تا ۱۹۸۷میلادی رئیس اداره توسعه رزمی وزارت دفاع عراق بوده است.
کد خبر: ۱۲۲۲۲۱۶
ضعف صدام به روایت سرلشکرش

به گزارش جام جم آنلاین از ایسنا، «کوین ام. وودز»، «ویلیامسون مورای»، و «الیزابت آی. ناتان» از جمله پژوهشگران و نویسندگان غربی هستند که در رابطه با جنگ تحمیلی عراق علیه ایران دست به قلم برده‌اند. «جنگ ایران و عراق از دیدگاه فرماندهان صدام»، عنوان کتابی از این سه پژوهشگر غربی است که توسط عبدالمجید حیدری و از سوی نشر مرزوبوم، به چاپ رسیده است.

سرلشکر بازنشسته «علاءالدین حسین مکی خمس» یکی از فرماندهان صدام به شمار می‌آید که زندگی نامه او و دیدگاهش درباره جنگ تحمیلی در این اثر به چشم می خورد.

سرلشکر علاءالدین حسین مکی خمس در سال ۱۹۵۱میلادی از دانشکده نظامی سندهرست فارغ‌­التحصیل شد سپس به ترتیب در سال ۱۹۶۶میلادی کارشناسی ارشد علوم نظامی از دانشکده ستاد دانشگاه بکر، در سال ۱۹۷۳میلادی رشته حقوق از دانشگاه المستنصریه و در سال ۱۹۸۱م کارشناسی ارشد حقوق بین­‌الملل از دانشگاه بغداد را اخذ کرد. ژنرال مکی در سال ۱۹۵۸م به ارتش عراق پیوست و سلسله‌مراتب معمول نظامی را طی کرد.

او در چارچوب آموزش نظامی خارجی نیز دوره‌هایی در دانشکده‌های پیاده‌نظام و زرهی انگلیس و مرکز زرهی نیروی زمینی آمریکا طی کرده است.

ژنرال مکی در سال ۱۹۷۰میلادی به فرماندهی دانشگاه زرهی عراق منصوب شد. سپس ضمن تدریس دوره‌های عالی نظامی در دانشگاه بکر، جانشین فرماندهی این دانشگاه را هم بر عهده داشت.

او در جنگ ایران و عراق از سال ۱۹۸۱ تا ۱۹۸۴میلادی رئیس ستاد سپاه سوم عراق، سپس جانشین فرماندهی این سپاه و سرانجام از سال ۱۹۸۱ تا ۱۹۸۷میلادی رئیس اداره توسعه رزمی وزارت دفاع عراق بوده است.

ژنرال مکی در سال ۱۹۸۸م ریاست دوره عالی نظامی دانشگاه بکر را بر عهده گرفت و در سال ۱۹۸۹م از ارتش عراق بازنشست شد.

وودز: ممکن است بحث را با سوابق شما آغاز کنیم؟

مکی: من تحصیل‌کرده غرب هستم، اما کل دوران خدمتم را در ارتش عراق گذرانده­ام. بعثی نبودم و اعتقادی هم به ادغام امور سیاسی و نظامی باهم ندارم. در دوران رژیم پادشاهی سابق عراق، پدرم وزیر دفاع و پیش از آن‌هم رئیس ستاد مشترک ارتش بود. داوطلبانه وارد ارتش شدم چون عاشق کشورم و عاشق زندگی نظامی بودم.

هنگامی که خدمتم را در ارتش آغاز کردم، عراق همچون گل‌کوچکی بود که تازه شکوفا شده و باهمه کشورها روابط خوبی داشت. از دوران کودکی می‌خواستم خلبان شوم، البته خلبانی برایم نه یک شغل که یک تفریح بود. اما پدرم نمی‌خواست خلبان شوم و خود را به کشتن دهم. خواستم پزشک شوم ولی باز پدرم مرا برای این کار قدری کودن می‌دانست. اما وقتی گفتم به ارتش می‌روم، گفت: «پسرم این خیلی خوب است. » در ارتش در دوران تحصیلم همیشه شاگرداول بودم.

مورای: توسیدس (Thucydides) مورخ یونانی گفته است که جنگ بدترین اوضاع را برای مردم ایجاد می‌کند و جنگ داخلی بدترین نوع جنگ است. ژنرال حمدانی در معرفی صدام او را عرب بادیه‌نشینی ترسیم کرد که هیچ دیدی نسبت به آینده و هیچ درکی از جهان نداشت. ممکن است در این مورد صحبت کنید؟

مکی: صدام تا زمان مرگش هم عربی بادیه‌نشین بود و با همین طرز فکر بر عراق حکومت کرد. او اگر فکر می‌کرد که کشتن برادر یا پسرش به تحکیم جایگاه یا موقعیتش کمک می‌کند، به‌راحتی این کار را می‌کرد. صدام زرنگ بود، اما خودساخته نبود و حتی به کسانی که او را دوست داشتند نیز مظنون بود. وجود او و رویدادهای پس از سرنگونی نظام پادشاهی در عراق برای ما مایه بدبختی بود.

شاید تاریخ ما این‌گونه رقم خورده یا تقدیر خداوند برای ما این بوده است، اما این فرجام حق ما نبود. شاید توده مردم عراق مستحق چنین سرنوشتی بودند ولی اقشار تحصیل‌کرده عراق نباید به چنین سرنوشتی دچار می‌شدند. ما مردمی هوشمند و دارای تعداد زیادی دکتر، مهندس و تخصص‌های دیگری ازاین‌دست هستیم که اکنون در سرتاسر جهان گسترده شده‌اند. برای نمونه، نوه من در پیتزبورگ (Pittsburgh) در ایالت پنسیلوانیای آمریکا زندگی می‌کند و قصد دارد برای ادامه تحصیل به مصر برگردد. پسر کوچکم که به کانادا مهاجرت کرده جراح پلاستیک است. صدام افراد تحصیل‌کرده را از عراق فراری داد. آنها مستحق فرجام بهتری بودند. من سنی هستم، اما ژنرال کعبی شیعه است. برخی روحانیان شیعی تندرو هستند. ما می‌گوییم اسلام راه میانه است که شیوه‌ای آسان، منطقی و انسانی را ارائه می‌دهد. ما از زمان حضرت محمد(ص)، همه دین‌های دیگر را تحمل کرده‌ایم. برای نمونه، پیامبر اسلام حتی با زنی مسیحی ازدواج کرد.

وودز: ژنرال در گفت‌وگوی امروز ما سه نکته کلی وجود دارد که موردعلاقه ماست: نخست، دوست داریم طرح‌ها و مباحث مربوط به جنگ با ایران را در سطح بالایی برایمان توضیح دهید؛ دوم، دوست داریم در مورد زمانی که رئیس ستاد سپاه سوم بودید برایمان صحبت کنید. لطفا در شناخت این جنگ طولانی و اینکه چه شد که جنگی محدود به چنین جنگ طولانی تبدیل شد به ما کمک کنید؛ سوم، دوره‌ای که رئیس اداره توسعه رزمی بودید هم برایمان مهم است. دوست داریم این نکته را بهتر بفهمیم که ارتش کشور عربی که در زیر فشار سنگین جنگ بود چگونه خود را با شرایط دشوار آن زمان تطبیق داد. همان­گونه که می­دانید موارد معدودی از ارتش­های کشورهای عربی وجود دارند که ازنظر اندازه، سرعت و مقیاس بتوانند همانند ارتش عراق در میانه دهه۱۹۸۰م خود را با تغییرات تطبیق دهند. البته ما به هر نظر دیگری که در مورد جنگ ایران و عراق دارید و فکر می­کنید ممکن است مهم باشد هم علاقه داریم.

مکی: من در میان ژنرال­‌هایی که با آنها گفت‌­وگو می­‌کنید مسن­‌ترین آنها هستم و درجه بقیه بجز سپهبد «شنشل» همه از من پایین­‌تر بوده است. ژنرال شنشل که طرز فکرش در حد افسران دهه ۱۹۴۰ بود بدترین تاثیر منفی را بر ارتش عراق برجای گذاشت. او گرچه مربی و افسر ستادی خوبی بود ولی فرمانده خوبی نبود و از پذیرش هر مسئولیتی شانه خالی می­‌کرد.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها