گفت‌وگو با محمود عزیزی؛ بازیگر سینما و تلویزیون

آش شله قلمکار کمدی‌های سخیف

محمود عزیزی بازیگر پیشکسوت تلویزیون، سینما و تئاتر و از اساتید برجسته هنرهای نمایشی است که بسیاری از مخاطبان او را با نقش‌آفرینی‌هایش در فیلم‌هایی همچون «لیلی با من است»، «جنگ نفت‌کش‌ها»، «متولد ماه مهر»، «بادیگارد» و سریال‌هایی نظیر «نیمه پنهان ماه»، «تولدی دیگر»، «سفر سبز» و «ستایش» به خاطر می‌آورند.
کد خبر: ۱۱۱۳۱۶۶
آش شله قلمکار کمدی‌های سخیف

او طی سالهای فعالیتش توانست با تسلط کامل انواع و اقسام شخصیتهای داستانی از قبیل مرد مهربان، روشنفکر، سنتی و غیره را بازی کند و اکنون با بازی در فیلم کمدی «دختر عمو و پسرعمو» به کارگردانی روحانگیز شمس بر پرده حضور دارد. با عزیزی درباره نقش هایش، دلایل حضور کمرنگش در بازیگری، وضعیت کنونی سینمای ایران و... به گفتوگو پرداختهایم که در ادامه میخوانید.

پیش از قرار گرفتن در مقابل دوربین روح انگیز شمس، چه شناختی از او داشتید و کار در مقابل دوربین یک کارگردان فیلماولی برایتان ریسک به حساب نمیآمد؟

مسلما کار کردن با کارگردانانی که اولین فیلمشان را مقابل دوربین میبرند ریسک است، اما تا وقتی انسان ریسک نکند که حرکت نمیکند. من در کار خیلی از دوستان فیلم اولی حضور داشتم و این به نظرم نوعی سرمایهگذاری معنوی است که خودم برای خودم آن را تعریف میکنم. خوب است که آدم فارغ از نگاه «من آنم که رستم بود پهلوان» این منش را داشته باشد و به دوستانی که تازه میخواهند وارد عرصه سینما شوند، کمک کند. ضمن اینکه خانم شمس کارگردان خانمی است که تا به حال چندین جایزه داخلی و خارجی برای فیلمهای کوتاهش گرفته و در واقع عقبه کاری قابل قبولی داشت. از این جهت در بالا روی «کارگردان خانم» تاکید کردم که تعداد کارگردانان خانم سینما نسبت به آقایان این حوزه بسیار کم است و این فیلم فرصتی بود که من به اندازه خودم نقشی در همیاری به سهم بانوان در حوزه کارگردانی داشته باشم. ایشان خانم مستعدی هستند و جمعیتی را که برای کار در این فیلم انتخاب کردند از شناخته شدههای این عرصه بودند و من همیشه دوست داشتم با این دوستان کار کنم.

در این فیلم نقش پیرمردی را ایفا میکنید که به دنبال حفظ سنتهاست. درباره این نقش صحبت کنید.

من در این فیلم نقش مردی سالخورده را بازی میکنم که میخواهد سنتهای مرتبط با فرهنگ ایرانی را حفظ کند و نسل امروز و دیروز را با تمام تفاوتهایشان بههم وصل کند. همواره معتقدم که در جامعه فعلی بخش عمدهای از مشکلات ما به تفاوت بین فرهنگ موجود در خانواده با فرهنگ موجود در مدرسه با فرهنگ موجود در جامعه برمیگردد و فرهنگی که روی آدمها بیشترین تاثیر را میگذارد آن چیزی نیست که خانواده میخواهد، بلکه آن چیزی است که در جامعه دیده میشود که آنهم به اعتقاد من در حال حاضر ما با خیلی از ارزشهای فرهنگی جامعهمان فاصله گرفتهایم.

به اعتقاد بعضیها، محمود عزیزی به کلیشه نزدیک شده و آنقدر نقش مردهای مهربان و دلسوز را بازی کرده که دیگر نمیتوان انتظار نقشهای جدید و متفاوت از او داشت. نظر خودتان در اینباره چیست؟

این کلیشههایی است که متاسفانه در ذهن کارگردانان و تهیهکنندگان ما شکل گرفته. آنها وقتی میبینند مردم بازیگری را در ایفای نقشی پذیرفته، دیگر حوصله، جرات و جسارت شناخت بازیگران دیگر و سر و کله زدن با آنها را ندارند.

به فاصله گرفتن نسل کنونی از ارزشهای فرهنگی جامعه اشاره کردید. فکر میکنید چرا این اتفاق افتاده؟

متاسفانه ناهنجاریهایی در جامعه ما شکل گرفته که از عمدهترین آنها میتوانم به شتابزدگی برای رسیدگی به امکانات مالی، بدون پشتوانه فرهنگی اشاره کنم. وقتی ارزشهای پایدار و تعیینکننده معرفت اجتماعی دچار دگرگونی میشود، خروجیاش میشود همین جامعهای که ما میبینیم.

شما علاوه بر بازیگری، مدرس هم هستید. تدریس و بازیگری همزمان مشکلی برایتان ایجاد نمیکند؟

خیر. چون این دو نهتنها از هم دور نیستند بلکه لازم و ملزوم یکدیگرند و آموزشدهنده بهطور همزمان آموزش هم میگیرد. تدریس و بازیگری هر دو در یک مسیر هستند و مثل فلسفه یا ریاضی نیستند که با یک قرارداد یا یک فرمول بتوان به راهحل و در نهایت پاسخ نهایی رسید. حتی بیتردید میتوانم بگویم در مدتی که تدریس میکنم دیدگاهم نسبت به حرفهام خیلی بازتر و بهتر شده.

اگر معدود فیلمهایی مثل «دخترعمو و پسرعمو» را کنار بگذاریم، در کارنامه کاری پربارتان بازی در ژانر طنز به ندرت دیده میشود. این حضور کمرنگ در این ژانر حاصل انتخابهای شما بوده یا همینطوری اتفاقی پیش آمده؟

پیش نیامده. چون اساسا من کمدی موقعیت را دوست دارم و اگر کار قابل قبولی در این ژانر به من پیشنهاد شود با کمال میل آن را انجام میدهم. متاسفانه الان ژانر کمدی ما شده آش شله قلمکار و لودگی، هجو، هزل و... همگی وارد حیطه کمدی شدند. در صورتیکه هر کدام از اینها تعریف مختص به خود را دارند.

با این حساب فکر میکنید چرا مردم از فیلمهای سخیف کمدی اینهمه استقبال میکنند و کفه ترازوی فیلمهای کمدی سنگینتر از باقی ژانرهاست؟

به این سوال چند جور میتوان پاسخ داد و شما باید آمار فروش اینگونه فیلمها را نسبت به جمعیت کل ایران بسنجید. به این معنا که ببینید کدام قشر از مردم جامعه توانایی پرداخت هزینه برای تماشای هفتگی فیلمهای سینمایی را دارند! با این دیدگاه اکثر قریب به اتفاق جامعه ما حامیان اینگونه کمدیها نیستند. من منظورم ارزیابی این فیلمها نیست، اما باید بررسی کرد کدام درصد از جامعه ما مصرفکننده این کالاهای تصویری هستند؟ از این منظر درصد ناچیزی از جامعه ما هوادار کمدیهای سخیف هستند و اکثریت جامعه دغدغههای دیگری دارند.

شما از جمله افرادی بودید که بازیگری را با تئاتر شروع کردید، پس چرا بعد از مدتی دیگر در این عرصه حضور چندانی نداشتید؟

ما کارخانه دار و برج ساز نیستیم و زندگی مان از راه هنر میگذرد، اما الان شرایط تغییر کرده و کار در تئاتر حوصله طولانی و امکانات میخواهد. البته ما تئاتر را در اوایل انقلاب بدون امکانات و ارقام ناچیز کار میکردیم، اما آنموقع دلخوشی و انگیزه داشتیم. امروز اما در مقابل جریانی قرار میگیریم که نگاه اصلی تئاتر در آن نیست و بنابراین شخصا نگاه و پنداری که نسبت به تئاتر دارم را در این جریان نمیبینم. بنابراین در چنین فضایی چطور میشود حرکت کرد و نمود داشت، اما در مجموع تجربه بازی در تئاتر (با وجود تفاوتهایی که بازی در مقابل دوربین دارد) به من کمک کرد تا بتوانم در نوع دکوپاژ، نگاه و زاویه تصویری که کارگردان میبیند، متمرکز شوم و با او همکاری کنم تا قصه جلو برود. الان تحصیلکردهها و دانش آموختههای تئاتر و سینمایی که
در واقع سرمایههای ملی ما هستند زیادند و رسانههای تصویری میتوانند بهترین استفاده را از این نیروها ببرند که متاسفانه نمیبرند.

وضعیت سینمای امروز را چطور میبینید؟

ببینید الان شنیده میشود حدود 140فیلم در حال ساخت است. حالا این
140 فیلم که سرمایه ملی است چطور میخواهد به نمایش درآید که سهم تمام عوامل آن به درستی به جا آورده شود؟ من آدم امیدواری هستم، اما نسبت به بازخورد این 140 فیلم امیدوار نیستم. چون سالن سینما به اندازه کافی نداریم، گزینشهای متنوع نهادهای مختلف را داریم، او باشد، او نباشدها را داریم و...

ساناز قنبری

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها