جام‌جم به بهانه حضور داعش در سریال پایتخت پای صحبت‌های خانواده مدافعان حرم نشست

به وقت شجاعت

دلهره و اضطراب حضور داعشی‌ها را همه آنهایی که در این چند شب پای تلویزیون نشستند و سریال پایتخت را دیدند، تجربه کردند. دلهره از وقتی پای خانواده نقی معمولی به سوریه رسید شروع شد، اضطراب از وقتی داعشی‌ها با آن هیکل‌های نتراشیده و نخراشیده و نگاه‌های خشمگین از کنارشان گذشتند از راه رسید، اما اوج دلهره و اضطراب در دو قسمت پایانی این سریال بود. همان لحظه‌هایی که نفس را در سینه بیننده‌ها حبس کرد، همان لحظه‌های اسارت و لگد زدن داعشی‌ها به سر هما و نگاه معنادارشان به نیکا و سارا، لحظه‌هایی که با استرس و نگرانی شدید خیلی‌ها روبه‌رو شد.
کد خبر: ۱۱۳۳۶۴۵
به وقت شجاعت

خانواده مدافعان حرم کشورمان هم مثل خیلیهای دیگر در این چند روز بیننده این سریال بودند،آنها هم تصویر داعشیها را با ما به تماشا نشستند. برای آنها اما دیدن این تصاویر با یک حس متفاوت همراه بود، آنها به خاطر شجاعت عزیزانشان سرشان بلند بود. میدانستند برادرشان، فرزندشان، همسرشان و پدرشان مقابل همین نیروهای وحشی داعشی سینه سپر کردهاند. آنها شجاعت عزیزانشان را به چشم دیدند.

پدر شهید مدافع حرم محسن حججی:

هرچقدر مردم ما با چهره واقعی داعش آشناتر شوند، بهتر است

خیلیها وقتی اسم مدافعان حرم را میشنوند، یاد تصویری از یک جوان دهه هفتادی میافتند؛ جوانی که توسط داعش به اسارت گرفته شد، رزمندهای که توسط داعش سربریده شد. شهید مدافع حرم محسن حججی را حالا خیلیها میشناسند.

ما با محمدرضا حججی، پدر محسن حججی هم از سریال پایتخت گفتیم، از صحنههای دلهرهآور حضور داعش، از اسارت زنان و دختران و او به ما گفت: من مستقیم این سریال را از تلویزیون ندیدم، اما حواشیاش را در فضای مجازی دنبال میکنم و کلیپهایی را که از این سریال پخش شده دیدهام. فکر میکنم مردم ما هرچقدر بیشتر با چهره واقعی داعش آشنا شوند، هم به نفع خودشان است و هم به نفع جامعه. چون رمز موفقیت هر جامعهای در بیداری مردمش است و هرچه مردم بیدارتر باشند، تصمیم بهتری میتوانند بگیرند.

این پدر شهید به ما گفت: این بیداری در اشکال مختلفی میتواند صورت بگیرد. راههای مختلفی میتواند داشته باشد؛ یا در قالب یک کار طنز باشد یا یک کار جدی، فیلم سینمایی باشد یا تئاتر و... در همه اینها اگر هدف شناساندن داعش باشد، کار مثبت است و موفق میشود. این سریال به نظر من در نشان دادن این هدف موفق عمل کرده است و مردم با دیدن این تصاویر بیدارتر شدهاند.

همسر شهید مدافع حرم حسین دارابی:

وحشیگری داعش را تا به چشم نبینی باور نمیکنی

عطیه غلامپور، همسر شهید مدافع حرم حسین دارابی است، مردی که چهار سال در سوریه مقابل تکفیریها جنگیده و در نهایت شهادت نصیبش شده است. او مادر دو فرزند هم هست؛ فاطمه ثنای هفت ساله و محمدحسین دو ساله که بعد از شهادت پدرش به دنیا آمده؛ محمدحسینی که هیچوقت پدر را ندیده است.

وقتی درباره نمایش حضور داعش درتلویزیون و سریال پایتخت از عطیه غلامپور پرسیدیم، از واکنش فاطمه ثنای کلاس اولیاش تعریف کرد. دختر کوچکی که تمام قسمتهای سریال را دنبال میکرده، بخصوص این چند قسمت آخر سریال و ماجرای برخورد با داعش را. برای فاطمه ثنا، شاید بیشتر از خیلی از همسن و سالهایش، این فیلم میتوانسته واقعی باشد. او قبل از سریال پایتخت هم درباره داعش شنیده بود، میدانست که پدرش در سوریه شهید شده، دختربچهای که میداند پدرش به سوریه رفته بود تا از حرم حضرت زینب(س) دفاع کند، اما آدمهای بد شهیدش کردند.

فاطمه ثنا حالا این آدمهای بد را دیده، داعشیها را دیده. گرچه مادرش خیلی دوست نداشته این چند قسمت آخر را به خاطر سن وسالش ببیند: «من چندبار به فاطمه ثنا اصرار کردم که برود و زودتر بخوابد، اما خودش اصرار داشت که حتما سریال را ببیند، موقع پخش صحنههای حضور داعش،من وقتی به صورت دخترم نگاه کردم، دیدم رنگ و رویش پریده، به خاطر همین تلویزیون را خاموش کردم، اما خیلی گریه و خواهش کرد فیلم را ببیند. معلوم بود با این تصاویر در ذهنش ارتباط برقرار کرده. او میداند پدرش توسط داعشیها شهید شده و انگار با این تصویرها این موضوع برایش عینیتر شده است. حتی برای خود من هم این تصویرها خیلی واقعی بودند، به دلم ترس افتاده بود که الان با حضور داعش سرنوشت شخصیتهای سریال چه میشود. اما خوشحال هم بودم که مردم با دیدن این صحنهها، خیلی بیشتر و ملموستر خطر حضور داعش را درک میکنند. خیلی وقتها تا یک صحنه را به چشم نبینی، عمق ماجرا را درک نمیکنی، وحشیگری داعش هم همینطور است.»

همسر شهید مدافع حرم نوید صفری:

به شجاعت همسرم غبطه خوردم

ماجرای تازه داماد شهید، نوید صفری را خیلیها شنیدهاند، این که او آن قدر طالب شهادت بود که قبل از مراسم ازدواجش، درست چهارماه بعد از عقد، داوطلبانه به سوریه اعزام شد. حالا مریم کشوری، همسر جوان این شهید مدافع حرم به ما گفت در اینستاگرام خیلی درباره این سریال و حضور داعش خوانده است.

او که بیننده فیلم سینمایی به وقت شام هم بوده، به ما گفت: من وقتی این تصاویر را میدیدم این که داعشیها با پرچم محمدرسولا...(ص) و آیات قرآن جلو میآیند و دست به چه جنایتهایی میزنند، به شجاعت همسرم خیلی غبطه خوردم. این که در این موقعیت قرار بگیری و نترسی و بایستی و جلو بروی خیلی ارزش دارد و خیلی شجاعت میخواهد. فکر میکردم مردم با تماشای این تصاویر، خودشان هم حس کردند خطر داعش چقدر در آن سوی مرزهای کشور ما جدی است و اگر مدافعان حرم نبودند چقدر این موضوع میتوانست در کشور ما هم جدی باشد.

همسر شهید صفری گفت: «شاید خیلی وقتها،ساعتها بحث و حرف و سخنرانی لازم باشد تا یک نفر را به این نتیجه برسانیم که خطر حضور داعش چقدر جدی است، اما یک سکانس از یک فیلم میتواند همین کار را خیلی راحتتر انجام بدهد. چون با تماشای فیلم انگار خود فرد در این موقعیت قرار میگیرد و ترس و شادیاش با ترس و شادی داخل فیلم یکی میشود.»

همسر شهید مدافع حرم مهدی قاضیخانی:

بچههایم میگفتند بابای ما چقدر شجاع بوده

نهال، محمدمتین و محمدیاسین قاضیخانی، داعش را میشناسند. قبل از این بارها اسمش را از زبان مادر شنیدهاند، میدانند بابا مهدی را داعشیها شهید کردهاند. داعشی که حالا موقع تماشای سریال پایتخت از نزدیک دیدهاند. فاطمه قاضی خانی، همسر شهید مدافع حرم مهدی قاضیخانی، در این چند روز پابه پای بچههایش جلوی تلویزیون پای سریال پایتخت نشسته است. او به ما گفت: «بچههای من که موقع دیدن این چند قسمت آخر، واقعا ترسیده بودند. نهال و محمدیاسین چون کوچکتر هستند، چسبیده بودند به من و درست عکسالعمل بچههایی را داشتند که داخل فیلم از ترس به مادرشان چسبیده بودند. حتی از ترس صدایشان هم در نمیآمد. اما همان موقع محمدیاسین که از بقیه بزرگتر است، گفت: بچهها ببینید بابای ما چقدر شجاع بوده، همه اینها از ترس قایم شدند، اما بابای ما رفته بود جلوی داعش بجنگد.

فاطمه قاضیخانی هم البته با پسربزرگش هم عقیده است: به نظرم محال است فیلم پایتخت را خانواده مدافعان حرم دیده باشند و به شجاعت شهیدانشان فکر نکرده باشند، من هم تنها چیزی که به ذهنم آمد همین شجاعت همسرم بود، اینکه او چقدر جلوتر از زمانش را میدید، چه خطری را حس کرده بود که عازم سوریه شد و با داعش مبارزه کرد. ببینید همه ما وقتی پای تلویزیون این صحنهها را میبینیم، با اینکه میدانیم فیلم است، اما رنج میکشیم و استرس داریم. اما همسر من و بقیه مدافعان حرم به خاطر هدف شان جلوی همین داعشیها ایستادند و عقبنشینی نکردند. البته من به این هم فکر کردم که اگر ما الان نشستیم و زیر سقف خانههایمان در آرامش، سریال نگاه میکنیم و لحظهای مضطرب میشویم، اما در نهایت آرامش و امنیت داریم و در کنار خانوادههایمان هستیم و این خیلی ارزشمند است و باید قدر این امنیت را بدانیم.

پدر شهید مدافع حرم بابک نوری هریس:

حالا همه میدانند که خطر داعش چقدر جدی است

این روزها بین واکنشهای مختلفی که در فضای مجازی درباره این سریال و بحث داعش منتشر شده، خیلیها هم آمده‌‌اند و یک فیلم کوتاه از شهید مدافع حرم بابک نوری هریس گذاشته‌‌اند در مقابل صحنهای که نقی معمولی از اسارت ناموسش به دست داعش ابراز نگرانی میکند. صحنهای که این جوان دهه هفتادی میگوید: «عزیزان، ما اینجا هستیم برای این که این داعشیهای تکفیری وارد خاک ما نشوند. ما اینجا هستیم که از ناموس خودمان دفاع کنیم. ما اینجا هستیم که از اعتقاداتمان دفاع کنیم. شما هم نگویید مدافع بشار. ما مدافعان حرمیم ما مدافعان ناموس وطنمان هستیم.»

وقتی از محمد نوری هریس، پدر شهید درباره این سریال و به تصویر کشیده شدن لحظههای حضور داعشی پرسیدیم در جواب گفت: همسرم و دخترانم، شدیدا این سریال را دنبال میکردند. من واقعا از دیدن این صحنهها در تلویزیون احساس غرور کردم. نکته اینجاست که قبل از مطرح شدن این موضوع هم بحث دفاع از ناموس و دفاع از اسلام در خانواده ما مطرح بود. همه ما به این موضوع اعتقاد داشتیم و فرزندان ما هم با همین باور رشد کردند. حتی در فیلمی که از بابک من به جا مانده که در خط قدم جبهه مقاومت از او ضبط شده، بابک به همین موضوع اشاره میکند.

پدر شهید نوری در ادامه با اشاره به انگیزههای حضور داوطلبانه فرزندش در سوریه گفت: پسر من نیاز مالی نداشت. در بهترین رشته در بهترین دانشگاه درس میخواند. نرفت جبهه که برگردد و با سهمیه به دانشگاه برود.

بابک من به خاطر اعتقاداتش رفت. او میدانست خطر داعش چقدر جدی است. او پیامآور همین پیامی بود که الان تلویزیون در این سریال نشان داد و حالا همه مردم آن را میدانند. بابک و بقیه شهدای مدافع حرم از خیلی قبلتر این خطر را احساس کردند. همین باعث شد بروند از ناموسشان دفاع کنند. من الان هم از این که میبینم این فیلم این قدر مردم را تحت تاثیر قرار داده خوشحالم. معلوم است مردم ما با این فرهنگ مجاهدانی مثل بابک ارتباط برقرار میکنند و ما فقط باید این پیام را به آنها برسانیم.

همسر شهید مدافع حرم محمدبلباسی:

با این سریال بچههایم جواب سوالهایشان را گرفتند

«بچههای من جواب سوالهایشان را گرفتند و از این موضوع خوشحالم.» این جمله را محبوبه بلباسی، همسر شهید مدافع حرم محمد بلباسی درباره سریال پایتخت در صفحه اینستاگرامش نوشت. محبوبه بلباسی همچنین به ما گفت: «من معتقدم نمایش حضور داعشیها و چهره واقعی شان در تلویزیون یک کار انقلابی و خیلی بزرگ بود، حتی به نظرم این سریال از فیلم به وقت شام هم تاثیرگذارتر بود، چون طیف مخاطبانش خیلی بیشتر است و قطعا پیامش را خیلیها گرفتهاند.»

محبوبه بلباسی از اصرار بچههایش فاطمه، حسن و مهدی برای تماشای همه قسمتهای سریال به ما گفت اینکه آنها تکرارهایش را میدیدند، اینکه در آخرین قسمت سریال، فاطمه در جواب سوال برادرش درباره حضور داعشیها گفته بود: «اگر بابا سوریه نمیرفت اینجا هم همینطوری میشد.»

او به ما گفت از شنیدن این حرف از دهان دخترش خیلی خوشحال شده است: «باورکنید خیالم راحت شد، انگار باری از دوشم برداشته شد، چون برای ما خانوادههای شهدای مدافع حرم خیلی سخت است که فلسفه حضور پدران این بچهها را در سوریه به آنها بفهمانیم. چون سن و سالی ندارند، اما الان اینها خودشان متوجه شدند و میدانم این نتیجه چیزی تا مدتها در ذهنشان میماند.» او گفت: «شاید خیلیها بگویند، مدافعان حرم پول خوبی میگیرند که میروند یا بپرسند چرا میروند از حکومت اسد دفاع کنند و... این حرفها را همسر من هم شنیده بود، از همه اینها خبر داشت، اما بازهم وسایلش را جمع کرد و رفت، او و بقیه مدافعان حرم برای این خاک، قدم در سرزمینی گذاشتند که نامش ایران نبود آن هم در روزگار زخم زبانها رفتند تا نگذارند صدای ماشین کشتار بدترین موجودات تاریخ به گوش ما برسد، مبادا که دلمان بلرزد. چند شب پیش سریال پایتخت روضه بود و با دیدن سکانسهایش حس بهت و ترس و افتخار توامان به سراغمان آمد و و خدا را شکر کردیم که این صحنهها را در فیلم دیدیم، نه در واقعیت.»

مینا مولایی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها