رئیس گروه مطالعات فلسطین دانشگاه تهران مطرح کرد:

احتمال پیوستن تشکیلات خودگردان به مقاومت فلسطین

هفته گذشته شورای مرکزی سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) در رام‌الله تشکیل جلسه داد تا درباره تصمیم اخیر ترامپ رئیس‌جمهور آمریکا مبنی بر شناسایی قدس به عنوان پایتخت رژیم صهیونیستی و آینده روند به اصطلاح صلح تصمیم‌گیری کند.
کد خبر: ۱۱۱۴۶۹۸
احتمال پیوستن تشکیلات خودگردان به مقاومت فلسطین
بیشتر اعضای این کمیته به جز حماس و جهاد اسلامی در این جلسه به دلیل برگزاری در رام‌الله که تحت اشغال صهیونیست‌هاست حضور نیافتند. آنها معتقد بودند جلسه خارج از فلسطین برگزار شود. در نهایت این جلسه با انتشار بیانیه‌ای به کار خود پایان داد. از نکات مهمی که در این جلسه بر سر آن توافق شد،‌ رد پیش‌شرط رژیم صهیونیستی مبنی بر به رسمیت شناختن این رژیم به عنوان یک کشور یهودی از سوی فلسطینی‌ها بود. اعضای شورای مرکزی ساف از کمیته اجرایی خواستند شناسایی رژیم صهیونیستی را تا زمانی که این رژیم فلسطین را به رسمیت نشناخته باشد، به حالت تعلیق درآورد. محمود عباس نیز در سخنرانی‌اش گفت به دلیل اقدامات صهیونیست‌ها عملا توافق اسلو مرده است.

با دکتر سیدهادی برهانی، رئیس گروه مطالعات فلسطین دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران درباره جلسه اخیر ساف و پیامدهای آن گفتوگو کردیم که در ادامه میخوانید.

در نشست شورای مرکزی ساف بر سر میانجیگری آمریکا چه تصمیمی گرفته شد؟

اعضای شورای مرکزی توافق کردند تا زمانیکه ترامپ از تصمیم خود مبنی بر انتقال سفارت آمریکا به بیتالمقدس و به رسمیت شناختن قدس به عنوان پایتخت رژیم صهیونیستی دست برندارد، میانجیگری این کشور را نمیپذیرند و از سازمان ملل درخواست کردهاند پروسه صلح زیر نظر سازمان ملل پیگیری شود.

آیا راهکاری نیز برای آینده بویژه درباره روند صلح ارائه شد؟

آنها از کشورهای جهان درخواست کردهاند که فلسطین را به عنوان یک کشور به رسمیت بشناسند و کنفرانسی تحت نظر سازمان ملل برای تسهیل در این امر برگزار شود. همچنین آنها به عنوان راهکار اعلام کردهاند تبدیل شدن فلسطین به یک کشور مستقل را مجددا از طریق شورای امنیت دنبال خواهند کرد.

به نظر شما چرا ترامپ برخلاف روسای جمهور پیشین آمریکا که بیش از 20 سال حاضر نشدند مصوبه کنگره آمریکا مبنی بر انتقال سفارت به بیتالمقدس را اجرایی کنند، دست به چنین اقدامی زد که تقریبا همه کشورهای جهان با آن مخالف بودند؟

چندعامل در تصمیم ترامپ مؤثر بود. پراکندگی و ضعفی که در کشورهای عربی وجود دارد سبب شده آمریکاییها به این نتیجه برسند که دیگر آن مقاومت قبلی در منطقه برای رویارویی و مقابله با سیاستهای آمریکا وجود ندارد و فرصت خوبی برای پیش بردن سیاستهایشان است. در گذشته اتحادیه عرب، سازمان کنفرانس اسلامی و ... تا اندازهای مقابل این سیاستها ایستادگی میکردند، اما امروز اختلافات شدیدی بین کشورهای منطقه در گرفته تا جایی که اولویت برخی از کشورهای منطقه رژیم صهیونیستی نیست.

همچنین مسیحیان صهیونیست که بخشی از پایگاه اجتماعی دونالد ترامپ هستند فشار زیادی برای انتقال سفارت وارد میکنند. البته شخصیت ترامپ نیز در این زمینه بیتأثیر نبود؛ شخصیتی ماجراجو و خودکامه که گرفتن چنین تصمیمهایی از سوی او بعید نیست. از همه مهمتر، لابی صهیونیستها در آمریکا نفوذ بسیاری دارد و همواره برای تحقق چنین موضوعی فشار آورده است.

با همه اینها، باز هم حمایت همهجانبه آمریکا از رژیم صهیونیستی که هزینههای سیاسی و مالی زیادی بر این کشور تحمیل میکند، عجیب است.

مباحث مختلفی در این زمینه مطرح میشود. اما شخصا نقش لابی صهیونیستها در آمریکا را مهمترین عامل میدانم. البته لابی به معنای اعم آن، شامل سرمایهداران، نخبگان، نویسندگان، دانشمندان و ... یهودی طرفدار اسرائیل آنچنان تأثیر سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و هنری بر جامعه و سیاستمداران آمریکایی دارند که مجموعه اینها سبب شده سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه بیش از آنکه در خدمت آمریکا باشد، منافع رژیم صهیونیستی را تأمین کند.

آیا آمریکا رژیم صهیونیستی را به عنوان بازیگری میبیند که در بلندمدت منافع آمریکا را در خاورمیانه تأمین میکند؟

بیتردید، حضور صهیونیستها به عنوان متحد آمریکا در منطقه خاورمیانه اهمیت شایانی دارد. به ویژه اینکه آمریکا، رژیم صهیونیستی را برخلاف عربستان سعودی یا ایران پیش از انقلاب، یک متحد قابل اتکا میداند. آمریکا در خاورمیانه متحدی چون شاه داشت که سقوط کرد. ترکیه هم بر اساس منافع خود با آمریکا همکاری میکند. همچنین مصر دچار تغییر و تحولات زیادی در این سالها شد. در واقع، آمریکا امروز نمیتواند به کشورهای اسلامی اتکا کند، چرا که مردم این کشورها مخالف سیاستهای آمریکا در منطقه هستند و اما در مورد اسرائیل این مسأله متفاوت است و آمریکا میتواند اعتماد بیشتری به این رژیم داشته باشد. البته این موضوعی است که صهیونیستها خیلی درباره آن اغراق میکنند و تمایل زیادی دارند که نشان دهند حفظ منافع آمریکا در خاورمیانه در گرو ادامه حیات آنها و حمایت از آنهاست. ولی در حقیقت این امر برای فریب افکار عمومی در آمریکاست. هزینهای که اسرائیل روی دست آمریکا میگذارد بهمراتب بیشتر از منفعت آن است.

صهیونیستها چه انتظاری از روند به اصطلاح صلح دارند؟ در حالی که به نظر میرسد هر چه میگذرد آنها امتیاز بیشتری طلب میکنند؟

رهبران صهیونیست از دو چشمانداز به موضوع نگاه میکنند. برخی زمان را به نفع این رژیم میدانند و برخی دیگر معتقدند زمان به ضرر اسرائیل است. آنها که زمان را به نفع اسرائیل میداند معتقدند این راهبرد مانع از دستیابی به هر راه حلی میشود. آنها میگویند باید به گام برداشتن در مسیر صلح تظاهر کرد ولی هدف بازی دادن فلسطینیها و دیگر بازیگران است. شرط اخیر نتانیاهو مبنی بر به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی به عنوان یک کشور یهودی از سوی فلسطینیها نمونهای از این اقدامات است. آنها معتقدند اسرائیل در حال قدرت گرفتن و دشمنانش رو به ضعف هستند و مقاومت در برابر اسرائیل کاهش یافته است. حتی یکی از نگرانیهای آنها این است که ترامپ بر یک راهحل پافشاری کند. چون آنها هر گونه راه حلی را به ضرر خود میدانند و خواهان تمام سرزمین فلسطین هستند و حتی حاضر نیستند یک وجب زمین به فلسطینیها برسد.

از سوی دیگر، میانهروها و چپگراها زمان را به نفع اسرئیل نمیدانند و میگویند هرچه زودتر به توافقی دست پیدا کنیم بهتر است، چون امکان دارد در آینده همین مقدار زمینی را که داریم از دست بدهیم. آریل شارون از جمله این افراد بود که میگفت با فلسطینیها نباید توافق کرد بلکه باید همین الان راهحلی را بر آنها تحمیل کنیم. بر این اساس، او از غزه خارج شد و دیوار حائل را کشید تا مشخص کند فلسطینیها در این محدوده میتوانند زندگی کنند.

بسیاری معتقدند تنها راه مقابله با رژیم صهیونیستی، مقاومت است؛ همانطور که فقط با مقاومت بود که صهیونیستها از جنوب لبنان و غزه خارج شدند. به نظر شما با شرایط جدید همه گروههای فلسطینی نباید به مقاومت بپیوندند؟

قطعا اگر مقاومت حزبالله در برابر صهیونیستها نبود، آنها هیچگاه از جنوب لبنان عقبنشینی نمیکردند. نمونه حزبالله در فلسطین و برخی کشورهای عربی نیز مورد توجه قرار گرفت و در فلسطین گروههای جهاد اسلامی و حماس از این الگو الهام گرفتند. اما باید توجه داشت شرایط فلسطین با لبنان فرق میکند ولی به طور کلی در دستور کار قرار گرفتن مقاومت و داشتن یک نگاه واقعبینانه درباره رژیم صهیونیستی و آمریکا مبنی بر اینکه آنها دنبال صلح نیستند، میتواند راهکار مناسبی در اختیار فلسطینیها قرار دهد. ولی اینکه نوع مقاومت آنها در عمل چگونه باید باشد، بر خود فلسطینیهاست که در صحنه هستند.

آیا فتح و دیگر گروههای فلسطینی که به دنبال سازش بودند، به این نتیجه رسیدهاند که صهیونیستها دنبال صلح نیستند؟

سازمان فتح و گروههای همپیمانش با وجود تمام هشدارها راه تعامل با غرب را در پیش گرفتند. البته دلایل خاص خود را هم داشتند. ضعف دولتهای عربی و اسلامی، فلسطینیها را به این نتیجه رساند شاید این کشورها قابل اتکا و اعتماد نباشند. مصر و اردن کنار کشیده بودند و دیگر کشورها نیز با تحولات روز سیاستشان را تغییر میدادند. بر این اساس به راهکارها، سازمان ملل و غربیها برای کسب حق و حقوق حداقلی روی آوردند.

همین سبب شد تا محمود عباس و همفکرانش تا حدود زیادی در دامان غرب بیفتند و حمایت مالی و سیاسی و مشروعیت بینالمللیشان تا اندازه زیادی در گرو همکاری با غربیها باشد و عقبنشینی از مواضع قبلیشان را دشوار بسازد. اما تجربه ساف نشان داد مسیر غربیها هم سرابی بیش نبود. اکنون فلسطینیها از هر زمان دیگری به این مسأله نزدیکتر شدند که روند صلح غربیها فایدهای ندارد و حقوق فلسطینیها را نادیده میگیرد.

با توجه به شرایط جدید آنها چه سیاستی را در پیش خواهند گرفت؟

اینکه آنها چه راهکاری در پیش میگیرند به دو نکته عمده بستگی دارد. محمود عباس و ساف مانور جدیدی را شروع کردهاند. این مانور دو هدف را دنبال میکند: هدف نخست تحت فشار قرار دادن آمریکا و غربیهاست که اگر توقعات ما فلسطینیها را نادیده بگیرید، مسیرمان را تغییر میدهیم. از سوی دیگر، آنها قصد دارند به کشورهای اسلامی نشان دهند اهل سازش نیستند و اگر حق و حقوقشان تأمین نشود، بازی را به هم میزنند. آنها ارزیابی میکنند کدام طرف بیشتر جواب میدهد. اگر جوامع اسلامی به حرکت حکومت خودگردان فرصتی برای اصلاح بدهند و حاضر شوند به آنها کمک کنند، ممکن است ساف به کشورهایی چون ایران و سوریه نزدیک شود.

اما اگر از آن طرف، غربیها پاسخ مثبت بدهند و تا حدودی مطالبات فلسطینیها را درنظر بگیرند، احتمالا محمود عباس دوباره با دادن امتیازاتی وارد تعامل با غربیها خواهد شد.

به نظر شما واکنش و موضع جمهوری اسلامی ایران نسبت به این رفتار فلسطینیها چگونه باید باشد؟

ایران باید مباهات کند که هیچگاه این سراب صلح را به رسمیت نشناخته و حاضر نشده به خواستههای کشورهای غربی تن دهد. حتی در شرایطی که خوشبینی زیادی نسبت به روند به اصطلاح صلح در منطقه بهوجود آمده بود و از خارج و داخل فشارهایی بر کشور برای پذیرش این روند وجود داشت، ایران حاضر به پذیرش آن نشد.

ولی ما در برهه زمانی مهمی قرار داریم که اقدامات دیگری نیز باید در پیش بگیریم. اکنون نباید دیگران را تحقیر و به خیانت متهم کنیم. درحال حاضر زمینهای برای بازگشت گروههای فلسطینی وجود دارد که متأسفانه وارد سراب صلح شده بودند. با هوشمندی و درنظر گرفتن تمام شرایط میتوان متوجه پشیمانی و تمایل واقعی برای اصلاح اشتباهات گذشتهشان شد و بر این اساس فرصتی برای آنها فراهم آورد و از پیوستنشان به جریان مقاومت حمایت کرد.

کمیل انتظاری

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها