به مناسبت زادروز «نیما یوشیج»

یک فنجان شعر

در میان همهمه‌ دنیای امروز، در شلوغی دویدن‌ها و نرسیدن‌ها، برای این‌که روحمان هوایی بخورد، به سراغ شعر می‌رویم. برای آن‌که بتوانیم فارغ از تمام دغدغه‌ها، ساعاتی آرامش را تجربه کنیم، ادبیات را انتخاب می‌کنیم و در هوای شعر فارسی نفسی تازه می‌کنیم.
کد خبر: ۱۱۷۵۹۷۹
یک فنجان شعر

شاید خاطره بسیاری از ما از شعر، فقط شعرهای کتب درسی یا حافظ خوانی شب‌های یلدا باشد، اما افراد بسیاری هستند که با شعر، انسی همیشگی دارند. ایشان خلوت روح و روانشان را با اشعار فارسی پر می‌کنند و خود نیز گاهی دستی بر کاغذ برده، شعری می‌سرایند.

شعر می‌تواند نوازشگر روح باشد و بیان‌گر احساسات عاشقانه یا می‌تواند بیانگر دغدغه‌ای باشد مشترک، از جنس دغدغه‌های اجتماعی.

از آتش‌دل شب همه‌شب بیدارم

چون شمع ز شعله تاج بر سردارم

از روز دلم به وحشت، از شب به هراس

وز بودونبود خویشتن بیزارم

شعر نو به دلیل راحتی فهم و برقراری ارتباط با مخاطب جایگاه خاصی دارد و به همین دلیل جوانان و نوجوانان بسیاری به آن علاقه دارند و آن را دنبال می‌کنند. بار عاطفی و احساسی آن و ساده بودن اشعار و عدم وجود پیچیدگی‌های آرایه‌ای و زبانی و لغوی که مخصوصاً در شعر شعرای قدیم وجود دارد، اقبال افراد به این سبک شعری را زیاد کرده است. علاوه بر آن شعر نو بابیان دردها و دغدغه‌های اجتماعی بدون وجود حواشی و با زبانی مستقیم، موردتوجه همه افراد یک جامعه قرار می‌گیرد.

دردهای من

جامه نیستند

تا ز تن درآورم

چامه و چکامه نیستند

تا به رشته سخن درآورم

نعره نیستند

تا ز نای جان برآورم

دردهای من نگفتنی

دردهای من نهفتنی است

دردهای من

گرچه مثل دردهای مردم زمانه نیست

درد مردم زمانه است

مردمی که چین پوستینشان

مردمی که رنگ روی آستینشان

مردمی که نام‌هایشان

جلد کهنه شناسنامه هایشان

درد میکند

من ولی تمام استخوان بودنم

لحظه‌های ساده‌ سرودنم درد می‌کند

به‌خصوص این‌که شعر نو در ایران، هم در دوران مشروطه و هم پس‌ازآن در انقلاب اسلامی، در این زمینه جایگاه بسیار مهمی داشته است. چه این‌که بسیاری از شعرای انقلابی دوران مشروطیت و یا دوران انقلاب اسلامی که به بیان مسائل اجتماعی و فرهنگی در شعرهای خود پرداخته‌اند، اساساً شاعران شعر نو بوده و یا با این آثار خود شناخته می‌شوند. مانند قیصر امین پور، اخوان ثالث، و بسیار دیگرانی که بانام آن‌ها کم‌وبیش آشنا هستیم. البته شعر کلاسیک نیز، مخصوصاً پس از انقلاب اسلامی در این زمینه بسیار پررنگ ظاهرشده است و شعرهای بسیاری در تمام زمینه‌های انقلابی، اجتماعی و سیاسی در قالب‌های گوناگون سروده شده است.

با تمام این تفاسیر در ادبیات ایران و در میان مردم فرهنگ دوست ایران‌زمین، شعر همواره جایگاه خاص خود را داشته است. و شاید بیراه نباشد که بگوییم امروزه این جایگاه می‌تواند برجسته شود. چون انسان امروز برخلاف گذشتگان خود فرصت آرامش کمتری دارد. انسان گذشته می‌توانست با رفتن به طبیعت به نوازش روح خود بپردازد و عموماً زندگی خود را در طبیعت و در فضایی آرام می‌گذراند. ولی انسانِ شهرنشین امروز عموماً این امکان را ندارد و به کارهایی مختلفی دست می‌زند تا هرازگاهی از شلوغی روزمره فاصله بگیرد و روح خود را جلا بدهد. و دراین‌بین مطمئناً شعر با محتوای فارسی می‌تواند برای او آرامش‌بخش باشد.

تو را من چشم در راهم

شباهنگام

که می‌گیرند در شاخ تلاجن سایه‌ها رنگ سیاهی

وزان دلخستگانت راست اندوهی فراهم

ترا من چشم در راهم

شباهنگام

در آندم که بر جا دره ها چون مرده ماران خفتگانند

در آن نوبت که بندد دست نیلوفر به پای سرو کوهی دام

گرم یاد آوری یا نه

من از یادت نمی کاهم

ترا من چشم در راهم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها