واقعه کربلا که منجر به شهادت امام حسین (ع) ویاران آن حضرت شد، درس‌ها و عبرت‌های فراوانی دارد. اشک و سوگ و عزاداری نباید ما را از آموختنی‌های این واقعه مهم دورنگه دارد.
کد خبر: ۱۱۶۳۶۷۶
مکتب حسین: عقلانیت و معنویت

جام‌جم آنلاین- ظاهر قضیه این است که در سال ۶۱ هجری قمری سپاهی انبوه و مجهز از سوی حاکمیت به‌ظاهر اسلامی در مقابل تعدادی اندک از یاران حسین‌بن‌علی که از سوی حکومت مرتد محسوب شده بود، صف‌آرایی کرده و جنگی رخ می‌دهد که نتیجه‌اش بر همگان هویداست؛ اما باید ژرف نگریست و ورای این ظواهر را هم دید.

یکسو لشکر عمر بن سعد است: حاکمیت مستبد، زورگو، بی‌اخلاق، ضد ارزش، دروغ‌گو، حیله‌گر، قربانی کنندگان دیانت در مسلخ سیاست، آغازگر جنگ، مخالف مبانی انسانیت و اسلامیت، نفرت، شقاوت.

سوی دیگر گروه حسین بن علی است: اخلاق مدار، عاشق، شجاع، تکریم انسان، حاکمیت ارزش‌ها، صداقت، وفاداری، آزادگی، تلاش برای احیای خوبی‌ها و سنت‌های فراموش‌شده، موعظه و تلاش برای نجات هویت انسانیت.

داغ شهادت حضرت حسین و یاران آن حضرت را باید در دل‌ زنده نگه داشت. تسلیت نگوییم: تعزیت باید گفت تا پرچم مبارزه با ظلم برای همیشه برافراشته بماند.

چه شد اجتماع مسلمان آن روز در مقابل این حادثه تا آن حد خونسردی و بی‌اعتنایی نشان داد؟ حسین ویاران او چه جرمی مرتکب شده بودند که فقه مسلمانی، کیفر آن را قتل می‌دانست؟

حسین همچون پدرش علی (ع) مرد اخلاق و دین بود، نه مرد سیاست سازشکارانه و دین را همان می‌دانست که جدش از نخستین روزهای دعوت خود اعلام کرد، اجرای عدالت با گرفتن حقوق ضعیفان از متجاوزان. درحالی‌که در سراسر قلمرو اسلامی آن روزگار، نشانی از این عدالت دیده نمی‌شد، تشریفاتی که به نام دین در مسجدهای مکه و مدینه و دمشق و کوفه و بصره انجام می‌گرفت، چندان بهتر از مراسمی نبود که عرب پیش از بعثت محمد در مسجدالحرام در کنار خانه کعبه انجام می‌داد. تشریفاتی بی‌روح برای مردم‌فریبی یا خود را فریفتن.

او در نهضت فرهنگی و اجتماعی خود، باید حقیقت را بر مردم آشکار می‌کرد. او می‌دید آنچه خدای اسلام به نام عبادت بر مسلمانان واجب کرده، به خاطر آن است که آنان را انسان‌هایی پاک‌دل، پاک‌اعتقاد و نوع‌دوست بار آورد تا آنچه را که روح اسلام خواهان آن است تحقق یابد.

چه شد که 50 سال پس از رحلت پیامبر خدا، مسلمانان، امام حسین را مرتد و خارجی و یزید را امیرالمؤمنین خواندند؟

عاشورا به همان اندازه که مجرای عشق بوده، مجرای عقل هم بوده است. این‌طور نبوده که امام حسین (ع) عقل را کنار گذاشته باشد، ما معتقدیم عاشورا عین عقلانیت است. عاشورا جلوه عقلانیت، اخلاق و عشق است.

در مکتب حسینی، مقوله معنویت و عقلانیت، همراه و مکمل هم هستند. درخشندگی معنویت و عرفان بخصوص در عرصه عاشورا به توضیح نیازی ندارد. اباعبدالله در آخرین لحظات حیات و زیر تیغ دژخیم هم می‌گوید: «اِلهی رضا برضائک و تسلیما لامرک، لامعبود سواک» و این از حیرت‌انگیزترین جلوه‌های عرفان توحیدی است و خواهر سرافراز حسین (ع)، زینب (ع) دختر رشید علی نیز در برابر یزید و عبیدالله بن زیاد که با تکبر بر پیروزی ظاهری اشاره می‌کنند، پاسخ می‌دهد: «ما رایت الاجمیلا» ما جز زیبایی ندیده‌ایم؟

به‌راستی عاشورای کربلا صحنه دعوای بین حسین و یزید است؟

حسین فرمود: مثل من با من یزید بیعت نمی‌کند، یعنی دعوای شخصی نیست بلکه رویارویی دو جبهه هست.

حسین بن علی (ع) برای رسیدن به قدرت جانش را از دست داد؟ اصلاً آن حضرت وارد یک نبرد نظامی و سیاسی شد؟ با کدام نیرو و تجهیزات؟ این‌ها سؤالاتی است که باید با روشن‌بینی و دقت در تاریخ جواب داده شود.

پس حقیقت و علت اساسی شهادت حضرت حسین چیست؟

فرازی از زیارت اربعین امام حسین، جواب را بر ما هویدا می‌کند:

بَذَلَ مُهَجَّتَهُ فیک، لِیستَنقذ عبادک مِنَ الجهالةوَ حَیرةالضلالة یعنی حسین قربانی و فدایی بیداری توده های مردم از جهالت و خرافه و گمراهی است. عاشورا و کربلا صحنه رویارویی عقلانیت و جهالت است.

در شهادت حضرت حسین، باید با قلب رقیق و عقل دقیق گام به وادی عشق حضرت رفیق شفیق نهاد تا غریق دریای عقیق عتیق گشت.

محمد نخی

مدرس دانشگاه و نویسنده

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها