ارزیابی فیلم‌های ایرانی که به اسکار می‌روند در گفت‌وگوی جام‌جم با کارشناسان

چگونه به اسکار برویم؟

جایزه اسکار بهترین فیلم غیرانگلیسی هر ساله از سوی آکادمی علوم و هنرهای سینمایی آمریکا به فیلمی داده می‌شود که خارج از آمریکا و به زبان غیرانگلیسی ساخته شده است و ما ایرانی‌ها چندین بار طعم این جایزه را به واسطه سینماگرانی چون عباس کیارستمی، اصغر فرهادی و... چشیده‌ایم.
کد خبر: ۱۱۶۲۷۲۶
چگونه به اسکار برویم؟

امسال هم مانند سال‌های گذشته ایران برای رفتن به آکادمی اسکار 2019 دست پری دارد و فیلم‌هایی که پیش از این در داخل و خارج مورد استقبال قرار گرفته‌اند، از جمله گزینه‌های خوش اقبال هستند.

براساس اعلام آکادمی علوم و هنرهای سینمایی اسکار تمامی فیلم‌ها برای کسب شرایط لازم برای حضور در شاخه بهترین فیلم خارجی جوایز سینمایی اسکار در سال 2019 باید نه زودتر از تاریخ 9 اکتبر 2017 (9 مهر 96) و نه دیرتر از 30 سپتامبر 2018 (8 مهر 97) حداقل به مدت 7 روز پیاپی در سینماهای کشور مبدا اکران تجاری شده باشند.

بر این اساس فیلم‌های «بدون تاریخ بدون امضا» به کارگردانی وحید جلیلوند، «عصبانی نیستم» از رضا درمیشیان، «سد معبر» ساخته محسن قرایی، «آنسوی ابرها» به کارگردانی مجید مجیدی، «خفگی» به کارگردانی فریدون جیرانی، «خانه دختر» به کارگردانی شهرام شاه‌حسینی، «اسرافیل» از آیدا پناهنده، «لاتاری» به کارگردانی محمدحسین مهدویان، «به وقت شام» از ابراهیم حاتمی‌کیا، «خوک» ساخته مانی حقیقی، «فراری» به کارگردانی علیرضا داودنژاد، «چهار راه استانبول» از مصطفی کیایی، «دارکوب» به کارگردانی بهروز شعیبی، انیمیشن «فیلشاه» ساخته هادی محمدیان، «دلم می‌خواد» از بهمن فرمان‌آرا، «تنگه ابوقریب» از بهرام توکلی و «شعله‌ور» به کارگردانی حمید نعمت‌ا... را می‌توان از شانس‌های اصلی انتخاب به عنوان نماینده اسکار ایران در سال 2019 برشمرد.

از این رو با برخی از کارشناسان سینما درباره مراسم اسکار و گزینه‌هایی که شانس بیشتری برای حضور در این مراسم دارند، گفت‌وگویی داشته‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

«خوک» و «شعلهور»

احمد طالبینژاد، منتقد پیشکسوت سینما با مهم دانستن حضور سینمای ایران در این مراسم در گفتوگو با جامجم تصریح کرد: از بین فیلمهایی که به عنوان شانسهای اصلی انتخاب به عنوان نماینده اسکار ایران مطرح شدهاند، به اعتقاد من فیلمهای «خوک» و «شعلهور» مناسبتر از بقیه فیلمها هستند. از این جهت میگویم مناسب که این دو فیلم توانایی بیشتری برای رسیدن به مرحله نهایی را دارند.

او توضیح داد: اسکار جشنواره نیست و جایزه است. آن هم جایزهای که نه به هنر سینما بلکه به صنعت سینما داده میشود. به عبارت دیگر این جایزه به فیلمهای تعلق میگیرد که از نظر صنعت سینما حاوی نوآوریها و جذابیتهایی باشند و چرخهای صنعت سینما را بچرخانند. بعضی از فیلمهایی که در حال حاضر به عنوان شانس مطرح شدهاند شاید از نظر ما فیلمهای خوبی باشند، اما ویژگیهای حضور در اسکار را ندارند. چون اسکار ملاک و معیار خاص خودش را برای انتخاب فیلم دارد که از جمله این ملاکها میتوان به جذابیت و حرفهای بودن فیلم اشاره کرد. ضمن اینکه در اسکار نقش پخشکننده فیلم بسیار حائز اهمیت است. اگر فیلمی پخشکننده قوی نداشته باشد که نتواند رایزنی لازم را انجام دهد اگر شاهکار هم باشد، دیده نخواهد شد.

طالبینژاد در بیان دلایل انتخاب فیلمهای «خوک» و «شعلهور» تصریح کرد: گرچه بهشخصه شاید با مضمون کلی «خوک» چندان موافق نباشم، اما این فیلم به لحاظ اجرا حاوی نوآوریهایی است که در کمتر فیلمی دیده میشود و در عین حال فیلم استاندارد و سرگرمکنندهای هم است که صرفا برای جشنوارهها ساخته نشده. «خوک» از بازی درخشان حسن معجونی بهره میگیرد و فیلم شایستهای است. از سویی دیگر «شعلهور» فیلمی است که فضاسازی دارد و شخصیتپردازی کاراکتر اصلی آن چند لایه است. تفسیرهای مختلفی میتوان از این فیلم ارائه داد که نشان از چند بعدی بودن آن دارد. در مجموع موضوع این دو فیلم جهانیتر از باقی فیلمهاست.

او درباره فیلم «بدون تاریخ بدون امضا» که در جشن خانه سینما جوایز بیشماری کسب کرده، یادآور شد: «بدون تاریخ بدون امضا» فیلم خوبی است، اما صرفا به درد جشنوارهها میخورد، نه اسکار. در اسکار حرفه و صنعت سینماست که حرف اول را میزند و کلا به نظرم فیلم قبلی آقای جلیلوند «چهارشنبه 19 اردیبهشت» فیلم بهتری بود. به هر حال نباید توقع داشت که ما هر سال در اسکار موفق باشیم. سینمای ایران تا به اینجا هم سه بار کاندیدای اسکار شده و دو بار جایزه را گرفته و این افتخار ملی و ارزشمندی برای ما محسوب میشود.

فیلمی معرف فضا و فرهنگ ایرانی

از سویی دیگر محمدرضا رضاپور، منتقد سینما و سردبیر مجله «نقد سینما» با تاکید بر ماهیت ایدئولوژیک اسکار به جامجم گفت: نکته مهم در مبحث اسکار این است که اساسا ما از اسکار چه توقعی داریم؟ اسکار جشنی است که مانیفستش فیلمهایی است که ایدئولوژی آمریکایی را ترویج میکند و در همان سالهای اولیه تاسیسش این مانیفست مشخص شد. این مانیفست به خودی خود مشکلی ندارد، کمااینکه ما هم در برگزاری جشنواره فیلم فجر مانیفستی داریم که هزینهاش را پرداخت میکنیم و این جشن اسکار هم جایی است برای عرضه محصولاتی که برآمده از صنعت فیلمسازی آمریکا هستند. بنابراین مهمترین قسمتهای این جشن مربوط به فیلمهای آمریکایی است و در آن بین برای اینکه بگویند ما کل دنیا را پوشش میدهیم بخشهای جانبی تحت عنوان خارجی زبان و غیره برگزار میکنند.

او ادامه داد: اما توقع ما به عنوان کشوری که میدانیم تقابل ایدئولوژیک و بنیادی با آمریکا داریم و خیلی جاها قبل از اینکه از نظام سیاسی یا دیپلماسی یا نظامی آمریکا ضربه ببینیم از هالیودد ضربه خوردیم، چیست! خنده دار نیست ما به عنوان کشوری دارای حکومت ایدئولوژیک تا این اندازه برای فرستادن فیلم به اسکار سر و صدا راه بیندازیم؟ این در حالی است که به اعتقاد من تنها اصالت اسکار برای ما صرفا یک تریبون است، آن هم نه خودش بلکه فرآیند رسیدن فیلم به اسکار. به این معنا که فیلمهایی که از طرف کشورهای مختلف به اسکار معرفی میشوند تا مرحله رسیدن به اسکار بسیار مورد توجه رسانهها قرار میگیرند و چنانچه فیلمی بتواند از این موقعیت در فضای رسانهای دنیا استفاده کند تریبونی میشود برای اینکه تا حدودی خودش را از دست و پای فیلمهای جریان اصلی در دنیا بیرون بکشد که بتواند توسط مخاطبان بیشتری در سراسر دنیا دیده شود. در همین حد اسکار اصالت دارد ولاغیر.

رضاپور افزود: شما ببینید مثلا بعد از دریافت دو اسکار آقای فرهادی چه اتفاق خاصی برای سینمای ما افتاد؟ تکنولوژی جدیدی وارد سینمای ما شد؟ قراردادها یا تولید مشترکهای جدید در سینمای ایران اتفاق افتاد؟ سطح کیفی کل سینمای ایران ارتقا یافت؟ واقعا نه. اسکار موفقیتی است که چنانچه تبعات مثبتی هم داشته باشد این تبعات مثبت برای شخص فیلمساز و گروهی است که در آن فیلم کار کردهاند.

اسکار گرفتن یا نگرفتن برای نظام سیاسی ایران و ساختار حاکمه جمهوری اسلامی نباید حائز اهمیت باشد. چرا؟ چون بخوبی میدانیم فیلمی که با مانیفستهای بالا دست اسکار همخوانی نداشته باشد اصلا در آنجا انتخاب نمیشود. دیگر آنکه بخش خارجی زبان اسکار تنها جایی است که فیلمها را از کشورهای مختلف پذیرش رسمی میکند. یعنی هیچ جشنواره یا جشنواره دیگری در دنیا این کار را انجام نمیدهد. بنابراین وقتی ما فیلمی را به نمایندگی از ساختار رسمی و سیاسی مان به آنجا میفرستیم باید در انتخابش خیلی دقت کنیم. به این معنا که این شیوه مبتذلی که در چند سال اخیر وجود داشته بسیار ناکارآمد است. خیلی جالب است یک تعداد افراد صنفی که شاید متخصصان حوزههای خودشان باشند دورهم جمع میشوند و به نمایندگی از نظام جمهوری اسلامی با
یکی دو نفر از مدیران ناکارآمد تصمیم میگیرند و فیلمی را انتخاب میکنند و شورایعالی امنیت ملی مان نظر نمیدهد. نه شورایعالی امنیت ملی و نه هیچکدام از نهادهایی که به منافع ملی ما فکر میکنند در این ساختار انتخاب هیچ نمایندهای ندارند. بنابراین نتیجه فیلمی میشود که اساسا یا مغایر با منافع ملی ماست یا الگوی بدی از ایرانیها در دنیا معرفی میکند. مثلا فیلم «فروشنده» که نشان دهنده این است که از نوجوانها تا پیرمردهای ما درگیر رفتارهای سادیستیک جنسی هستند!

رضاپور در پایان خاطرنشان ساخت: در بین این بمباران تنفسی اسکار یک فرصت است که فضای تنفسی را برای ما باز میکند به شرط اینکه ما زیرساختهای درست داشته باشیم. به این معنا که بدانیم چه فیلمی انتخاب میکنیم و سرنوشت اسکار را به دست مناسبات مبتذل سینمایی نسپاریم. ما باید فیلمی را برای اسکار انتخاب کنیم که معرف فضا و فرهنگ ایرانی باشد و به دنبال ایجاد پخشکنندههای آلترناتیو در دنیا باشیم. در حال حاضر بیشترین امکانات دولتی ما در اختیار سینماست و بیشترین رودربایستی در اختیار سینماست، اما ما کمترین توقع را در حوزه منافع ملی از آن داریم.

ساناز قنبری

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها