«ببخشید خانوم! میشه آروم‌تر حرف بزنید؟! اصلا نمی‌شنویم چی داره می‌خونه!» این را خانمی می‌گوید که روی صندلی‌های ردیف جلو نشسته. مخاطبش خانم دیگری است که دو صندلی آن طرف‌ترِ همسرم نشسته. خانم دکتر 20 دقیقه‌ای است با تلفن همراهش مشغول ناوبری است تا دوستش را به محلی برساند که خودش نشسته. چند ردیف آن طرف‌تر هم مردی بستنی به دست دارد، دنبال اهل و عیالش می‌گردد.
کد خبر: ۱۱۶۲۱۳۷
موسیقی سنتی جای جلف‌بازی‌ نیست!

چند ده ردیف جلوتر اما محمد معتمدی دارد کنسرت زنده اجرا و پشت میکروفن هنرنمایی می‌کند. غیر از چند ردیف جلوتر اما بقیه سرشان به کار خودشان مشغول است. مثل مراسم‌عروسی و افطاری، صندلی چیده‌اند دور سن مرکزی بوستان آب و آتش. مردم هم جمع شده‌اند. ابتدای مراسم غیر از صندلی‌ها که پر شده، چند لایه دیگر جمعیت هم دور صندلی‌ها حلقه زده‌اند. تراکمی که رفته رفته به یک‌سوم جمعیت ابتدایی تقلیل پیدا می‌کند. اگر کنسرت چهارشنبه‌شب محمد اصفهانی در دریاچه خلیج فارس را فاکتور بگیریم، کنسرت پنجشنبه‌شب معتمدی هم جزو اولین تجربه‌های کنسرت رایگان محسوب می‌شود. همین هم شد که ما به عنوان خبرنگار فرهنگی رفتیم ببینیم چه خبر است.

هرچند در رسـانههای رسمی خبری نبود، اما تبلیغـــــــــــاتش در فضای مجازی پر شده بود. عمدتا هم کانالهای تلگرامی بعلاوه صفحه اینستاگرام شخصی محمد معتمدی هم کم مخاطب ندارد. سوای دنیای واقعی، اما انگار خبر دیگری بود. نشان به آن نشان که وقتی از حراست ورودی بوستان، محل اجرای کنسرت را پرسیدیم، با لحنی که انگار دارد با تشریح کلیات، از جزئیات فرار میکند(به دلیل اطلاع نداشتن) گفت: «امشب دو ساعت مراسم داریم که همهاش همینجا در میدان اصلی پارک است. اگر هم کنسرتی باشد بعد از همین برنامه است!» این جواب جناب حراست یعنی اینکه اصولا اطلاعی ندارد که کنسرتی هم قرار است در این مکان برگزار شود.

به افتخار آنهایی که اینستاگرام دارند!

همین برنامهای که جناب حراست اشاره میکردند نقالی یکی از نقالان بود؛ ما که رسیدیم رسیده بود به نبرد حضرت امیر(ع) با عمربنعبدود و آب دهان انداختن عمر به صورت حضرت. این البته تنها غدیریه مراسم نبود. برگزارکنندگان بجز برنامه نقالی، دو تابلوی نسبتا توی چشم از تبریک عید غدیر را هم در چپ و راست سن اصلی جایگذاری کرده بودند. همه اینها را بگذارید کنار قطعه تیتراژ سریال امام علی(ع) که ساعتی بعد محمد معتمدی روی سن اجرا کرد و با استقبال مخاطبان هم روبهرو شد. ترجیعبند جناب نقال قبل از آمدن معتمدی روی سن هم در نوع خودش جالب است: «دست آخر را هم به افتخار آنهایی بزنید که اینستاگرام دارند و من را در اینستا فالو میکنند!»

با آنکه ساعت شروع برنامه 21 پنجشنبهشب اعلام شده بود اما معتمدی و گروه سازهای ملی با
35 دقیقه تاخیر بالای سن میآیند. بین اعضای گروه سه خانم نوازنده هم حضور دارند که پوشش قابل قبول و موجهی نسبت به سایر همصنفان خود در اجراهای زنده موسیقی دارند. برنامه با قطعه «بهار دلکش» آغاز میشود. اگر احوالپرسی و حال و احوال ابتدایی معتمدی را فاکتور بگیریم - که صدایش از نیمه ردیف صندلیها به انتها نمیرسید- شروع همین قطعه کافی است که برایمان یقین شود وضعیت صدا و هندسه صوت چیزی آن طرفتر از فاجعه است. غیر از این موضوع، پخش نشدن تصویر خواننده و گروهش روی مانیتور بزرگ روی سن هم مضاف بر وضعیت میشود تا کسانی که از ردیفهای وسط به عقب نشستهاند نه صدایی بشنوند و نه چیزی ببینند.

حماسه سفرهخانهای

بگذریم که این وسط رفت و آمدهای دائم و نشستن و بلندشدنهای دقیقهای و برو و بیاهای میان جمعیت نور علی نور شود تا مراسم بیش از آنکه به یک کنسرت موسیقی سنتی و اصیل نزدیک باشد، به یک برنامه دورهمی در یکی از پارکهای پایتخت تبدیل شود. چیزی که یکی از خانمهایی که چند صندلی آنطرفتر از همسرم نشسته بود هم داشت به بغل دستیاش میگفت: «اصل اینه که اینجا همدیگه رو ببینیم و حالا در کنارش از این موزیک(!) هم فیض ببریم!» انگاری که آمده باشند توی یک سفرهخانه سنتی و کوبیده و جوجهای بزنند و لیوانی دوغ و کنارش هم از اجرای زنده موسیقی زنده استفاده کنند.

چیزی که البته به مذاق خانم ردیف جلویی خوش نیامد و همین هم شد که برگردد و تذکری را بدهد که توی لید گزارش ذکر خیرش رفت.

جنگولک بازی نداریم

بین قطعاتی هم که اجرا شد بیشترین واکنش و تشویق حاضران به ترتیب به قطعات ای ایران و تیتراژ سریال امام علی(ع) برمیگشت که دو اثر همهگیر و عام محسوب میشوند. باقی آثار اجرا شده با واکنش چندانی مواجه نشد با آنکه بعضیهایشان مانند قطعه کویر از قطعات شاهکار و زیبای معتمدی محسوب میشوند و شنیدن فایل صوتیاش عادت خیلیها حین رانندگی است. اما همه اینها یک طرف، حرکت انتهای مراسم هم یک طرف وقتی عکاسهای از معتمدی و گروهش خواستند با مردم عکس یادگاری بگیرند با نورِ روشن موبایلها؛ واکنش معتمدی خودش کلی سوژه بود: «دوستان عکاس چنین درخواستی کردهاند برای گرفتن عکس یادگاری هرچند ما توی موسیقی سنتی چنین حرکتهایی نداریم!»(خنده) شما به جای «چنین کارهایی» استاد معتمدی میتوانید «قر و قمیش و جنگولکبازی و جلف بازی» بگذارید!

استخر ، آقای دکتر و کنسرت

همیشه در چنین میزانسنهایی یاد یکی از جلساتی میافتم که چند سال قبل با یکی از استادان مطرح دانشگاه در حاشیه نمایشگاه قرآن برگزار کردیم. بعد از پایان مراسم وقتی نظر آقای دکتر را در مورد جلسه پرسیدیم جواب جالبی داد: «این جلسات ویژگیهای خودشو داره و در همون حد هم باید ازش انتظار داشت. تو داری حرفت رو با تب و تاب میزنی ولی خب فضای جوریه که امکان تمرکز مخاطب و سخنران نیست. انگار که تو استخر وسط آب داری حرف میزنی و سر هر کسی تو کار خودشه؛ یه عده میان یه عده میرن یه عده شیرجه میزنن!» حالا فرض کنید در چنین میزانسنی که آقای دکتر توصیف کرد، چند نوازنده و یک خواننده جمع شدهاند و دارند قطعاتی فاخر اجرا میکنند. از انصاف خارج نشویم این فضا باعث نشده بود جناب معتمدی و گروهش کمکاری کنند. با همه اینها اما شواهد نشان میداد مخاطبانی که آنجا جمع شدهاند آشنایی چندانی با معتمدی و کارهایش ندارند. خانم دکتری که شرح حماسهاش توی لید گزارش رفت رو به ما کرد و اطلاعیه برگزاری مراسم را نشان داد و گفت: «الان این گروه سازهای ملی یه اجرا دارن و معتمدی یه اجرای دیگه؟!»

محمدصادق علیزاده

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها