«سینما رکس» پس از گذشت 40 سال هنوز رمزآلود است و هنوز سوال های متعددی را روی خاکستر خود باقی گذاشته است.
کد خبر: ۱۱۵۹۸۴۷
تلاش تاریخ برای پیدا کردن یک قاتل

به گزارش جام جم آنلاین ، مهم ترین سوال این است؛ چه کسی سینما رکس را به آتش کشید و به دستور چه کسی؟ 377 نفر (روایت ها مختلف است، برخی می گویند قربانیان خیلی بیشتر از این تعداد بوده­اند) به چه دلیل باید زنده زنده در آتش سوزانده شوند؟ مگر در تاریخ نخوانده­ایم که فردی به نام «حسین تکبعلی‌زاده» رکس را آتش زد ، به عراق گریخت و در سال 59 هم محاکمه و اعدام شد؟ تردید زیاد است. در واقع گفته های ضد و نقیض «حسین تکبعلی‌زاده» باعث شد پس از گذشت 40 سال تردیدها زیاد باشد.

حسین تکبعلی‌زاده که بود؟

در دادگاهی که چهارم شهریور ماه ۱۳۵۹ در سالن سینما نفت برای مجازات عاملین آتش‌‌سوزی سینما رکس برگزار شد خودش را چنین معرفی کرد: «من معتاد به هرویین و حشیش و کارگر جوشکار بودم و دوا فروشی می‌کردم. در محله ما با اصغر نوروزی آشنا شدم و توسط وی کم کم به جلسات درس قرآن که در مجلس تشکیل می‌شد راه پیدا کردم» ( روزنامه اطلاعات، ۶ شهریور ۵۹).

درباره حسین تکبعلی‌زاده و اینکه انگیزه اصلی‌اش از آتش زدن سینما چه بود جز اعترافاتی که خودش در دادگاه انقلاب که به ریاست سید حسین موسوی تبریزی برگزار شد و گفت‌وگوهایی که با روزنامه‌ها و مجلات آن زمان داشت، تقریبا اطلاعات بیشتری وجود ندارد. نکته‌ای که در مورد او هیچ کسی تردید نداشت این بود که او اعتیاد به مواد مخدر داشت و سابقه‌دار و خلافکار بود. ماجرای آتش زدن سینما رکس را نیز او بود که به زنی که در محرم و صفر روضه‌خوانی می‌کرد تعریف کرده بود. این زن که به ننه نمکی مشهور بود واقعه را از مادر حسین تکبعلی‌زاده می‌شنود و برای چند نفر نقل می‌کند. این در روزهایی است که تکبعلی‌زاده ظاهرا در خفا زندگی می‌کرد. چند روز بعد و به دنبال دستگیری آشور که بعد‌ها گفته شد از نظر هوش در سطح پایینی بود، فردی معتاد در قبال آزادی‌اش می‌گوید که نام عامل جنایت رکس را می‌داند و حسین تکبعلی‌زاده را به همراه نام سه برادر به نام‌های یدالله، فرج و فلاح بذرکار معرفی می‌کند.

تکبعلی‌زاده بعد‌ها در دادگاه اعتراف می‌کند که بعد از آتش زدن سینما تا هفتم شهدا در آبادان می‌ماند و بعد به اصفهان می‌رود.

مردم آبادان از دولت موقت و انقلابی می‌خواهند که قاتل فرزندانشان را به سزای عملش برساند و به همین دلیل روزنامه‌ها عکس او را به عنوان قاتل فراری منتشر می‌کنند.

در دادگاه چه گذشت؟

حسین تکبعلی‌زاده از دستگیری مجدد تا اعدام در زندان آبادان ماند. کسانی که او را از نزدیک دیده‌اند او شخصیت ثابتی نداشته و بار‌ها حرف‌های خود را تغییر داد. در طی دادگاه آنجایی که از آتش‌سوزی و فرارش از سینما و جای گذاشتن همراهانش می‌گفت نیز بار‌ها دچار تشنج عصبی شد. با این همه اعترافات تکبعلی‌زاده در دادگاهی که در آبادان تشکیل شد، تنها سندی است که از او به جای مانده است.

تکبعلی‌زاده در این دادگاه بعد از شرحی از ترک اعتیاد و آشنایی‌اش با برادران بذرکار درباره چگونگی آتش زدن سینما گفت که بعد از ترک مجدد اعتیاد چند کتاب دکتر شریعتی تهیه می‌کند و به آبادان باز می‌گردد و در اینجاست که فرج را می‌بیند: «رفتم خانه و بچه‌ها آمدند و گفتند می‌خواهیم یک سینما را آتش بزنیم. چهار شیشه کوچک تهیه شد تا تینر در آن ریختیم و به سینما سهیلا رفتیم. در سینما شیشه‌ها را از سالن انتظار روی زمین انداختیم و بعد کبریت زدم. اما آتش نگرفت. به سالن سینما برگشتم و جریان را به بچه‌ها گفتم. همگی از سینما بیرون آمدیم. فرج گفت که چطور شد آتش نگرفت؟ من گفتم برای اینکه تینر فوری بود و خشک شد و اثر نکرد».

به گفته تکبعلی‌زاده قرار شد فردا شب به سینمای دیگری بروند. اما سر خیابان فرج با یک سری شیشه تازه می‌آید. شیشه‌هایی که معلوم نمی‌شود از کجا می‌آید؟ به نوشته روزنامه اطلاعات، متهم آتش‌سوزی سینما رکس در ادامه دادگاه از آن شب تعریف کرد که باز می‌گردند تا دوباره سینما سهیلا را به آتش بکشند. اما سینما بسته بود و در بازگشت این سینما رکس و ۶۰۰ نفر تماشاگرش بودند که انتظار تلخی می‌کشیدند تا به کام آتشی بروند که معلوم نمی‌شود از کجا به دست فرج بذرکار و حسین تکبعلی‌زاده رسید؟

او در ادامه از شرح آتش‌سوزی می‌گوید: «پس از یک ربع ساعت فرج گفت می‌روم دستشویی و رفت. فرج بعد از ده دقیقه برگشت و نیمه‌های فیلم بود که فرج به آرامی گفت برویم. بعد بلند شدیم و رفتیم داخل سالن انتظار. از در عقب از طرف بوفه سر آن دوراهی کمربندی در سالن سینما که آب سردکن هم همانجاست. همه با هم رفتیم وقتی رسیدیم صحبتی از کجا ریختن تینر‌ها شده بود. آنجا ایستادیم. هیچ کس داخل سالن نبود و بوفه تعطیل شده بود. فرج شیشه را در آورد و گفت: شما جلوی بوفه بریزید. و خودش با عبدالله رفت.» بعد از آنکه مواد در همه جا پخش شد ظاهرا به اعتراف خود تکبعلی‌زاده کبریت را او کشید و آتش یک باره شعله گرفت.

اما این مواد برخلاف مواد سر شب به نظر تینر نمی‌آمد چرا که به گفته خود تکبعلی‌زاده که تنها بازماندۀ آن جمع است به سرعت آتش دور تا دور سالن را محاصره کرد و به سالن سینما کشیده شد. فرج بذرکار شاید تنها کسی بود که می‌توانست بگوید در یک ساعتی که تصمیم دوباره برای آتش زدن سینما گرفته شد چه گذشت و آن مواد چه بود که آن طور سینمای ۹۰۰ نفری رکس را آتش زد؛ بذرکار کسی بود که در این حادثه گم شد و حتی جنازه‌اش نیز پیدا نشد.

حسین تکبعلی‌زاده پنج‌‌شنبه ۱۳ شهریور ماه ۵۹ به همراه سروان منوچهر بهمنی، علی نادری مدیر سینما رکس، اسفندیار رمضانی مدیر داخلی سینما، سرهنگ سیاووش امینی آل آقا رییس سابق اطلاعات شهربانی آبادان و فرج‌الله مجتهدی به دار آویخته شد و داستان آتش زدن سینما رکس در آتش جنگی تحمیلی و دردهای بعدی آبادان گم شد. اما به نظر می‌رسد که این داستان هنوز به پایان نرسیده است و تاریخ باید درباره این حادثه تلخ قضاوت کند. تاریخی که انگار هنوز زمانش نرسیده است؛ جمله‌ای که تکبعلی‌زاده در دادگاه اعتراف کرد.

بسیاری از مسائل مبهم ماند

رضا آقاجانپور مورخ و پژوهشگر درباره ابهام بزرگ سینما رکس آبادان می گوید: «در رابطه با واقعه سینما رکس تحقیقات و پژوهش های زیادی انجام شد، اما برخی از لایه های تحقیق ابهام دارد. این ابهام برای این است که صریحا به چیزی اعتراف نشده وگرنه بسیاری از مسائل در تاریخ همواره بدیهی به نظر می­رسید. "حسین تکبعلی‌زاده" نمی تواند به تنهایی عامل کشتار صدها بیگناه باشد. اما نمی توان در این­باره صریحا قضاوت کرد. چون سندهای تاریخی کافی نیست. از سویی خلاهایی که وجود دارد را می توان با شرایط آن زمان جامعه انطباق داد. هر خلایی را می توان با یک شرایط خاص انطباق داد. با این روش بسیاری از مسائل روشن خواهند شد. تاریخ صریحا به ما چه می گوید؟ می گوید که شرایط حاکم بر جامعه آن زمان می توانست به فاجعه ای این چنینی ختم شود. شرایط حاکم بر جامعه چه بود؟ تزلزل یک حکومت و تلاش در راستای حفظ آن به روش های مختلف.»

وی خاطرنشان کرد: «لزوما برای بررسی یک تاریخ سند به تنهایی کافی نیست هر چند شرط نخست است. اما بر اساس تحلیل ها و نتیجه گیری ها در رابطه با اکثر مسائل تاریخی می توان یک نتیجه گیری نسبی و حتی قطعی داشت. »

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها