گزارش جام‌جم از روزگار دخترکی که اسید چشم و صورتش را برد

می‌خواهم دکتر شوم

هفت سال از شب شوم و سیاه رعنا و مادرش سمیه گذشت؛ شبی که دست بی‌رحم پدری معتاد و سنگدل در یکی از روستاهای جنوب کرمان از آستین به در آمد و با پاشیدن سطل اسید بر روی صورت مادر و دخترک، خواب‌ناز آنها که نه، تمام ثانیه‌ها و ساعات عمرشان را آشفته ساخت. سوختگی، آشفتگی و غم، مادر رعنا را برای همیشه با خود به آسمان‌ها برد، اما دخترک صبور و مقاوم ماند و امیدوارتر از همیشه در انتظار زندگی و آینده‌ای روشن نشست؛ آینده‌ای که هموطنان خیر و نوع‌دوست در رقم زدنش سهمی بسزا داشته و خواهند داشت.
کد خبر: ۱۱۴۵۸۸۵
می‌خواهم دکتر شوم

به گزارش خبرنگار جامجم از کرمان، در یکی از شبهای گرم تابستان سال 1390 در روستای همت آباد از توابع شهرستان نرماشیر در جنوب استان کرمان، زمانی که رعنای سه ساله و خواهرش نازنین در آغوش مادرشان خوابیده بودند، پدر معتادشان با یک ظرف پر از اسید بر بالای بستر آنها میآید و به جای کشیدن دست نوازش بر سر دخترش (و تنها بهخاطر انتقام از همسرش برای درخواست طلاق)، در یک اقدام جنونآمیز اسیدرا روی صورت همسر و دخترک مظلومش میپاشد تا خواب شیرین رعنا به کابوسی وحشتناک تبدیل شود که مدتهاست هر شب او را میآزارد. دخترک و مادرش از فرط سوزش بیدار شده و فریاد میزنند، اما دیگر دیر شده است و اسید نیمی از صورت زیبای رعنا را به همراه تمامی صورت مادر جوانش از بین برده است. پدر سنگدل پس از متواری شدن دستگیر و راهی زندان میشود و رعنای سه ساله که زیبایی نیمی از صورت و بینایی یکی از چشمهایش را از دست داده بود، به همراه خواهر و مادرش (که کاملا نابینا شده بود) به خانه پدربزرگ مادری اش پناه میبرند. این اتفاق رعنای مستعد و باهوش را منزوی و گوشه گیر و لطمات زیادی بر روح و روان او وارد کرده است.

مردم، رعنا و سمیه را تنها نگذاشتند

انعکاس خبر این اسیدپاشی هولناک در برخی رسانههای کشور باعث جلب کمکهای مادی از سوی برخی مسئولان و خیرین و انجام عملهای زیادی بر روی صورت رعنا میشود تا دستکم بخشی از زیبایی صورت خود را بهدست آورد. سمیه مهری مادر رعنا که زیبایی صورت و بینایی هردو چشم خود را کامل از دست داده اما تنها آرزویش درمان صورت رعناست: «من به اندازه کافی زیباییها و بدیهای دنیا و زندگی را چشیدهام و چیزی نمیخواهم، ولی انتظار دارم همه کمک کنند تا رعنا بتواند به مدرسه برود و با دیدن خود در آئینه رنج نکشد.» سمیه چهار سال بیشتر در این دنیای سیاه دوام نمیآورد و براثر عوارض ناشی از اسیدپاشی فوت میشود و به تنها آرزویش که درمان کامل صورت و چشم رعناست، نمیرسد.

درمان رعنا اما با کمک و پیگیری خیرین تا یک سال قبل ادامه مییابد و بخشی از پوست آسیب دیده سر و صورت او ترمیم میشود.

دلشکسته، اما پرشور و امیدوار

حالا هفت سال پس از آن شب شوم و اسیدپاشی بیرحمانه و سه سال پس از فوت سمیه سراغ رعنای کوچک رفتیم که دیگر خبری از او در رسانهها نیست؛ سراغش رفتیم تا از حال و روزش با خبر شویم و خیرین و مردم نوعدوستمان را هم باخبر کنیم.

رعنا را در حالی یافتیم که دختری درسخوان و در عین حال پرشور است و کلاس سوم دبستان را با نمرات عالی به اتمام رسانده است؛ دختری که گرچه زیباییهای ظاهری صورتش را توسط دستان پدری سنگدل از دست داده، اما در وجودش امید به آینده موج میزند. رعنا که آرزویش دکتر شدن است، علاقه زیادی به آموختن دارد و به همین خاطر هر روز عصر مسیر چند کیلومتری روستای همتآباد تا نظام شهر را برای آموختن زبان انگلیسی طی میکند. رعنا گرچه در کنار خواهرش نازنین و حمایتهای پدربزرگش کمبودی احساس نمیکند، ولی همچنان برای ادامه درمان و تحقق آرزوهایش نیازمند حمایتهای مادی و معنوی مردم خیر است.

هدیه وزیر بهداشت به رعنا

رضا مهری، پدربزرگ رعنا که طی چند سال گذشته از رعنا و نازنین مراقبت کرده، به روند درمان رعنا و انجام بیش از 50 عمل بر روی صورت و سر او اشاره کرده و به جامجم میگوید: در زمستان سال گذشته کاروان پزشکی نورآوران سلامت برای درمان چشمهای مردم به شهرستان ریگان آمد که در بازدید دکترقاضیزادههاشمی، وزیر بهداشت از این شهرستان وی چشمهای رعنا را معاینه کرد و قرار شد در 16 سالگی چشم رعنا بهصورت رایگان عمل شود تا دوباره بتواند بینایی خود را به دست آورد.

باید تقویت شود

وی با اشاره به اینکه آخرین عملی که بر روی صورت و سر رعنا انجام شد مربوط به یک سال قبل است، اضافه میکند بهدلیل اینکه جمجمه رعنا براثر فشارهای دستگاهی که برای کشیدن پوست روی سرش قرار داده میشد، دچار آسیب شده بود، به دستور پزشک، روند درمان او متوقف شده تا با خوردن شیر، مغز بادام و گردو، جمجمه رعنا ترمیم شود .

اما پدربزرگ شغلش کشاورزی است و درآمد چندانی ندارد و مغز بادام و گردو خریدن هم برایش ممکن نیست، با این حال میگوید: من تا زمانی که زنده هستم از نوههایم مراقبت میکنم تا کمبودی را احساس نکنند، پس از مرگ من نیز داییهایشان حامی و مراقب آنها خواهند بود و شاید مردم و خیرین.

قصاص برای عبرت

پس از گذشت شش سال از حادثه اسیدپاشی، سال گذشته عباس افغانی‌پور، پدر سنگدل رعنا در شعبه یکم دادگاه کیفری شهرستان بم به قصاص و پرداخت 15 میلیون تومان دیه در حق قربانیان آن حادثه شوم محکوم می‌شود؛ حکمی که در روزهای پایانی اردیبهشت ماه سال جاری توسط دیوان عالی کشور تایید می‌شود. رضا مهری پدربزرگ رعنا خواهان اجرای این حکم است و می‌گوید نوه‌هایش هم خواستار قصاص هستند: «داماد من شرارت‌های زیادی داشته و وجود آدمی مثل او که به همسر و فرزندش رحم نکرده، برای جامعه خطر جدی است و باید اعدام شود.»

حکمت قاسم خانی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۱ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها