گفت‌وگو با ابراهیم شیبانی، کارگردان درباره پیاده‌روی اربعین

چه بگویم خودت باید به راه بزنی ... !

ما چقدر خوشبختیم که امام حسین (ع) را داریم؛ امامی که حتی شهادتش دلیل رحمت و بخشایش است.
کد خبر: ۱۱۷۳۶۲۷
چه بگویم خودت باید به راه بزنی ... !

اگر همه تاریخ را بگردیم، فقط به سیدالشهدا میرسیم که با شهادتش درهای آسمان را به روی آدمیان باز کرد و قرن‌‌ها سببی شد تا دو ماه دل را به دلش پیوند زنیم و برای خوب کردن حالمان گریه کنیم؛ مگر نه این است که گریه، مرهمی است بر همه دردها و اباعبدا... (ع) قرن‌‌هاست بهانهای است برای گریه بر روضه خودمان که حسین (ع) به گریه و گریهکن نیاز ندارد! روضه اباعبدا... (ع) بهانهای میشود تا برای روضه دل خودمان گریه کنیم. و کدام انسان رحمتش اینقدر وسیع است که اجازه دهد، نزدیک به دو ماه در جوارش بنشینیم و سفره دل باز کنیم، درددل کنیم، غصههایمان را برایش بگوییم و نجوا کنیم، قربان لب تشنهات آقا، قربان مظلومیتت ارباب و هی گریه کنیم اما خودمان بدانیم برای روضه دل خودمان گریه میکنیم، اما امام رحمت پای حرفمان مینشیند و شاید اصلا برای همین شهید شده تا قرن‌‌ها بار دلتنگیها و غربتهای ما را سبک کند.

چقدر ما خوشبختیم که امام شهیدی چون امامحسین(ع) داریم که بهانهای میشود برای سفر و به جاده زدن! کدامین آدمی هست تا راه سفر بهتو نشان دهد تا تو دلت را برداری و بزنی به جاده، دلت را ببری جایی که حالش خوب شود. امام شهیدمان حواسش به ما هست؛ قرنهاست که حواسش به ما هست و ما آدمهای فراموشکار چند سالی است که متوجه این فیض بیدریغ شدهایم و معجزه سفر به نینوا را به چشم دیدهایم برای همین اربعین اباعبدا... را بهانهای کردهایم برای به جاده زدن و رفتن به سویش که او به ما نیاز ندارد و این ماییم که هر روز بیشتر از دیروز در طلب شفای روح و جسم به سویش میرویم و به جادهای میزنیم که خودش نشانمان داده و به دلمان انداخته که راهی شویم. بعضیها دلشان سبکتر است و به راه زدهاند و ما هنوز در پیچهای چه کنیم، چطور برویم ماندهایم و دلمان خوش است که به خودمان لقب « جامانده» بدهیم. اما قبول کنیم آنکه رفته بُرده ....

ابراهیم شیبانی، کارگردان سینما و تلویزیون که آثاری مانند زهر عسل، هیچ کجا هیچ کس و پازل را در کارنامه خود دارد و سریال نجوا آخرین ساختهاش در حال پخش از شبکه یک است، یکی از آدمهایی است که دو سال قبل به جاده زده، رفته کربلا تا حالش خوب شود! خودش میگوید: «قبل ساخت سریال نجوا تصمیم داشتم به مشهد و زیارت امام رضا (ع) بروم و از ایشان برای ساخت این اثر کمک بخواهم اما به قولی طلبیده شده و راهی کربلا شدم، از زمانی که به مراسم اربعین دعوت شدم، رفتن و برگشتنم حدود دو هفته طول کشید و این نشان میدهد که چقدر همه چیز سریع اتفاق افتاد. واقعیت این است پیادهروی اربعین و حس و حالی که دارد به زبان نمیآید، باید خودت بروی و تجربهاش کنی. حسی است که تجربهاش بجز همراه شدن با مسافران اربعین امکانپذیر نیست. باید وسط ماجرا باشی تا بفهمی چه خبر است. سالهاست که پیادهروی اربعین شکل گرفته و سال به سال عظیمتر می‌‌شود. واقعیت این است که هیچکس نمیداند چگونه و چرا این مراسم سال به سال گستردهتر میشود.»

از شیبانی میپرسم از زمانی که در مراسم پیادهروی اربعین شرکت کردید، به فیلم ساختن از این مراسم هم فکر میکنید؟ میگوید: «نه! این مراسم آنقدر برایم جذاب و دوستداشتنی بود که اصلا دوست ندارم در قابی مشخص آن را محدود کنم، چون اینقدر بزرگ، عظیم و تاثیرگذار است که هیچکس نمیتواند همه آن را به تصویر بکشد. معتقدم بهتر است هر کسی خودش به این سفر برود و از نزدیک آن را تجربه کند.»

شیبانی درباره صداقت مردم عراق در همراهی و پذیرایی از زائران کربلا میگوید: «90 درصد موکبهایی که در مسیر هستند، عراقیاند و نکته جالب اینجاست که بیدریغ هر آنچه را که دارند در اختیار زائران امام حسین (ع) میگذارند.در منزلشان به روی زائران باز است برای نماز خواندن، استراحت کردن و غذا خوردن.به نظرم این اتفاق بسیار عجیب و زیبایی است که در هیچ جای دنیا رخ نمیدهد و در ایام اربعین فقط در مسیر کربلاست که دیده میشود. معتقدم نگاه ویژه امام حسین (ع) باعث این اتفاق شده است.»

حالا دیگر همه آنهایی که در ایام اربعین مسافر کربلا شدهاند و همه آنهایی که هنوز راهی این سفر نشدهاند از عمودهایی میگویند که مثل یک نشانه راه را نشان میدهد. عمودها تیرهای چوبی برق است که از نجف تا کربلا امتداد دارد. عمودها همه شمارهگذاری شدهاند، بیشتر این عمودها مکانی است برای قول و قرارها. گروههایی که با هم حرکت میکنند اگر از هم فاصله بگیرند، قرار دیدار دوباره و بهم رسیدن مجدد را کنار یکی از عمودها میگذارند. کنار بیشتر عمودها، موکبها هم برقرارند.عمودها و موکبها حالا به نشانه‌‌های پیادهروی اربعین و جاده کربلا تبدیل شدهاند. آنهایی که رفتهاند در خاطراتشان از عمودها میگویند و اتفاقاتی که در کنار هر کدام از آنها تجربه کرد‌‌هاند و برای ما جاماندهها، عمودها میشوند یکی از بالهای خیال وقتی در خلوتمان مینشینیم و با آقا راز و نیاز میکنیم و دردلمان میگوییم، کاش وقتی که من مسافر شدم و به جاده زدم پای عمود صد ببینمت قبل اینکه به کربلا برسم، حالا چرا عمود صد؟ شاید چون عدد خوشیمنی است و به نوعی ذهن آدم را سبک میکند و میکشد، طرف خود.

آنهایی که رفتهاند میگویند در جاده کربلا همه با هم رفیق هستند، فرق نمیکند با کدام لهجه صحبت میکنی، چقدر سواد داری، پیر هستی یا جوان، زن هستی یا مرد. همه با هم چنان کنار هماند که انگار از اول پیدایش با هم بودهاند. شیبانی درباره این رفتار و حس میگوید: «بله دقیقا همینطور است. این یکی از معجزات مکانهای زیارتی است که همه با هم دوست میشوند و مهربان. در حرم امام رضا (ع) یا همین امامزاده صالح(ع) که در تهران است هم میتوان همراهی مردم با یکدیگر را دید اما در پیادهروی اربعین چون مسافت زیادی را آدمها در کنار هم طی میکنند، این رفاقت و همدلی بیشتر به چشم میآید و عمیقتر است.»

طاهره آشیانی

روزنامهنگار

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها