عضو ارشد حزب موتلفه اسلامی با اشاره به سالروز تاسیس سازمان ملل متحد گفت: مادامی که حق وتوی ابرقدرت های عضو سازمان ملل ملغی نشود فضای حاکم بر این نهاد بین المللی ناعادلانه و در جهت تامین منافع آمریکا ومتحدانش خواهد بود.
کد خبر: ۱۱۷۲۶۲۷
حق وتو قدرت ها ابزاری برای استخدام سازمان های بین المللی است

به گزارش جام جم آنلاین، حمیدرضا ترقی در خصوص ماهیت تاسیس سازمان ملل متحد ، وظایف مربوط به این نهاد و همچنین نفوذ لابی های مختلف قدرت در آن درگفت وگو با جام جم آنلاین با ذکر مقدمه ای به ارایه توضیح پرداخت که مشروح این گفتگو را در متن زیر ملاحظه می کنید:

همان طور که از اسم سازمان ملل پیدا است در درجه اول به منظور حفاظت و پاسداری از حقوق ملت ها تشکیل و به راه کار و ساز وکاری مبدل شد تا ملت ها و نمایندگان آن ها در این سازمان بتوانند حرف و پیام خود را به گوش دنیا برسانند و به این ترتیب از حقوق خودشان در کمیسیون ها و مقرهای مختلف بین المللی های وابسته به سازمان ملل دفاع کنند.

بنابراین سازمان ملل محلی است که اگر در حق ملتی ظلم یا تجاوزی رخ داد، این سازمان بتواند جلوی تجاوز به ملت ها را بگیرد و چنانچه درگیری و منازعه ای بین بعضی از ملت های عضو حادث شد، این سازمان بتواند با امکانات و ابزار حقوقی که اختیار دارد در جهت تامین صلح و امنیت در سطح جهان اقدام کند.

پس چرا با گذشت مدت کوتاهی از تاسیس سازمان ملل شاهد ظهور ادبیات جدیدی در نظام بین الملل تحت عنوان حق وتو بودیم که عملا یک شکاف حقوقی بین دول به وجود آورد؟

بله، به مرور قدرت های سلطه گر در واقع برای خودشان یک وجه تمایزی با دیگر دولت ها قائل شدند تا از این راه بتوانند تصمیمات سازمان ملل را بایکوت کرده و اگر در راستای منافع آنها نیست آن را بی اثر کنند. در واقع ۵ کشور دارای حق وتو در دنیا(آمریکا- شوروی سابق و روسیه فعلی- فرانسه-انگلیس –چین) تسلط کامل بر همه مصالح و منافع سازمان ملل را پیدا کردند. به دنبال آن از طریق پرداخت هزینه ها و حق اولویت هایی که این قدرت های سلطه گر داشته اند تمام سازمان های وابسته به سازمان ملل و کارکنان شان را به نوعی متعهد و مدیون خودشان کرده اند به گونه ای که آن ها هم به خاطر به خطر نیفتادن آینده شغلی خود حافظ منافع این قدرت های سلطه گر هستند.

بر این اساس آن کارایی و کارکردی را که از ابتدا از سازمان ملل انتظار می رفت در عمل تضعیف شد و نتوانسته نقش اصلی خود را ایفا کند. اینکه شما در مسئله فلسطین، یمن و سوریه می بینید سال ها است سازمان ملل هیچ کاری از پیش نبرده و در حل و فصل بحران های مردم این مناطق عاجر مانده. ریشه در لابی گری ها، تخلف و قانون گریزی سلطه گران در سازمان ملل دارد.

با توجه به شرایطی که اشاره کردید به نظر می آید باید به سمتی برویم که ضرورت بازنگری در چارت و ساختار کلی سازمان ملل متحد عملیاتی شود. کما اینکه ما در بحث یمن شاهد این بودیم آمانو دبیر کل وقت با تتمیع عربستان سعودی چشم خود را بر روی بحران نسل کشی یمن بست. اساسا راهکار شما برای بازگشت سازمان دول به نهاد ملل متحد چیست؟

تلاش کشورهای غیر متعهد و آزادی خواه در دنیا در طی این چهار دهه برای اصلاح ساختار سازمان ملل و جلوگیری از سو استفاده این قدرت ها از سازمان های وابسته به سازمان ملل متحد تا الان بی نتیجه بوده است.

جمهوری اسلامی ایران نیز در چند سال اخیر پیشنهاد اصلاح ساختار سازمان ملل را داده است. از طرفی کشور های آمریکای لاتین نیز هم راستا با ایران این پیشنهاد ها را مدت ها است مطرح کرده اند اما چون حاکمیت لابی های آمریکایی صهیونیستی بر ارکان سازمان ملل زیاد هست و اکثرا مدیران این سازمان توسط ابر قدرت ها تتمیع و خریده شده اند، عملا تابع نظر پایتخت های تمامیت جهان هستند و لذا نتوانسته اند هیچ تغییری در این ساختار بدهند. با این وجود در بعضی از کمیسیون ها سازمان های بین المللی کشور های آزادی خواه و مستقل به این امکان رسیده اند تاثیراتی را بگذارند که نقطه نظرات آن ها را به سمت یک استقلال فکری سوق دهند.

با این حال چرا تاثیر قابل توجه ای در روندهای سیاسی به نفع کشورهای دنیا نگذاشته است؟

در اصل هرگاه کشورهای مستقل تصمیمی می گیرند یا مصوبه ای دارند که خلاف منافع قدرت های سلطه گر جهانی است این قدرت های سلطه گر از آن کمیسیون ها بیرون می روند مثل یونسکو که بعد از حمایتش از مردم فلسطین آمریکا از آن خارج و بودجه حمایتی خود را قطع کرد. علت هم باید در این مسئله جستجو کرد که به محض اینکه می بینند منافع آن ها تامین نمی شود و تصمیمات آن ها خارج از ید قدرت آن ها است، یا بودجه ی آن را قطع می کنند یا از آن بیرون می آیند و عملا آرای سازمان مذکور را بی خاصیت می کنند.

لذا اصلاح ساختار سازمان ملل واقعا نیازمند یک عزم بین المللی در بین همه کشور ها است. در درجه اول باید حق وتو 5 عضو دائم سازمان ملل ملغی شود و به طور کل از بین برود و همه از حقوق مساوی در این سازمان برخوردار باشند. دوم اینکه باید بودجه سازمان ملل و مکان آن کاملا مستقل از رویکردها و اعمال قدرت های سلطه گر بویژه آمریکا باشد. این سازمان به گونه ای باید اداره شود که وامدار هیچ کشوری و هیچ قدرتی نباشد.

نکته ی سوم هم اینکه مدیریت و دبیرکلی این سازمان باید به کسانی سپرده شود که عناصر مستقلی باشند، از آمریکا و اذناب آن هیچ وقت نترسند و بتوانند با شجاعت و در عین درایت استیفای حقوق ملت ها را دنبال کنند.

و نکته ی چهارم اینکه به هر حال به نظر می رسد که در اصول و برنامه های سازمان ملل و جهت گیری های آن هم باید اصلاحات جدی صورت بگیرد که از مسیر فعلی که تامین کننده منافع قدرت ها است، به سمت منافع ملت های فلسطین-سوریه- یمن- افغانستان و همه امت های ستم دیده برود و حفظ حقوق اساسی همه اعضای سازمان ملل اعم از کشورهای بزرگ و کوچک بدون استثنا رعایت گردد.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها