مروری بر خاطرات خبرنگاران جام جم آنلاین؛

تلخ و شیرین های یک عمر کار خبری

تقویم نشان می‌دهد ۱۷ مرداد است و روز خبرنگار. این روز بهانه‌ای می‌شود تا پای خاطرات خبرنگارانی بنشینیم که سالیان سال از غم، شادی و دردهای مردم نوشته اند.
کد خبر: ۱۱۵۷۸۳۸
تلخ و شیرین های یک عمر کار خبری

به گزارش جام جم آنلاین، در ادامه خاطرات تلخ و شیرین چند خبرنگار جام جم آنلاین را می خوانید، با ما همراه باشید.


بهترین حرفه

بیتا نوروزی/ خبرنگار

از کودکی هر وقت ازم می پرسیدند دوست داری در آینده چه شغلی داشته باشی؟ می گفتم شغلی که از آن خسته نشوم، همیشه تنوع داشته باشد، هر بار که سرِکار می روم چیزی جدید یاد بگیرم و مهمتر از همه دوستش داشته باشم و وقتی دوباره می پرسیدند مگر چنین شغلی وجود دارد؟ پاسخی نداشتم. اما حالا پس از چندین سال وقتی به خبرنگاری فکر می کنم، بی شک مطمئنم بهترین شغل که نه اما بهترین حرفه را دارم و به آن افتخار می کنم

در پشت تصاویر و صفحه آرایی های خوش رنگ و لعاب و گزارش های مختلف رسانه ای، خبرنگاری قرار دارد که واقعا برای تهیه آن بسته خبری تمام روز از جسم و فکر و روح خود مایه گذاشته است.

از سختی کار خبرنگاری همین بس که امروز هرکس به واسطه تلفن همراهش و فضای بی دَر و پیکر مجازی، خود یک پا کارشناس رسانه شده و با تحلیل‌های بعضا درست و نادرست مسائل ریز و درشت کشور را مورد نقد و بررسی قرار می دهند، حال شما در چنین فضایی می بایست خود را نشان دهید و به قدری هنر داشته باشید که بتوانید نه تنها مخاطب جذب کنید بلکه مخاطب را هم با چنگ و دندان حفظ نمایید.

کوچکترین اشتباه سریعا از سوی خواننده و بیننده آن رسانه شناسایی می شود و ناگهان حجم زیادی از دوستداران آن رسانه تبدیل به دشمنانی سرسخت شده که هرکجا می نشینند پنبه تان را عجیب می زنند و انگار نه انگار روزهای زیادی در رکاب شما بودند و خوراک رسانه ای آنها را تامین می کردید.

اما یکی از جذابیت های حرفه خبرنگاری این که اگر سالهای مدیدی هم جزو این حرفه بوده باشید شغلتان برایتان عادی نمی شود ، چرا که هر روز شما با یک رویداد جدید طرف هستید که خودش ابعاد مختلفی دارد. هیچ یک از خبرها و گزارش های قبلی تان به کمک نمی آیند و بایستی با ذوق و سلیقه خبرنگاری به تولید و استخراج داده بپردازید و با هنری که دارید آن را مانند یک غذای تر و تمیز تحویل مشتری دهید.

به نقل از بزرگی در این حوزه: «شما بهترین غذای دنیا را هم سر سفره داشته باشید تا کنارش سفره آرایی مناسبی انجام ندهید و مخلفاتی مثل ماست، زیتون، سبزی های تازه و نوشیدنی های گوارا بر سر سفره قرار ندهید آن غذا از گلویتان پایین نمی رود؛ دقیقا خبرنگار مانند یک سفره آرا باید هنرچیدمان کلمات جذاب را داشته باشد و با استفاده از آرایه های ادبی زبان شیرین فارسی، سوژه خبر یا گزارش خود را تزئین نماید.»

نکته دیگر اینکه اگر بخواهی به صورت صد در صد به وظیفه تان عمل کنید و به تعهدی که به این حرفه مقدس دارید پایبند بمانید، می بایست بخش عمده بولتن خبری و نشریه تان را به اوضاع ناخوشایند کشور بپردازید و وقت و بی وقت خبرهایی منتشر نمایید که به کام مسئولین خوش نیاید؛ در این شرایط است که روابط عمومی ها وارد عمل می شوند و بر خلاف تعهد کاریشان آن رسانه را مورد تحریم خبری قرار می دهند. زیرا جناب رئیس واقعیت را تاب نیاورده و به جای کشف واقعیت و رفع آن مشکل، منتظر مجیزگویی است.

اگر این روند را خبرنگار و دبیر خبر در پیش بگیرند باید دَرِ رسانه خود را کمی بعد به خاطر بی خبری تخته نمایند. زیرا مرکزی وجود ندارد که بتواند با این کج خلقی های آقای رئیس و روابط عمومی اش برخورد کند و اگر هم یک رسانه بخواهد کمی تملق گویی در دستور کار خود قرار دهد و خیلی از مشکلات حال حاضر مردم را نادیده بگیرد و چشمانش را به بعضی از رویدادها ببندد از دنیای ارتباطات جای مانده زیرا مخاطبش جای دیگر تغذیه می شود و از همه بدتر مردم کشور نیز با توجه به حجم مشکلاتی که در اطراف خود می بینند از تو به صورت کامل روی می‌گیرند و تو را مورد تحریم قرار می دهند و آنگاه می شوی چوب دو سر طلا...

دنیای خبر و خبرنگاری پر از این دغدغه ها و دشواری های مختلف که با توجه به حقوق و بیمه فعلی به هیچ وجه سختی هایش را تلطیف نمی کند و گاهی پیش آمده که افرادی عطای خبرنگاری را به لقایش ببخشند و در یک شغل عادی به استخدام فلان ارگان در آیند و یا اینکه به صورت کامل کارمندی را ببوسند و بگذارند برای اهلش و کار آزاد را برگزینند.


در دنیای خبر و خبرنگاری خندیدیم و گریه کردیم

فاطمه امیری/خبرنگار پارلمانی جام جم آنلاین

در دنیای خبر و خبرنگاری خندیدیم و گریه کردیم ، هیجان زده شدیم، گاهی هم بی انگیزه، بدو بدو کردیم ونفس نفس زدیم تا زودتر از همه خبر را برسانیم، هر لحظه این سالهایی که گذشت و می گذرد پر است از گفته ها و ناگفته هایی که در مدت 20 سال از عمر خبری خودم سیرکردم.

حدود 20 سال است که خبرنگارمجلس شورای اسلامی هستم و از اول مجلس ششم تا به امروز در روزنامه های اخبار، خراسان و جام جم و حتی رادیو اقتصاد، خبر گفته و نوشته ام، اما وقتی که پای تعریف از خاطره ای از دوران کاری به میان می آید یک خاطره است که بیش از هر چیز ذهنم را درگیر می کند و آن هم روزی است که دریک حادثه دردناک تعداد زیادی از همکارانی را که هر روز می دیدیم و سلامی رد و بدل می کردیم از دست دادیم.

به روز 15 آذر سال 1384 پیش باز می گردم تا از لحظه، لحظه وقوع سانحه غمباری که طی آن شماری از بهترین خبرنگاران، عکاسان، تصویربرداران و ارتشیان این مرز و بوم آسمانی شدند یاد کنم.

هرگز فکر نمی کردم که 'خبر' وقوع یک سانحه هوایی می تواند چقدر ناراحت کننده باشد، آنقدر ناراحت کننده که هنوز بعد از گذشت حدود 13 سال سنگینی‌ آنرا به سختی می توان تحمل و باورکرد.

قرار بود یک گروه خبری برای پوشش خبری رزمایش نظامی عازم منطقه چابهار شود. زمزمه هایی بود که چه کسانی از چه رسانه هایی قرار است به این مانور بروند، بعضی از دوستان امتحان داشتند و می گفتند نمی توانند برای پوشش خبری بروند و برخی هم مشکل خانوادگی داشتند،‌ یادم می آید که همسر یکی از خبرنگاران باردار بود و صبح روزی که قرار بود به این مانور برود باید به بیمارستان می رفت که همین امر باعث شد از همواپیما جا بماند. یکی دیگر از دوستان هم ساعت پرواز را اشتباهی متوجه شده بود و دیر رسیده بود و خلاصه چند نفری با اتفاقات روزه مره ، بنا به تقدیر به اصلاح از دست عزائیل جان سالم به در بردند.

روز سه شنبه بود و مطابق همیشه مجلس جلسه علنی داشت یکی از دوستان خبرنگار که همسرش صدا بردار صدا و سیما بود و قرار بود به این مانور برود، دائما به تلفن همراه شوهرش زنگ می زد و گلایه داشت که چرا خط ها خراب است و.... اما بعد از مدتی که گذشت این خبر منتشر شد که یک هواپیما، پس از نقص فنی، هنگام بازگشت به فرودگاه مهر‌آباد و فرود اضطراری در ساعت 13:45 در شهرک مسکونی «توحید» واقع در حوالی سه راه آذری، دچار سانحه شده و سقوط کرده. اول فکر کردیم هواپیما مسافربری است اما بعد از مدتی ضربه نهایی این خبر زده شد و بقیه ماجرا...

دونفر از همکاران خبرنگار مجلس برادرنشان، یکی همسرش، ‌دیگری پدرش و بقیه هم که همگی دوست و همکار بودند... اول باور نمی کردیم. اما دیگر کار از کار گذشته بود من که تمام حواسم بخاطر شوک این حادثه مختل شده بود، یادم رفته بود که فرزند چهار ماهه ام تب کرده و باید پیش دکتر برود، از خانواده ام خواستم به جای من بچه را به دکتر اطفال همیشگی ببرند و غافل از این بودم که خلبان این هواپیما هم یکی از اقوام نزدیک اقای دکتر است.

در آن روز فراموش نشدنی که به سوگ 97 سرنشین این هواپیما که 86 نفر آن از خبرنگاران و تصویرگران رسانه های جمعی از جمله ایرنا، فارس، ایسنا، مهر، کیهان، همشهری و صدا و سیما بود، هنوز وقتی به مجلس پا می گذارم تا وظیفه خبری ام را انجام بدهم، تلخی و سنگینی آن را فراموش نکرده ام. تلخی غم از دست دادن سرمایه های ارزشمندی که در حوزه اطلاع رسانی صادقانه و خاضعانه بی ادعا و بی منت خدمت کردند، روحشان شاد و یادشان برای همیشه در تاریخ رسانه های جمعی این مرز و بوم گرامی باد.


تصویری از اهل خبر

سجاد روشنی/ خبرنگار فرهنگی جام جم آنلاین

یادم هست در یکی از جشنواره ها ما را برای پوشش خبری به مشهد اعزام کرده بودند که مراسم افتتاحیه جشنواره در آنجا برگزار می شد. قرار بود سفر ما 24 ساعته باشد تا بتوانیم مراسم افتتاحیه را پوشش دهیم و نهایتا یک شب اسکان داشته باشیم. ایام فجر بود و زمستان گویا در مشهد می خواست بدجوری عرض اندام کند. به محضی که وارد مشهد شدیم برف سنگینی باریدن گرفت. آن قدر بارید و بارید که ارتفاعش بی اغراق به بالای نیم متر می رسید.

زمانی که وارد مشهد شدیم، با عزت و احترام من و دیگر خبرنگاران را در هتلی مجلل اسکان دادند. انتخاب غذا به صورت منو آزاد بود و بی توجه به قیمت می توانستیم هر غذایی را به هر میزان سفارش دهیم. حتی در طول روز می توانستیم از اتاق زنگ بزنیم به کافی شاپ هتل برایمان هر نوشیدنی و دسری که میل داشتیم بیاورند. مسئولان برگزاری جشنواره تدارک خوبی دیده بودند، بنده خداها خیال می کردند ما فقط 24 ساعت آنجاییم.

برف آنقدر بارید تا تمام پروازهای مشهد را کنسل کرد. برای قطارها و اتوبوس ها هم بلیت پیدا نمی شد. شهر فلج شده بود. سفر 24 ساعته ما به سه روز اقامت تبدیل شده بود و تیم برگزاری مراسم از پس هزینه های سرسام آور برنمی آمد. روزهای آخر شبیه هیات های عزاداری یک غذا جلوی ما می گذاشتند، منوی آزاد که دیگر رویا بود. کافی شاپ دیگر حق سفارش دادن نداشتیم، مگر خودمان از جیب هزینه کنیم. حتی تلفن اتاق هایمان را هم بستند. اوضاع به قدری اسفناک شده بود که در نهایت روز چهارم که پروازها به راه افتاد در اولین پرواز بامدادی ما را به تهران برگرداندند.


تلخ و شیرین یک توافق

محمدرضا شجاعیان/خبرنگار سیاسی جام جم آنلاین

سه‌شنبه ۲۳ تیر ۱۳۹۴ مصادف با ۱۴ ژوئیه ۲۰۱۵ در وین پایتخت اتریش بین ایران، اتحادیه اروپا و شش کشور چین، فرانسه، روسیه، بریتانیا، ایالات متحده آمریکا و آلمان یک معاهده بین المللی هسته ای منعقد شد.

برنامه جامعه اقدام مشترک یا همان برجام؛ سندی که ماحصل 20 ماه مذاکرات طاقت فرسای تهران با شش قدرت جهانی با محوریت برنامه هسته ای ایران بود، سرانجام به امضای طرفین رسید و بارقه های امیدی برای از بین رفتن به گفته وزیر خارجه کشورمان یک بحران غیر ضروری مربوط به اقدامات صلح آمیز اتمی ایران را پس از 12 سال هویدا می کرد.

آنچه به عنوان یک خبرنگار پس از 3 سال از سپری شدن آن رخداد بزرگ جهانی به خاطر دارم آن است که در طول مذاکرات تقریبا همه خبرگزاری ها – خبرنگاران و اصحاب رسانه علی رغم دیدگاه ها و تحلیل های مختلف درباره نفس مذاکره با آمریکا بر سر موضوعات هسته ای اکثرا خواستار حصول نتیجه مذاکرات ایران با غرب و دو متحد شرقی خود بودند.

رسیدن به یک توافق خوب آرزوی هر ایرانی از جمله من خبرنگار بود که برداشتن همه تحریم ها و گشایش اقتصادی طبق قرارداد می بایست دستاورد آن باشد. به گفته مقامات در صورت به سرانجام رسیدن مذاکرات هسته ای همه تحریم های ضد ایرانی برچیده خواهد شد. به همین دلیل میان خبرنگاران یک شور و شوقی در حمایت از تیم مذاکره کننده هسته ای بوجود آمده بود و با انعکاس لحظه به لحظه اخبار مذاکرات سعی در تنویر افکار عموم در رابطه با این مسئله مهم داشتند.

سرانجام برجام امضا شد، به فاصله 5 ماه در روز سه شنبه 24 آذر شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی بسته شدن پرونده موسوم به پی ام دی «ابعاد نظامی احتمالی» را در قطعنامه خود اعلام کرد. دی ماه 94 فصلی بود که باید میوه برجام چیده می شد. اما از همان ابتدای امر نقض تعهدات از سوی آمریکا و بی توجهی دولت های اروپایی به این موضوع می رفت تا خاطره شیرین من از توافق حاصله را جایگزین سابقه طولانی بدعهدی آمریکایی ها کند.

و امروز خاطره خوش 3 سال پیش مذاکرات هسته ای که قرار بود فرجامی با هدف بهبود شرایط سیاسی و اقتصادی کشور شود سخت به تلخی گراییده است. تلخیی که تاریخ گواه آن را با این تیتر و خبر برای من گوشزد کرد: بازگشت اولین مرحله از تحریم‌های آمریکا علیه ایران از دوشنبه «اولین مرحله از تحریم‌ های یک جانبه آمریکا علیه ایران که در چارچوب برجام در سال ۹۴ تعلیق شده بود، بر اساس فرمان اجرایی رییس‌ جمهور آمریکا از روز دوشنبه ۱۵ مرداد اجرایی می‌شود».

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها