خبر خوشی در راه است؛ آبان 88 بادهای پاییزی خبری با خود آوردند. خبری که وجود کودکی را ندا می‌دهد که قرار است آسپیرین و مسکن تمام دردها و سختی‌های زنی باشد... تحولی بزرگ اتفاق افتاده، تحولی که زنی را لقبی به نام «مادر» می‌بخشد.
کد خبر: ۱۰۸۷۲۶۳
مدرن باش و مادری کن!

از همان آغاز آن تکوین، زمزمه‌ها شروع می‌شود: نمی‌دانم دختری یا پسر! هر چه هستی اما وجودت برکتی است در این دنیای خاکی. سپس انتظار و انتظار و انتظار شروع می‌شود. انتظار برای تغییر عکسی که بر مانیتور سونوگرافی نقش بسته به واقعیتی که بتواند لمسش کند و ببویدش. ساعت‌ها، روزها و ماه‌ها می‌گذرد و گذشت زمان، لمس واقعیتی که زمانی فقط در برگه‌ای آزمایش بود را نزدیک و نزدیک‌تر می‌کند.

باز هم زمزمه‌ها شروع می‌شود: خوشحالم که مرا «مادر» می‌کنی. برایم فرقی ندارد که همجنس مادرت باشی، ‌اما هرچه هستی خوشحالم که روز به روز بیشتر لمست می‌کنم تا آن زمان که شاهد به دنیا آمدنت باشم؛ شاهد گرمای وجودت... زودتر بیا!‌ به دنیایی که یک چشم اشک است و یک چشم لبخند. زودتر بیا تا طعم مادر بودن را بچشم و بار سنگین مادر بودن را با چه شوقی از زمین بردارم و تا آخرین نفس به دوش کشم... .

از زمزمه تا واقعیت

آنچه گذشت، نجواهای هر زنی است که در مسیر مادر شدن قرار گرفته است. زنی که به اختیار، مادر شدن را برگزیده و لابد به سنگینی باری که از زمین برداشته، واقف است.

آیا واقعا اینچنین است؟ آیا تمام مادران جوان امروزی به سنگینی بار مادر بودن واقف بوده و هستند؟ آیا درک کرده و می‌کنند که مادر بودن، عبور از دنیای قدیم به دنیای جدیدی است که مشقات و سختی‌های خودش را دارد؟ آنان می‌دانند چه محدودیت‌هایی در انتظارشان است و چه مسئولیت خطیری بر دوششان قرار گرفته که راه گریزی از آن نیست؟ می‌دانند اولویت‌هایشان تغییر کرده است؟ می‌دانند که موجودی آمده و تمام معادلات زندگی قبل را بر‌هم زده و خواهد زد؟ می‌دانند که زندگی‌شان به قبل و بعد از مادر شدن تقسیم شده و وقتی پا به وادی مادری گذاشتند، امکان و مجال بازگشت به گذشته ـ‌ زندگی گذشته با تمام آزادی‌هایش ـ وجود ندارد؟ می‌دانند که دیگر و از این لحظه، بیشتر مادرند تا زن و بیش از آنچه به خود برسند باید به کودکشان برسند؟ درک کرده‌اند که اکنون زمزمه‌های عاشقانه با جنینی که جز تصویری مبهم و خاکستری بر مانتیور نبوده، جای خود را به واقعیتی روشن داده که باید اداره‌اش کرد؟ تربیتش کرد؟ آماده‌اش کرد و ساختش؟ و آیا خود را برای چنین کار خطیری آماده کرده‌اند؟ پاسخ این پرسش‌ها در شرایطی که به سر می‌بریم شاید کمی تلخ باشد و باید بسان دغدغه‌ای مهم به آن پرداخت، چون پای نسل آینده در میان است.

جدال سنت و مدرنیته

زمانه، زنان ایرانی را تغییر داده و از این تغییر گریزی نیست. وسایل ارتباطی، تغییر خرده‌فرهنگ‌ها، آداب و رسوم و بخصوص شرایط اقتصادی و اجتماعی در کنار رشد آگاهی، زنان ایرانی را متفاوت از گذشته کرده است. زنان ایرانی اکنون به گونه‌ای محسوس و بیش از گذشته پا در جامعه گذاشته و در بیشتر عرصه‌ها پا به پای مردان ایفای نقش می‌کنند. جامعه به آرامی نقش زنان را در تمام گوشه و کنارهایش می‌پذیرد و حتی مشاغل دشوار و اختصاصی مردان، چون رانندگی اتوبوس بین‌شهری یا کامیون‌های سنگین، این روزها با حیرت، میزبان زنان است. روشن است که با توجه به استعدادهای فراوان زنان ایرانی، چنین ایفای نقشی مطلوب و بسان بهترین استفاده از ظرفیت و انرژی آنها محسوب می‌شود.

با این حال یک سوال مهم در این میان وجود دارد و آن این که چنین نقش‌هایی زنان مادر شده را از ایفای وظایف مادری‌شان باز نمی‌دارد؟ اینجاست که نوعی جدال بین سنت و مدرنیته آغاز می‌شود و مادران ایرانی به دو گروه مادران سنتی و مدرن تقسیم می‌شوند. مادران سنتی معمولا برچسب‌هایی می‌خورند که گاه غیر‌منصفانه است. آنان به در خانه ماندن، بی‌بهره‌شدن از مقتضیات روز،‌ نرسیدن به خود و ظاهرشان،‌ فرانگرفتن پاره‌ای توانایی‌ها و کلاس‌ها و مهارت‌ها و غیره و غیره متهم شده و لقب «سنتی» می‌گیرند.

مادران مدرن

در برابر مادران سنتی، مادران مدرن قرار دارند. آنان که احتمالا می‌پندارند مادری‌شان جلوی پیشرفت‌شان را می‌گیرد و نباید بگیرد. آنان که معتقدند مادری شاید اولین اولویتشان نیست و کار و کلاس و نقش اجتماعی و رقابت برای پیشرفت شغلی و پول درآوردن بیشتر از هر مردی اولویت دارد. نمونه مادران مدرن را این روزها در جای جای جامعه و بیشتر در کلانشهرها مشاهده می‌کنیم. مادرانی که کودکانشان را به مهدکودک می‌سپارند، بیشتر مشغول کار یا رفتن به کلاس و دورهمی و پرداختن به هر گونه علایق قبل از مادر شدن‌شان هستند و سرانجام مادرانی که پس از پرداختن به همه این امور، انرژی و وقت کافی برای مادری کردن ندارند و تلاش می‌کنند با کمترین وقت، وظایف سخت‌افزاری مادری‌شان از غذاپختن گرفته تا انجام تکالیف مدرسه و غیره و غیره را انجام دهند تا روزی دیگر را با تمام گرفتاری‌هایش آغاز کنند.

قطعا بخشی از این شرایط، زاییده مشکلات اقتصادی است که گاه زنان را وادار به کاری می‌کند که برای آن ساخته نشده‌اند، اما واقعا همه ماجرا همین است؟ نگاهی کلی به شرایط موجود نشان می‌دهد که مادران مدرن معمولا در مادری کردن خود ممکن است یک چیز را کم بیاورند و آن بخش نرم‌افزاری قضیه یعنی «روح سازی» کودک از طریق تزریق عشق و محبت است؛ چیزی که نسل آینده را می‌سازد. مادران مدرن آن‌گونه که شایسته است روح کودکشان را از محبت و آن خورشیدی که خداوند در وجودشان قرار داده است، سیراب می‌کنند؟ در پاسخ «بله» به این پرسش تردیدی جدی وجود دارد.

توصیه‌ای زنانه به مادران مدرن

و در این وادی جا برای شعار فراوان است و البته کمتر ثمر دارد، چرا که هر مادر مدرن برای رفتارش حتما دلایلی دارد که گاه قانع‌‌کننده است. با این حال شاید توصیه‌هایی زنانه به این مادران بتواند راهگشا باشد و اندیشه‌ای تازه بیافریند.

دوست من! مهری، مریم، عاطفه و هر کس دیگر! خیلی ساده بدان مادری کردن یعنی ساختن نسل آینده!‌ و چه کاری مهم‌تر از آن؟! البته که جامعه به من و تو نیاز دارد و چه نیازی مهم‌تر از نسل‌سازی و انسان‌سازی؟ چرا مدرنیته را با تمام لوازمش در خدمت مادری کردن قرار ندهیم؟ چرا برای مادر بودن اولویت قائل نشویم؟ چرا برای کودکمان وقت و حوصله کافی کنار نگذاریم؟ تو پیش از این‌که مدرن باشی، مادری و وظیفه‌ داری پیش از هر چیز مسئول تابیدن خورشید مهر و محبت درونت به کودکت باشی. باید او را از محبت سیراب کنی و آن‌که روحش از محبت لبریز باشد نسلی پر بار و موفق خواهد ساخت... مادرانی که از سر خستگی و بی‌حوصلگی ـ که البته گاه برای آن حق دارند ـ تنها با صدای بلندشان، دستوراتشان را به کرسی می‌نشانند و روح‌های سالمی را نمی‌سازند. نگذار خشونت و بی‌اعتنایی‌ات، زخمی بر دل و قلب کودکت بنشاند. قلبی که می‌تواند امن‌ترین و بهترین‌ جا برایت باشد... تو مادری و باید در کنار پرداختن به قواعد مدرنیته، اولویتت را مادر بودن بگذاری. بدان که مادری کردن، سنتی بودن، عقب‌ماندگی و در گذشته‌ماندن نیست. مادری کردن مهم‌ترین کار جهان است، چرا که موجودی را در وجودت پرورانده‌ای و به کمال ‌رسانده‌ای.

مهلا، فریبا، سمانه، مینو و...

در کوران مدرنیته، جای کافی برای عشق مادری‌ات بگذار. روزی هزار بار کلمه دوستت دارم را به فرزندت دکلمه کن. با تمام وجود درکش کن و بدان کودک امروز آینه فردایت خواهد بود. مادران زیادی هستند و ممکن است بشناسیم‌شان... که عشق به فرزند و امنیت را در پول و پیشرفت می‌دانند، غافل از آن‌که «فرزندسازی» با کیمیای محبت امکان‌پذیر است. کیمیای محبتی که گاه غبار مدرنیته خارج از قاعده بر آن نشسته و جلوی تابیدنش را گرفته است. مدرن باش و مادر باش... مدرنیته را با مادری‌ات جور کن و فرمان زندگی‌ات را به سوی مادری بچرخان که «مادری» عین مدرنیته است... .

نسترن اسدزاده - روزنامه نگار

ضمیمه چمدان جام جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها