روابط دو کشور ایران و انگلستان طی دو قرن گذشته فراز و نشیب‌های زیادی داشته، اما مسلم است که هیچ‌گاه دولت انگلستان از سیاست‌های استعماری و سلطه جویانه خود بر ایران کوتاه نیامده است؛ زیرا موقعیت جغرافیای ایران و ذخایر عظیم نفت و گاز یکی از دلایل تمایل انگلیس برای سلطه بر ایران بوده، هست و خواهد بود.
کد خبر: ۱۱۲۷۶۵۵
روابط ایران وانگلیس، امکان ترمیم ندارد

طبیعتا انقلاب اسلامی برای دولت انگلستان بههیچوجه قابل تحمل نبود و شرایط هم برای ایران اینگونه بود که نمیتوانست با انگلستان روابط برابر و بر پایه موازین قانونی داشته باشد. زیرا انگلیسیها هیچ گاه خود را پایبند به این مبادی نمیدانستند. به همین دلیل روابط ایران و انگلستان از آغازین روزهای پیروزی انقلاب و استقرار نظام جمهوری اسلامی دچار نوسانات شدید شد و بارها یا رسما روابط قطع شد یا به آستانه قطع روابط رسید. اما باز به نوعی ترمیم میشد؛ اگر چه به معنای واقعی این روابط ترمیم نشد چون اساسا امکان ترمیم روابط میان دو کشور وجود ندارد. البته آمریکا در مقایسه با انگلیس در نوع مواجهه با ایران به صورت علنیتر، تندتر و هجومیتر برخورد میکند، اما انگلیس سعی میکند ظاهری آرامتر در رابطه با ایران داشته باشد. هرچند در اصل مواضع آمریکا و انگلیس در برخورد با ایران هیچ گونه تفاوتی وجود ندارد.

سال 1367 اتفاقی افتاد که از جهاتی قابل توجه است و آن هم داستان انتشار کتاب توهینآمیز سلمان رشدی است که در این کتاب به پیامبر بزرگوار اسلام(ص) اهانت شده بود. انتشار این کتاب با واکنشهای زیادی در جهان اسلام و از جمله ایران مواجه شد. از اینرو این مساله برای دو دولت ایران و انگلستان به گونهای بود که هیچکدام نمیتوانستند از مواضع خود در قبال ماجرای بهوجود آمده کوتاه بیایند. دولت ایران انتشار این کتاب و حمایتهای صورت گرفته از آن را که عمدتا از سوی دولتهای غربی صورت گرفته، تهاجم به اسلام و جهان اسلام و هویت مسلمانان تلقی میکرد و از سویی دیگر دولت انگلستان این مساله را به عنوان سیاستی برای جنگ فرهنگی و سلطه فرهنگی بر جهان اسلام میدانست. به عبارت دیگر این واکنش از سوی دولت انگلستان به عنوان یک تقابل در برابر جریان رو به رشد اسلام در دنیا تلقی میشد، لذا مدتی کشمکش بین ایران و انگلیس بر سر این مواضع بود و حتی به مرحله قطع روابط رسید. مدتی هم این قطع رابطه ادامه پیدا کرد و بعدها به نوعی قرار شد دو طرف در این زمینه سکوت کنند. البته قطع روابط از سوی ایران صورت گرفت و بعد از مدتی دو طرف به نوعی براساس تغییرات و نیازهایی که به لحاظ اقتصادی، سیاسی و منطقهای دارند تلاش کردند زمینه را برای برقراری مجدد روابط مهیا کنند. بخصوص این که پس از پایان جنگ، ایران تمایل داشت روابط خود را برای خروج از وضعیت جنگی با دیگر کشورها ترمیم کند و به این دلیل انگلیس و ایران به صورت متقابل به تفاهم رسیدند این مواضع را به صورت مسکوت باقی بگذارند و به آن نپردازند. اما باز بر سر موضوع سفارت انگلستان بار دیگر روابط قطع شد. بنابراین رابطه ایران و انگلستان بعد از جنگ یک رابطه بی ثبات بود. دولت انگلستان هم عملا حاضر به همکاری صادقانه و حتی متعارف در مسائل بینالمللی و دوجانبه نشد؛ بلکه این کشور صرفا برای استفاده از بازار و نفت ایران در تلاش بود بظاهر شکلی از روابط را به ما نشان دهد. ما در روزهای اخیر هم شاهد هستیم انگلیس مجددا با آمریکاییها و اسرائیلیها هماهنگیهایی را بر ضد ایران انجام میدهد. نمونه آن طرح یک قطعنامه علیه ایران در شورای امنیت سازمان ملل متحد با ادعای دخالت کشورمان در یمن است. اما همه دنیا میدانند چه کشورها و دولتمردانی در فاجعه یمن دخیل هستند. طبعا به دلیل آن دیدگاهی که انگلستان نسبت به ایران و انقلاب اسلامی دارد، در مقابل کشورمان آرام نمیگیرد و به این دلیل این بار هم انگلستان به نمایندگی از مجموعه دشمنان ایران وارد صحنه میشود و البته این بار توفیقی به دست نمیآورد، حتی چنین اتفاقی به منزله یک شکست سیاسی برای انگلستان در روابطش با ایران تلقی میشود. گرچه رویه دولتمردان انگلیسی این است که از کنار چنین مواجهات و اقداماتی براحتی رد شوند و پی ریزی یک توطئه دیگری را شروع کنند.

در حوزه روابط خارجی طبعا تعاملات میان دو کشور برای برقراری ارتباط و گسترش و توسعه آن بر مبنای منافع مشترک است. در ارزیابی نوع روابط میان ایران و انگلستان واقعیت آن است که هر دو کشور از ظرفیتهای زیادی برخوردار هستند و میتوانند بر مبنای این توانمندیها رابطهای مبتنی بر احترام و منافع مشترک را تجربه کنند، اما به هر حال ارائه نمایشی از سلطهجویی، قدرتطلبی و بیتوجهی به منافع دیگران جزو سیاستهای اساسی دولت انگلستان به شمار میرود. به همین دلیل حاضر نیست رابطهای متقابل و با منافع برابر و از منظر احترام بحق حاکمیت ایران برخورد کند.

نکته دوم این که واقعیت این است کشور انگلستان و لندن پایتخت این کشور به هر حال به عنوان یک مرکز فعال اقتصادی و سیاسی و فرهنگی مورد توجه همه کشورهای دنیاست. بنابراین طبعا دولت ایران از این نظر تمایل دارد از این فرصت استفاده کند؛ اما دولت انگلستان اجازه نمیدهد کشورمان در صورت برقراری روابط از این فرصت بخوبی استفاده کند و به همین دلیل است که در طول دو قرن گذشته روابط میان ایران و انگلستان تبدیل به روابط عادی و فعال نمیشود.

دکتر جواد منصوری

سفیر پیشین ایران در چین

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها