دو نفر در کشورمان هستند که 121 سال سن دارند، یکی ساکن قشم است و دیگری ساکن زنجان؛ هر دو هم مستمری بگیر تامین‌ اجتماعی هستند و هر دو هم حالا حالاها امید به زندگی دارند. از احوال آنکه در زنجان است، نمی‌دانیم اما «علی رجستری» که در قشم سال‌ها صیاد بوده، روزگار خوبی دارد؛ هم سرحال است و هم دل جوانی دارد.
کد خبر: ۱۱۰۸۱۰۲
ملوان ۱۲۱ ساله ای که هنوز زبل است! +عکس

به گزارش جام جم آنلاین از آنا، 121 سالگی سن کمی نیست؛ حداقل در شرایطی که سن امید به زندگی در کشور حدود 75 سال است، چنین سنی می‌شود «نیم قرن» بیشتر از متوسط عمر سایر افراد جامعه. تازه همین‌هایی هم که 75 سال یا بیشتر دارند، کلی بیماری و درد و مشکل دارند، کمتر آدم سالمی پیدا می‌شود که در این سن، سالم و سرحال باشد.

اما همه این‌ها نافی این نیست تا «علی رجستری» در 121 سالگی سالم و سرپا و با حواس کامل مشغول زندگی باشد. کسی که تا حالا 4 تا زن گرفته و البته بدش نمی‌آید که یکی دو بار دیگر هم تجدید فراش کند.

روستای رمکان در 28 کیلومتری جنوب غربی شهر قشم واقع شده، «رجستری» هم ساکن همین روستاست؛ شغل عمده این روستاییان صیادی است و رجستری هم تا 12 سال پیش که حدود 110 سال سن داشته، صیاد بوده؛ البته پسرش تعریف می‌کند که یک بار که بارِ صیادی را به امارات برده، به اون گفته‌اند که دیگر ازش بار تحویل نمی‌گیرند، چون «از کارافتاده» محسوب می‌شود.

در جامعه‌ای که آدمهایش 60 سالگی بازنشسته می‌شوند و 65 سالگی از کارافتاده به حساب می‌آیند، به کسی که در 110 سالگی همچنان به کار سخت صیادی مشغول بوده، نمی‌دانیم چه باید گفت. اما واقعیت این است که «علی رجستری» در سال 74 که قانون بیمه صیادان تصویب شده، 100 سالش بوده و تازه شروع به بیمه‌پردازی کرده و بعد که 110 سالش بوده و حس کرده از کارافتاده شده، تازه بازنشسته شده است.

اما از این حواشی که بگذریم، روایت زندگی رجستری در 121 سالگی هم روایت جالبی است. او در یک خانه بزرگ و قدیمی در همان روستای رمکان زندگی‌ می‌کند که دارای چند اتاق کنار هم و کوچک است، حیاط این خانه پر از درختان نخل است و قایق این صیاد سالمند هم هنوز در کنار حیاط خودنمایی می‌کند.

سن و سال زیادی ازش گذشته است، اما نه حافظه‌اش کم شده و نه حواسش پرت است. وقتی قرار شد شناسنامه‌اش را بیاورد، فرزندانش هم که اکنون سنی از آنها گذشته و پیر شده‌اند، نتوانستند شناسنامه و دفترچه بیمه‌اش را پیدا کنند، اما خودش صاف سر گنجه‌اش رفت و شناسنامه‌اش را آورد. در شناسنامه تاریخ تولدش اینگونه درج شده است «دوازدهم ثور(اردیبهشت) یک هزار و دویست و هفتاد و پنج» یعنی می‌شود «121 سال و 7 ماه و 28 روز». سن زیادی است.

این صیاد سالخوره که به زبان محلی صحبت می‌کند، با روی خوش و لبخند ما را به داخل منزل دعوت می‌کند و می‌گوید: «سال‌ها در دریا ماهی‌گیری می‌کردم و با لنج به کشورهای اطراف خلیج فارس بار می‌بردم و صیادی می‌کردم اما از چند سال قبل دیگر نمی‌توانستم مثل قبل کار کنم و بازنشسته شدم و از 12 سال پیش تاحالا از حقوق بازنشستگی امرار معاش می‌کنم.»

او که تاکنون 4مرتبه ازدواج کرده است، می‌گوید: «هر چهار همسرم را با عشق انتخاب کردم اما از هر سه همسر قبلی فرزندی ندارم. از همسر چهارم نیز یک پسر و 6 دختر دارم که یکی از دخترها هم عقب مانده ذهنی است و با ما زندگی‌ می‌کند. حالا 33 نوه و 45 نتیجه دارم که به ما سر می‌زنند.»

تنها پسرش در مورد زندگی پدرش توضیحات بیشتری می‌دهد و می‌گوید: «مادر ما چهارمین همسر پدرم است و متاسفانه پدرم از سه زن قبلی بچه‌دار نشده بود که با مادر ما ازدواج کرد و حاصل این ازدواج 18 فرزند بود که تنها 6 نفر از آنها هنوز زنده هستند، ‌اولین فرزند آنها یک دختر بود که هم اکنون 65 ساله است و کوچکترین نوه نیز 5 سال سن دارد.»

او که خود نیز بیشتر از 50 سال سن دارد در مورد نحوه کار پدرش می‌گوید: «پدرم سال‌ها با لنج صیادی می‌کرد و حتی به امارات، دبی، هند و بمبی بار می‌برد اما در آخرین سفر به امارات زمانی که در حال تحویل بار بود به او گفتند که به دلیل کهولت سن دیگر نباید کار کند و جزو بازنشستگان محسوب می‌شود و از آنجا بود که پدرم دیگر نتوانست به کارش ادامه دهد.»

زنی با چادر رنگی و برقع به صورت، در گوشه اتاق روی تشک کوچکی به بالش تکیه زده است و صحبتی نمی‌کند، که دخترشان می‌گوید: «این مادرمان است که 84 سال سن دارد و از اول یکی از چشم‌هایش کم بینا بوده و به مرور زمان نابینا شده و حتی شنوایی‌اش هم کم شده به همین خاطر زیاد صحبت نمی‌کند.»

فتحیه، اولین دختر او می‌گوید: «پدرم روحیه شاد و سرزنده‌ای دارد و به خاطر شادابی و کار زیاد است که تا به این سن می‌تواند کارهای خود را انجام دهد و هنوز هم شاداب و بشاش است، حتی چند سال پیش که دختر جوان من از دنیا رفت پدرم با دستان خودش دخترم را در قبر گذاشت و بعد به ما که ناراحت و گریان بودیم دلداری می‌داد که این دختر امانت خدا بود که به او پس دادیم و شیون نکنید.»

فتحیه ادامه می‌دهد: «پدرم هنوز هم با این سن و سال خودش کار می‌کند و برای رفتن به بانک یا خرید از کسی کمک نمی‌گیرد اما چون سن و سالی از آنها گذشته هر روز یکی از ما دخترها برای انجام کارهای خانه به اینجا می‌آییم و کارهایشان را انجام می‌دهیم چون همه ما دخترها نزدیک خانه پدرمان در همین محله زندگی می‌کنیم به همین خاطر روزی نیست که پدر و مادر ما در خانه تنها باشند.»

«علی رجستری رمکانی»، ماهانه یک میلیون و صد هزار تومان مستمری بازنشستگی از کارافتادگی از تامین اجتماعی دریافت می‌کند؛ آنگونه که از حرفش بر می‌آید با وجود رفت و آمد زیادی نوه‌ها و نتیجه‌ها به منزلشان، جوابگوی زندگی‌شان است. البته تلویحی گفت که حتی مایل است زن دیگری هم بگیرد.

براساس قوانین سازمان تامین اجتماعی او تا پایان عمر نیز مانند سایر مستمری بگیران از خدمات سازمان تامین اجتماعی بهره‌مند می‌شود و حتی بازماندگانش پس از فوت او می‌توانند از دریافت مستمری برخوردار شوند و با توجه به اینکه او هم اکنون یک دختر دارای معلولیت عقب مانده ذهنی در منزل دارد نگرانی برای ادامه زندگی این فرزندش هم وجود ندارد زیرا او هم تحت حمایت سازمان تامین اجتماعی قرار می‌گیرد.

امیرعباس تقی پور، مشاور مدیرعامل و مدیرکل روابط عمومی سازمان تامین اجتماعی نیز با اشاره به حمایت سازمان تامین اجتماعی از 30 بازنشسته بالای 100 سال در کشور می‌گوید: در کل کشور دو نفر مستمری بگیر دارای 121 سال سن تحت پوشش خدمات سازمان هستند که یکی از آنها در جزیره قشم و دیگری در زنجان زندگی می‌کنند.

او ادامه می‌دهد: قانون بیمه صیادان از سال 1384 در کشور مصوب شده است برهمین اساس کسانی که در طول این مدت بازنشسته شده‌اند می‌توانند از خدمات سازمان استفاده کنند.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها