گفت‌وگوی متفاوت با همسر شهید بلباسی به بهانه روز بزرگداشت مادران و همسران شهدا

ایستاده زیر نور ماه

گلوله‌ای یا چه فرقی می‌کند ترکشی داغ و سرخ که بر تن یک رزمنده می‌نشیند و او را آسمانی می‌کند، همزمان روح خانواده و عزیزان و دوستان و دوستدارانش را هم می‌خراشد و آن سرب داغ انگار، جانِ بازمانده‌ها را نیز به غمِ هجران آب می‌کند.
کد خبر: ۱۱۲۶۱۲۶
ایستاده زیر نور ماه

باوجود پایبندی به آرمانها، ارزشها و اعتقادات که موجب تسلای خاطر خانواده شهید است، اما به هرحال زخم کوچ ناگزیر و کنار آمدن با جای خالی عزیز از دسترفته، همیشه باقیست و زندگی هیچوقت مثل سابق نمیشود. هجوم خاطرات هر از گاهی دل را شخم میزند و توفانی در درون وابستگان و بازماندگان به پا میکند. دراین میان حال مادران و همسران شهیدان طور دیگری است که فقط همتایان خود آنها شایستگی درک و همدردی و همراهی واقعی با آن را دارند.

تصمیم گرفتیم به مناسبت فردا که در تقویم روز تکریم مادران و همسران شهدا و البته سالروز وفات حضرت امالبنین(س) است، در گزارش امروز صفحه سینمای جامجم سراغ تصویری که سینما از این قشر داغدیده ارائه داده برویم و به اختصار به برخی نمونههای شاخص این موضوع اشاره کنیم. هرچند سینما باوجود تلاشهایی هنوز نتوانسته دینش را به انبوه شهدای جنگ تحمیلی و جریان مقاومت ادا کند، چه رسد به اینکه قصههایی درباره نقش پررنگ، تعیین کننده و اثرگذار مادران و همسران شهدا و در ادامه خانوادههای آنها را به تصویر بکشد.

حال و احوالات مادران و همسران شهدا به قدری متنوع، دراماتیک و مستعد روایت سینمایی است که هرچه از آن بگوییم کم گفته ایم، اما سینمای ایران در این زمینه حتی از انبوه خاطرات و زندگینامه این بزرگواران در کتابهای مختلف موجود هم بهره ناچیزی برده است. هرچند در همان فیلمهای اندک موجود در این رابطه هم عموما زندگی مادران و همسران شهدا با غصه و آه و اندوه پیش روی مخاطب قرار گرفته، درحالیکه واقعیت چیز دیگری است و آنها ضمن حفظ و تاکید بر ارزشها، به زندگی طبیعی خود با همه ماجراها و فراز و نشیبهای آن مشغولند، مثل دیگران. با این حال زنده نگاه داشتن نام و یاد عزیز از دست رفته آنها هم همواره مطرح است. اگر بخواهید سر زلفی با این مهم گره بزنید، میتوانید با این بازماندههای پرافتخار دیدار و به آنها ادای احترام کنید. بویژه سینما و فیلمسازان که مسئولیت مهمی در این خصوص دارند.

سینما میتواند کلیشهزدایی کند

محبوبه بلباسی، همسر شهید محمد بلباسی، از شهدای مدافع حرم، سینما و ادبیات را دنبال میکند و حضور پررنگ و متفاوتی در فضای مجازی دارد. او در گفتوگو با جامجم میگوید: فیلمهایی که در زمینه دفاع مقدس و جریان مقاومت ساخته میشود را میبینم، آثاری چون شیار 143 و آباجان و... البته میدانیم که بویژه در سالهای اخیر فیلمهایی که درباره مادران و همسران شهدا ساخته میشود، تعدادشان خیلی نیست. درباره همسران شهدا که بسیار ناچیز است و در این مورد فقط فیلم «ویلاییها» را دیدم. درباره مادران شهدا هم فیلمها خیلی کم و محدود بودهاند.

همسر شهید بلباسی، درباره بهترین فیلمی که در این خصوص دیده بیان میکند: مطمئنا شیار 143 بهترین فیلمی است که در این زمینه دیدهام و خانم مریلا زارعی فوقالعاده نقش یک مادر شهید را بازی کردند. خانم فاطمه معتمدآریا هم در آباجان بازی فوقالعادهای داشتند و خیلی خوب نقش را درآوردند.

محبوبه بلباسی، درباره این موضوع ادامه میدهد: درباره شهدا فیلمهای زیادی ساخته شده است که همه آنها هم قوی نبودند و البته در میانشان آثار خوب و موفق هم وجود دارد. به نظرم ساخت فیلمهایی درباره شهدا هنوز خیلی کار دارد و سینما میتواند استفاده بهتری از این ظرفیت کند. فکر میکنم اگر کتابهایی که من در این زمینه خواندهام، بهصورت فیلمهای سینمایی یا سریالهای تلویزیونی تولید شود، چقدر جذاب و اثرگذار خواهد بود. کتاب هم فوقالعاده است، اما تاثیر تصویر و رسانه چیز دیگری است. شاید خواندن کتابها برای بچهها سنگین باشد، ولی وقتی همان موضوعات و ماجراها را در قالب فیلم ببینند، با آن ارتباط برقرار میکنند.

او میگوید: یادم است قرار بود من و همسرم با هم به تماشای فیلم «ایستاده در غبار» برویم، منتهی ایشان سوریه بودند و گفتند وقتی من برگشتم برای دیدن فیلم با هم به سینما میرویم، اما ایشان دیگر برنگشتند که این اتفاق بیفتد. بعدا سی دی فیلم را خریدم و آن را دیدم. هنوز هم اگر فرصتی پیش بیاید، بچهها سیدی این فیلم را در لپتاپ میبینند و آن را دوست دارند. چرا، چون فیلم شخصیت فوقالعاده و صحنههای جنگی خوبی دارد. ما الان نخبهای مثل آقای محمدحسین مهدویان یا حاجابراهیم حاتمیکیا را داریم. بتازگی فیلم «تنگه ابوقریب» را در سینما دیدم که واقعا کاری قوی بود. همچنین باید به فیلم «به وقت شام» اشاره کنم که فوقالعاده بود.

همسر شهید بلباسی ادامه میدهد: کار در این زمینه انجام شده، اما به قدری ما اتفاق مهم و تاثیرگذار در این خصوص داریم که میتوان در قالب سینما به آنها پرداخت. ولی حقیقتا درباره خانواده و همسران و مادران شهدا کم کاری شده و فیلمهای خوبی که قصه آن قصهای مختص خانواده شهدا باشد، ندیدهام. یا من خیلی اطلاع ندارم در این مورد یا واقعا سینما چندان سراغ این موضوع نرفته است. من کتابهایی به روایت همسران شهدا و جانبازان مثل نیمه پنهان ماه و اینک شوکران را میخوانم و میبینم جدا از سختیها و تلخـــیها، صحنههای جذاب و فوقالعاده در زندگی آنها وجود دارد. چرا این فداکاریها نباید در سینما به تصویر کشیده شود؟ آدمهایی که میتوانستند مثل بعضی از مردم راحت زندگی کنند اما این کار را نکردند و ترجیحشان چیز دیگری بوده است.

محبوبه بلباسی در ادامه به ماجرای واقعی دراماتیکی اشاره میکند و میگوید: دایی همسرم هم شهید انقلاب بودند، مادر ایشان بهشدت به این شهید و به فرزندشان وابسته بودند. بعد از انقلاب، قاتل ایشان شناسایی و دادگاهی میشود. مادر شهید در دادگاه میگوید دلم نمیخواهد بچههای قاتل بیپدر شوند. بنابراین او را میبخشند. منتهی شرطی برای قاتل میگذارند و از او میخواهند راهش را عوض کند. ایشان هم در دوران جنگ به جبهه میروند و شهید میشوند. خب، این یک قصه واقعی فوقالعاده است و میتوان فیلم خیلی خوبی از روی آن ساخت.

همسر شهید مدافع حرم ادامه میدهد: شیار143 با اینکه فیلم خوب و اثرگذاری است، اما خیلی قصه آنچنانی ندارد و بیشتر یک انتظار را نشان میدهد، در صورتی که مادران و همسران شهدایی داریم که خیلی اتفاقات بیشتر و سخت تر و جذابتری در زندگی آنها افتاده است. یا فیلم «بوسیدن روی ماه» باوجود خوب بودن و امتیازاتی، چندان قصه پرکششی نداشته است. در این زمینه تحقیقات و پژوهشهای زیادی شده و خاطرات فراوانی از مادران و همسران شهدا وجود دارد، اما حتی اجازه تبدیل شدن به کتاب هم به آنها داده نمیشود. اگر این آثار منتشر شوند، میتوانند تبدیل به فیلمنامهها و فیلمهای جذابی شوند.

محبوبه بلباسی میگوید: احساس میکنم از قهرمانهای خودمان به خوبی استفاده نکردیم، در صورتی که همین موضوعات در سینمای اروپا و آمریکا به خوبی مورد بهرهبرداری قرار میگیرد و از این شخصیتها و خانوادههایشان قهرمانهای ملی میسازند. سال قبل بود فیلمی خارجی دیدم که قصه یک زن و نامزد و برادرش را روایت میکرد که زندگی خوب و خوشی داشتند. بعد جنگ جهانی شروع میشود و دو مرد زندگی این زن به جنگ میروند، اول نامزد زن کشته میشود و بعد هم برادر او. فیلم در ادامه سیر رشد این خانم را نشان میدهد که ابتدا چقدر ضعیف، وابسته و افسرده بود، اما بتدریج خودش را محکم میکند، برای تحصیل به دانشگاه میرود و برای مردم سخنرانی میکند و تبدیل به یک قهرمان ملی میشود. اما بااینکه ما در ایران زنان زیادی از این دست داریم، در سینما به آنها بی اعتنا هستیم.

او میافزاید: یکی از آقایان مسئول تعریف میکرد ما 50 نفر آمریکایی اعم از نویسنده و روزنامه نگار و فیلمساز را که به ایران آمده بودند، به منزل شهید مدافع حرم، هادی کجباف بردیم. همسر ایشان طوری در آن جلسه ولایت فقیه را تبیین کردند و توضیح دادند که شاید یک مجتهد هم نمیتوانستند آنها را قانع کند. آمریکاییها به قدری تحتتاثیر حرفهای این خانم قرار میگیرند که در سفری که عازم مشهد مقدس بودند، برای ایشان هم بلیت میگیرند و با خودشان میبرند. آمریکاییها در سفر کربلا هم از همسر شهید کجباف میخواهند آنها را همراهی کند. یا مادر شهید دوامی همینطور که من همیشه از ایشان به عنوان یک قهرمان یاد میکنم. منظورم این است که یک خانم و یک همسر شهید و یک مادر شهید چقدر میتواند تاثیر بگذارد، اما متاسفانه در سینما و فیلمها از کنار این اتفاقات بسادگی عبور میکنند.

محبوبه بلباسی میگوید: در صفحه شخصیام در فضای مجازی هم همیشه سعی میکنم آن تصوری که مردم از همسران شهدا دارند را کنار بزنم. ما همسران و مادران شهدا هم مثل بقیه مردم زندگی میکنیم، ما هم شادیها و غمهای خودمان را داریم، مهمانیهای خودمان را داریم، به موسیقی گوش میدهیم و فیلم میبینیم. چون در سینما و فیلمها این موضوعات و صحنهها کار نشده، مردم فکر دیگری درباره ما میکنند. برخی فکر میکنند ما همیشه بالای مزار شهدایمان نشسته ایم و در حال گریه کردن هستیم. من که وسط این قصه هستم، به شما میگویم اصلا اینطور نیست. همه زندگی میکنند، ضمن اینکه از همسرانشان بهعنوان قهرمان یاد میکنند. سینما بخوبی میتواند قالب و تصویر کلیشهای در این زمینه را با ساخت فیلمهایی خوب، جذاب و تاثیرگذار از بین ببرد. هرچند میدانم سراغ این موضوعات رفتن، محدودیتها و سختیهایی هم دارد و کسانی که قدم در این راه میگذارند، موردهجمه قرار میگیرند. همین الان حاجابراهیم حاتمیکیا را ببینید که به وقت شام را ساختند و چقدر حرف شنیدهاند.

اکرانهای ویژه فیلمها برای خانواده شهدا

بااینکه فردا در تقویم روز تکریم مادران و همسران شهدا نام دارد، اما فرزندان شهدا هم سهم ویژهای در این روز دارند و آنها هم بخش مهمی از ماجرا هستند. زهرا کاوه، دختر شهید محمود کاوه در پاسخ سوال ما مبنی بر اینکه چقدر سینمای جبهه و جنگ را دنبال میکند، به جامجم میگوید: فیلمهای سینمای دفاع مقدس و جریان مقاومت را دنبال میکنم و در صفحه شخصی اینستاگرام هم پستهایی در این زمینه به اشتراک میگذارم. اخیرا جمعی تشکیل دادیم و فیلم به وقت شام با حضور خانوادههای شهدای دفاع مقدس و شهدای مدافع حرم اکران شد و ما از آقای ابراهیم حاتمی کیا برای ساخت این فیلم تقدیر و تشکر کردیم.

او ادامه میدهد: درباره فیلم دفاع مقدسی «اشنوگل» هم این اتفاق افتاد و در ویژه برنامهای که در سینما ملت با حضور عوامل فیلم و جمعی از خانوادههای شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم برگزار شد، فیلم به نمایش درآمد و ما هم از سازندگان اشنوگل تشکر کردیم.

زهرا کاوه از فیلم شیار 143 به عنوان اثر سینمایی موردعلاقهاش در این زمینه یاد میکند و میگوید: این فیلم، زندگینامه یک مادر شهید است که البته باز هم آن را به شکل اختصاصی با حضور خانم نرگس آبیار برای ما و تعداد دیگری از خانوادههای شهدا اکران کردند.

شیار143

خیلی هم اگر اهل احساسات نباشید و یا دستکم در این زمینه برخورد خوددارانهای داشته باشید، اما دشوار است که بتوانید در آن لحظههایی که الفت با بازی تاثیرگذار مریلا زارعی، بچه بازگشته از جنگش را پس از سالها در آغوش میکشد، مقاومت کنید. شیار 143 ساخته نرگس آبیار، یکی از تاثیرگذارترین فیلمهای سینمای ایران درباره مادران شهداست.

ویلاییها

ویلاییها ساخته منیر قیدی نشان میدهد که جنگ تحمیلی ما هنوز گنجینهای خاک خورده در سینماست و کلی قصه و ماجرای آن هنوز فرصت روایت پیدا نکرده است. فیلم با تمرکز در پشت جبهه و روایت زندگی خانوادههای فرماندهان و رزمندهها، تصویر تاثیرگذاری از همسران و مادران شهدا ارائه میدهد.

بوسیدن روی ماه

احترامالسادات و فروغ خانم کم ندارد این مملکت؛ مادرانی که سالها انتظار بازگشت فرزندانشان را میکشند و باوجود اینکه شاید ته قلبشان اطمینان داشته باشند که عزیزانشان آسمانی شدهاند، اما حتی یک پیکر و کمتر کمی استخوان و یک پلاک هم آرامشان میکند. همایون اسعدیان فیلم تاثیرگذاری با بازی رابعه مدنی و شیرین یزدانبخش ساخت.

هیوا

نام رسول ملاقلیپور با جنگ و دفاع مقدس گره خورده است؛ سردار فقید سینما که خود از نزدیک آن فضا را لمس و درک کرده، در فیلمهایش هم گوشههایی نادیده از جنگ را روایت میکرد. هیوا قصه زنی است که حاضر به قبول فقدان و پذیرش شهادت همسر رزمندهاش نیست. جستوجوی او برای یافتن همسرش، به تاویلهای عاشقانه و عارفانهای راه میدهد.

دفتری از آسمان

پرویز شیخ طادی در فیلم دفتری از آسمان، از زاویه دیگری سراغ مادران شهدا میرود و به خیال خود در این زمینه پر و بال میدهد. این فیلم قصه طوبی را روایت میکند که دفتری از آسمان دارد؛ با نشانی صدها مادر داغ دیده در آن. مادرانی که در آرزوی دیدار با فرزندان شهید خود هستند.

مهمان داریم

مادران و پدران و همسران شهدا باوجود اینکه مشغول زندگی عادی خود هستند، اما در عالم خیال همچنان با عزیزان شهید خود وقت میگذرانند. گاهی این خیال چنان بر واقعیت چیره میشود که تفکیک آنها از هم ممکن نیست. محمدمهدی عسگرپور در میهمان داریم سراغ پدر و مادر سه شهید میرود؛ فخری (آهو خردمند) و ابراهیم (پرویز پرستویی) که لحظهای از یاد فرزندانشان غافل نیستند.

علی رستگار

سینما

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها