چرا ویکتور هوگو را بهتر از دیگر نویسندگان جهان می‌شناسیم؟

هوگوی همیشگی

گفت وگوهای کوتاه جام جم با گلاب آدینه و بهروز غریب پور را هم در این باره بخوانید
کد خبر: ۱۱۴۳۳۶۳
هوگوی همیشگی

کوزت و ژان والژان و ژاور به اندازه کوکبخانم و دهقان فداکار و روباه و زاغ، معرف حضور هستند و بخشی از نوستالژی دوران کودکی تقریبا همه ما. فرقی نمیکند کتابخوان باشیم یا نه، در هر صورت یک بار در معرض داستان تراژیک «بینوایان» قرار گرفتهایم و برای کوزت، ژان والژان یا احتمالا فانتین اشک ریختهایم. خالق این شخصیتها کسی نیست جز ویکتور هوگوی فرانسوی که 133 سال پیش در چنین روزی چشم از جهان فرو بست.

در آثار این نویسنده و بخصوص در بینوایانش چه رازی نهفته است که بعد از 150 سال، همچنان خواندنی هستند و هنوز در سینما و تئاتر و تلویزیون از این آثار اقتباس میشود؟

پدرش نظامی بود اما خودش شعر میگفت و کتاب میخواند. ادبیات برای ویکتور هوگو از همان دوران کودکی جذاب شد؛ از همان زمان که با آدل دختر همسایه، بازی میکرد و پای درس استاد خصوصی مینشست. اولین کتابش را قبل از 20 سالگی نوشت و بعدها10 رمان دیگر هم به قلم او منتشر شد که از بین آنها بینوایان و گوژپشت نتردام بیشتر و طولانیتر از بقیه توانستند به ذهن و دل مخاطبان در سراسر جهان رخنه کنند. ویکتور هوگو علاوه بر اینکه داستانپردازی چیرهدست بود، داستان زندگیاش هم خالی از قصه و ماجرا نبود؛ وقتی 19 سال بیشتر نداشت به خانوادهاش اعلام کرد که قصد دارد با آدل، دختر همسایه و همبازی دوران کودکیاش ازدواج کند. مادرش با این ازدواج مخالف بود اما ویکتور جوان کار خودش را کرد و زنی گرفت که اهمیتی به نبوغ شوهرش نمیداد. شاعری و نویسندگی و هنرمندی ویکتور برای همسرش فقط از جنبه مالی اهمیت داشت و بس. البته بعدها زن دیگری هم وارد زندگی ویکتور شد که کلی نامه عاشقانه به او نوشته است. یکی از قصههای جالب زندگی ویکتور هوگو به دختر کوچکش ارتباط دارد؛ آدل هوگو دل به یک افسر ارتش نیروی دریایی بریتانیا سپرد و نافرجامی این عشق یکطرفه کارش را به جنون کشاند. فرانسوا تروفو فیلمساز مطرح فرانسوی درباره زندگی دختر هوگوی فیلمی ساخته به نام سرگذشت آدل.ه که به فارسی هم دوبله شده است. ویکتور هوگو اهل سیاست هم بوده و سالهایی را در تبعید گذرانده که شاید این بخشهای زندگی او هم ارزش داستانپردازی یا اقتباس سینمایی داشته باشد.

بدون تاریخ، بدون جغرافیا

قصهها و قهرمانهای هوگو، به تاریخ و جغرافیای مشخصی تعلق دارند اما دردها و دغدغههای ازلی، ابدی دارند و در موقعیتهایی گرفتار میشوند که هر زمان میتواند اتفاق بیفتد. تا زمانی که استثمار کودکان در جهان باقیست، کوزت باورپذیر است و ملموس، در تاریکیترین لحظههای زندگی همه ما «اسقف مایرل» بوده که دستمان را بگیرد یا دستکم بودن چنین کسی و ملاقات با او را آرزو کردهایم و به تعداد بیقانونیها و بیعدالتیهای جهان یک ژان والژان وجود داشته که برای دزدیدن قرصی نان به زندان افتاده است. ویکتور هوگو در آثارش تیره- روشنهای روح آدمی را با دقت ترسیم کرده و رمانتسیم برای این نویسنده، شانس بزرگی بود تا با توسل به مولفههای این سبک ادبی، قهرمانهایش را از واقعیت محض به عمیقترین لایههای روح مخاطب ببرد.

تکرار و تکثیر

گفتن ندارد اما بسیاری از ما هوگو را از انیمیشن بینوایان می‌شناسیم که مثل بسیاری از کارتون‌های دهه شصتی از محصولات ژاپنی نیپون است. بخش مهمی از شهرت هوگو حاصل اقتباس از آثار اوست؛ از فیلم گوژپشت نتردام با بازی آنتونتی کوئین، فیلم‌های متعددی که از بی‌نوایان ساخته شده و نمایش‌هایی که از آثارش به صحنه رفته است.

گلاب آدینه، اولین کسی که کتاب بینوایان را به فارسی خواند

کوزت حواسم را پرت میکرد

بدون تردید اولین کودک ایرانی که برای کوزت اشک ریخته و قصه پر پیچ و خم زندگی او را دنبال کرده، کسی نیست جز گلاب آدینه.

رمان بینوایان را اولینبار حسینقلی مستعان به فارسی ترجمه کرده و گلاب آدینه که در آن زمان حدود 9 سال سن داشت، به پدرش در تطبیق نسخه اصلی و چاپی کمک میکرد. او برای خبرنگار جامجم تعریف میکند: هر بار بخشی از نسخه اولیه ترجمه را چاپخانه میآوردند که پدرم آن را با اصل کتاب تطبیق بدهد. معمولا نسخه اصلی در دست من بود و نسخه چاپی را پدرم برمیداشت. او شروع میکرد به خواندن و کار من این بود که دقت کنم مبادا نقطه یا ویرگولی جامانده یا اشتباهی در متن صورت گرفته باشد. دختر حسینقلی مستعان، به متن چشم میدوخت و به صدای پدر گوش میسپرد که اگر آنچه خوانده میشد با آنچه روی کاغذ نوشته شده بود، هماهنگ نیست، اعلام کند اما گاهی در دنیای کودکی با کوزت همسفر میشد و چنان دل به قصه میداد که صدای پدرش درمیآمد: حواست رو به کارت جمع کن!

البته گلاب آدینه در تطبیق و تصحیح بخشهایی از ترجمه رمان بینوایان به پدرش کمک کرد و زمانی موفق شد تمامش را بهصورت کامل بخواند که یکی دو سال از انتشار کتاب گذشته بود و او هم بزرگتر شده بود.

برای این بازیگر که از دوران کودکی دقت و حساسیت قابل اعتنایی به آدمها و ویژگیها و موقعیتهایشان داشته، رمان بینوایان اثری بسیار تاثیرگذار بوده است. او مثل همه ما بعدها آثار متعددی که براساس این رمان ساخته شده را تماشا کرده اما هیچوقت به این فکر نکرده که «بینوایان» را به صحنه ببرد و نمایشنامهای از آن را کارگردانی کند

بهروز غریبپور، کارگردانی که شاهکار هوگو را در ایران روی صحنه برد

بینوایان هنوز هم قابل اجراست

توصیف بخشندگی و گذشت در کنار کینهتوزی و سختگیری و البته قصهپردازی در رمان بینوایان مهمترین دلیلی بود که بهروز غریبپور همت کرد و نمایشنامهای براساس این رمان ماندگار به صحنه برد. سال 1375 به مدت هفت ماه سالن تئاتر فرهنگسرای بهمن میزبان این نمایش بود؛ مهدی فتحی نقش ژان والژان را بازی میکرد و دخترش مهرگان هم نقش کودکیهای کوزت را برعهده داشت. کوزت جوان را مهشاد مخبری روی صحنه نمایش میداد و بهزاد فراهانی هم در نقش ژاور ظاهر میشد. زندهیاد باقر صحرارودی و پارسا پیروزفر هم از بازیگران این نمایش بودند.

نمایشنامهای که بهروز غریبپور از بینوایان برای اجرای روی صحنه تنظیم کرده، توسط نشر قطره منتشر شده و گویا حسین پارسایی وسوسه شده این نمایشنامه را اجرا کند. غریبپور به جامجم میگوید: بینوایان همیشه و در هر زمانی ارزش به صحنه رفتن و به نمایش درآمدن را دارد. در این رمان مسائل اجتماعی با همه زیبایی و زشتی به دقت و با جزئیات تصویر شده و پلشتی و نیکی در ذات آدمی با ظرافت به نمایش درآمده است. تا امروز فیلمها، سریالها و تئاترهای زیادی از این رمان ساخته شده و به نظرم تا آخر دنیا میتوان به آن پرداخت. غریبپور در دوران جوانی این رمان مشهور ویکتورهوگو را خوانده و در دنیای دردآلود قهرمانان این قصه غرق شده بود. کارگردان بینوایان میگوید: بار اولی که رمان را خواندم، جزئیات و توصیفات نویسنده برای معرفی پاریس در قرن 19 و شرایط طبقه فقیر در آن روزگار برایم جذاب بود و یادم هست که در ترجمه آقای مستعان 22 صفحه از رمان بینوایان فقط به توصیف پاریس و شباهتش به یک فاضلاب شهری اختصاص داشت

اهمیت جان مالکوویچ بودن برای آقای ژاور و هوگو

شک نکنید؛ شک نکنید هیچ رمانی را پیدا نمیکنید که در پهنهای 118ساله مدام مورد اقتباس فیلمهای سینمایی قرار گرفته باشد؛ از سال 1897 که برادران لومیر فیلمی کوتاه با نام «ویکتور هوگو و شخصیت اصلی افرا» ساختند تا سال 2012 که هیو جکمن و راسل کرو جلوی دوربین فیلمی از تام هوپر رفتند و یک بینوایان موزیکال به نمایش گذاشتند که آن هاتاوی بخاطرش اسکار بهترین بازیگر مکمل زن را گرفت یا سال 2015 که نیمه اقتباسی اسپانیایی از شبکه تلهموندو پخش شد، سالی نیست که ویکتور هوگو مورد توجه سینماگران و اهالی تلویزیون نبوده باشد.

اما در میان همه اینها، برای ما ایرانیها خاطرهانگیزترین نسخه تصویری «بینوایان»، مینیسریالی به همین نام ساخته سال 2000 است به کارگردانی خوزه دایان و بازی خاطرهانگیز جان مالکوویچ در نقش ژاور که از شبکه یک سیما هم پخش شد.

مهمترین «بینوایان» را کارگردان ایرانی ساخت

ماها او را بیشتر به عنوان قصهنویس میشناسیم اما خب، هم شاعر بود و هم نمایشنامهنویس. با اینکه قصههای او بارها مورد اقتباسهای تئاتری هم قرار گرفته اما خودش هم کم نمایشنامه ننوشته است. 14 نمایشنامه که بارها اجرا شدهاند.

اما معروفترین نمایشی که تا کنون با نگاهی به رمانهای او روی صحنه، تئاتری موزیکال است با عنوان «بینوایان» که از سال ۱۹۸۰، در سالن پالاس دو اسپرت پاریس شروع به کار کرد. این تئاتر به یکی از موفقترین تئاترهای موزیکال تاریخ بدل شد. جالب است بدانید کارگردان این اثر، روبر حسینِ فرانسوی ـ ایرانی است. او دو سال بعد، نسخه سینمایی این اثر را هم ساخت.

آذر مهاجر

روزنامهنگار

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها