دکتر محمد مصدق را باید یکی از شاخصترین و مبهم‌ترین چهره های تاریخ معاصر ایران قلمداد کرد. هنوز با گذر نیم قرن از مرگ وی تاریخ نگاران معاصر با شک ها و تردیدهای گوناگونی به چهره پر رمز و راز وی می نگرند.
کد خبر: ۱۱۷۲۵۸۵
مصدق معمای مجهول تاریخ

به گزارش جام‌چم‌آنلاین- این نگرش ها را به صورت کلی می توان در سه دسته تقسیم نمود.

گرایش نخست بر پایه پاره ای از رفتارهای نادرست مصدق وی را سرسپرده انگلستان و نقش وی را نفوذ در نهضت ملی و به شکست انجامیدن نهضت می داند، این جریان فکری برای اثبات چنین برداشتی با مشکلات و ابهاماتی مواجه است، بی تردید مواضع ثبت شده و صریح دکتر مصدق در تقابل با عناصر انگلیسی همچون سیدضیا و گرایشات آشکار وی در جریان نهضت پذیرش این نظریه را با مشکلاتی مواجه می سازد.

گرایش دوم که در مقابل گرایش نخست قرار دارد، دکتر مصدق را به عنوان نماد بارز مبارزات ضد استعماری در ایران و موجد روح بخش نهضت های ضد استعماری منطقه و حتی آفریقا می داند! برای رد چنین دیدگاهی نیاز چندانی به استدلال و تحقیق نیست و تنها رفتار دکتر مصدق در استعفای 25تیر، اعم از اینکه به خاطر خوف از رای دادگاه لاهه، یا ناتوانی در به سرانجام رسانیدن نهضت نفت، یا بیم از ثبت شدن نامش به عنوان عاقد قراردادهای فروش نفت به دولت های بزرگ و یا رد درخواست وزارت دفاع از سوی شاه بوده باشد. هریک دلیل مبرهنی براین نکته است که دکتر مصدق در مقام نخست وزیری بوده و توانایی و ادعای رهبری نهضت را نداشته است. رفتارهای وی در برهه استعفا و خانه نشینی پس از آن کمترین تناسبی با ویژگی های یک رهبر مصمم و قاطع استعمار ستیز ندارد. زیرا مهمترین ویژگی چنین رهبری همانا جسارت و قدرت بهره برداری از حمایت گسترده مردمی و اتخاذ تدابیر عقلانی و قاطع در گذرگاه های خطیر تاریخی و کنار زدن موانعی است که به طور طبیعی بر سر راه حرکت و رشد آزادیخواهانه ملت قرار دارند و بدیهی است که چنین منزلتی با عافیت طلبی و گوشه نشینی قابل احراز نیست.

رویکرد سوم از آن کسانی است که به رغم نفی سرسپردگی دکتر مصدق به بیگانگان رویکردهای اشتباه وی را محملی برای دخالت مجدد آنان و شکست دردناک فاحش جریان رو به رشد و پیروزمند نهضت ملی می دانند و چنین اشتباهات غیر قابل جبرانی را دردمندانه به نقد میکشند. از این منظر دکتر مصدق نخست وزیری بود که توانست در چهارچوب نظام مشروطه سلطنتی و قواعد بین المللی به حل مسئله نفت نائل شود. بنابراین توقع رهبری نهضت و درگیر شدن با توطئه های استعمار گران و عوامل داخلی آن اساسا از عهده او بر نمی آمد.

باور ما بر این است که براساس تجمیع بین دیدگاه های متناقض و متضاد موجود درباره عملکرد دکتر مصدق و جمع بین آنها می توان چنین نتیجه گرفت که مصدق علی رغم اینکه در نوک پیکان مبارزه با استعمار انگلستان قرار گرفته بود، به هیچ وجه به قدرت دیانت که می توانست مردم را به عنوان سلاح این مبارزه به کار ببندد اعتقادی نداشت. از سویی انگلستان هم که حدود 50سال به تنهایی از منافع نفت ایران بهره می‌جست از اینکه دستش از سلطه طلبی در ایران کوتاه شده بود ناخشنود بود. مصدق هم با این اعتقاد که می توان با اتکا به یک قدرت برتر جهانی مثل آمریکا به مقابله با انگلستان بپردازد رشته رفاقت و اتکا خود را از ملت و دوستانش جدا نمود غافل از اینکه قدرتهای بزرگ از یک قماش فکری برخوردارند و هیچ وقت منافع مشترک خود را فدای امثال مصدق نخواهند کرد.

حامدحبیبی

کارشناسی ارشد مدرسی معارف اسلامی گرایش انقلاب اسلامی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها