پس از گذشت 5 روز از کشف جسد آتنا اصلانی از پارکینگ منزل اسماعیل رنگرز، پارس‌آباد به نام شهر آتنا شهرت یافته است. بهنام اصلانی، پدر آتنا می‌گوید: از قاتل آتنا نمی‌گذرم. باید او را در ملاءعام سنگسار کنند، زیرا صدای آتنا در گوشم است که مرا صدا می‌زند و از من کمک می‌خواهد. می‌خواهم فریادهای قاتل را ببینم.
کد خبر: ۱۰۵۲۴۴۹
پدر آتنا چه چیزی می خواهد؟ سنگسار در ملاء عام...!

به گزارش جام جم آنلاین به نقل از آنا،‌ صبح آن روز آتنا همراه پسردایی‌اش اسباب‌بازی (فرفره) خریده بود که گویا اسباب‌بازی آتنا ترک خورده بود، برای همین دخترم بعد از کبابی برای تعویض اسباب‌بازی‌اش می‌رود که آن قاتل نامرد از همین فرصت سوء‌استفاده کرده بود.

اصلانی درباره رابطه‌اش با قاتل می‌گوید: من اصلا او را نمی‌شناختم و فقط چون بساطم نزدیک مغازه قاتل بود گاهی با هم احوالپرسی کوتاهی می‌کردیم، اما هیچ‌گونه ارتباطی با هم نداشتیم. روز حادثه آن نامرد شیشه ترشی (زیتون) برای من آورد و گفت: آن را از شهرستان برایم آورده؛ آتنا اجازه نمی‌داد که شیشه ترشی را از مرد رنگرز بگیرم و می‌گفت از این ترشی‌ها در خانه داریم و نیازی نیست که از همسایه آن را بگیریم،‌ اما من آن را گرفتم و روی صندلی ماشین گذاشتم. من گمان می‌کنم آن قاتل جانی آتنا را به بهانه دادن شیشه دیگر ترشی فریب داده و به داخل مغازه کشانده است، چون آتنا هیچ‌وقت سمت غریبه‌ها نمی‌رفت.

اسماعیل رنگرز در محله به خوش‌اخلاقی، مردم‌داری و بی‌آزاری معروف بود طوری که صاحب مغازه کبابی می‌گوید: طی این سال‌ها تاکنون دعوا و جر و بحثی از او ندیده است و با کسبه نیز تنها در حد یک احوالپرسی کوتاه ارتباط داشت.

نبش خیابان اصلی پارس‌آباد،‌ خانه آجری است که به مغازه رنگرز معروف شده. اسماعیل رنگرز داخل این خانه قدیمی لباس‌های کهنه مردم را رنگ می‌زند که پس از حادثه و دستگیری مردم با سنگ به قتل‌گاه آتنا حمله می‌کنند و در و شیشه‌های مغازه رنگرز را می‌شکنند، تا جایی که به گفته کسبه، دولت با ورقه‌های آهنی فضا را بازسازی کرده است.

هیچکس از عابران به سادگی از قتل‌گاه آتنا عبور نمی‌کند. هرکس برای دقایقی جلوی در مغازه رنگرز می‌ایستد. برخی از زنان گریه می‌کنند و زیرلب نوایی برای آتنا می‌خوانند؛ برخی نیز اسماعیل رنگرز را نفرین می‌کنند و از اینکه از آنجا می‌گذرند، شرم دارند. کسبه می‌گویند: خانواده رنگرز پس از خارج شدن جسد از پارکینگ منزل‌شان شهر را ترک کرده‌اند و از آنها خبری ندارند. منزل اسماعیل رنگرز در یکی از کوچه‌های فرعی پارس‌آباد است. در محله ساکت و آرام که چراغ‌های خاموش منزل نشان می‌دهند که هیچکس داخل خانه نیست و خانه خالی از سکنه است.

روبه‌روی منزل رنگرز سوپرمارکت کوچکی است که صاحبش می‌گوید: همسر رنگرز خیاط بود و همه زن‌های محل به او بسیار اعتماد داشتند. او از نظر کار و اخلاق مورد قبول همه بود. رنگرز سه فرزند داشت که فرزند اولش 18 سال دارد و از همسر اولش است و دو فرزند دیگرش که یکی 14 ساله و دیگری تقریبا 8 -9 ساله است از همسر دومش (خانم خیاط) است.

او می‌افزاید: قبل از اینکه جسد را از منزل خارج کنند، آنها صبح زود خانه را ترک کردند. نمی‌دانم خودشان از ترس مردم فرار کردند و یا اینکه ماموران به آنها گفته بودند که از اینجا بروند. دلم برای همسر رنگرز می‌سوزد. او زن مهربان و دلسوزی بود؛ این فاجعه او را آواره کرد.

اما سایر همسایه‌ها حاضر نبودند که در مورد اسماعیل رنگرز و همسرش صحبت کنند و می‌گفتند: شرم دارند که در این محله هستند.

خانه مادر اسماعیل رنگرز به خانه مادر قاتل آتنا معروف شده، طوری که وقتی وارد این محله می‌شویم به محض اینکه سوال می‌پرسیم خانه اسماعیل رنگرز، همه در آهنی کوچکی را با انگشت نشان می‌دهند و می‌گویند اینجا خانه مادر قاتل آتنا است و پس از نشان دادن در حتی فاصله می‌گیرند و می‌روند بدون اینکه کلامی با تو صحبت کنند.

مردم شهر، اسماعیل رنگرز را حالا به عنوان قاتل سریالی می‌شناسند که چندین قتل انجام داده که تنها به تعدادی از آنها اعتراف کرده است.

برخی می‌گویند رنگرز آن روز حادثه قصد داشته که پسردایی آتنا (کودک 10 ساله) را نیز همراه با آتنا بدزدد و طعمه خود کند که مهدی بداخشان، پسردایی آتنا در‌ این‌باره می‌گوید: اسماعیل رنگرز هیچوقت با کسی صحبت نمی‌کرد، اما آن روز به من گفت اگر مشتری برایش لباس آورد آن را نگه دارم که در ازای آن کار لباس‌های من را رایگان رنگ خواهد کرد، من از این موضوع بسیار خوشحال شدم و منتظر شدم تا مشتری‌ها بیایند و لباس‌ها را برای رنگرز جمع کنم، اما وقتی خبر گم شدن آتنا در شهر پیچید و ما درگیر پیدا کردن آتنا شدیم، نقشه‌های رنگرز برای من نقش بر آب شد.

در ادامه پریناز بداخشان، مادر آتنا می‌گوید: از ماموران شنیده‌ام که وقتی قاتل جانی دستش را جلوی دهان آتنا گذاشته بود، آتنا برای اینکه بتواند فرار کند چندین‌بار دست او را گاز گرفته بود،‌ اما آن نامرد با خفه کردن دخترم اجازه نداده بود که او از کسی کمک بخواهد. صورت دختر نازم سیاه و کبود شده بود و تمام موهایش ریخته بود.

این را می‌گوید و گریه امانش را می‌برد و با شیون و گریه می‌گوید: آتنای من موهایش را خیلی دوست داشت. همیشه به مغازه خاله‌اش که آرایشگر بود می‌رفت و از او می‌خواست که برایش موهایش را سشوار بکشد، اما آن قاتل با ریختن سرکه بر روی جسد دخترم، باعث شد که تمام موهایش بریزد.

او می‌افزاید: ما به تازگی به این خانه آمده بودیم و هنوز وسیله‌هایمان را به طور کامل نچیده بودیم. آتنا خیلی ذوق و شوق داشت که سریع‌تر اتاقش را بچیند و عکس‌هایش را به دوستانش نشان بدهد. وقتی اسباب‌مان را به این خانه آوردیم، آتنا با ذوق و شوق عروسک‌هایش را روی دیوار می‌چید چون دوست داشت که عکس اتاق و تخت‌خوابش را به دوستانش نشان بدهد. چون می‌گفت دوستانم باور ندارند که من اتاق و تخت داشته باشم.

او پس از کشف جسد آتنا هنوز به خانه برنگشته و می‌گوید: تا آتنا به خانه برنگردد، هیچوقت وارد آن خانه نمی‌شود.

او می‌گوید: آتنای من هنوز زنده است و من برای پیدا کردنش تمام سعی خودم را می‌کنم.

در همین حال شهلا، خواهر پریناز می‌گوید: قاتل آتنا برای اینکه جسد بوی تعفن نگیرد، او را در سرکه نگه داشته بود، برای همین تمام موهای آتنا ریخته بود و برای اینکه بتواند آتنا را درون ساک پنهان کند پاها و کمر آتنا را می‌شکند و درون ساک می‌گذارد، برای همین ماموران آگاهی و پزشکی قانونی به ما گفتند اجازه ندهیم پریناز و بهنام جسد آتنا را ببینند. اگر خواهرم با آتنا خداحافظی می‌کرد، الان کمی آرام می‌شد.

وی می‌افزاید: آتنا خیلی دوست داشت که برایش جشن تولد بگیریم، اما هرسال یکی از اقوام‌مان فوت می‌کرد و تولد آتنا لغو می‌شد. اما امسال قرار بود که برای او جشن تولد بگیریم و حتی برای او لباس محلی نیز دوخته بودیم، اما روز تولدش هنوز خبری از آتنا نداشتیم برای همین برای آرامش مادرش جشن تولدی را با حضور دوستانش در مدرسه برگزار کردیم. آتنا هیچ‌وقت جشن تولدی نداشت.

آتنا به دایی کوچکش علاقه بسیاری داشت، طوری که در فضای مجازی تصویر دایی او به عنوان پدر آتنا منتشر شد.

پیمان، دایی آتنا می‌گوید: تحمل فراق آتنا را ندارم. نمی‌توانم در این شهر بمانم. من صبحم را با آتنا شروع می‌کردم و تمام روز را در کنار او بودم. من و آتنا به شدت به هم علاقه داشتیم، طوری که او همه جا کنار من بود و همیشه لباس‌هایش را همرنگ من می‌پوشید. داغ آتنا جوانی‌ام را سوزاند. نمی‌توانم تا آخر عمر این داغ را فراموش کنم.

این جملات را در حالی می‌گوید که دستانش با باندی پیچیده شده بود که گویی پس از کشف جسد وقتی دنبال آمبولانس آتنا می‌دود و بر اثر ضرباتی که به ماشین حمل جسد وارد کرده دچار آسیب شده است.

پدر آتنا می‌گوید: از همه مردم، مسئولان و خبرنگاران ممنونم زیرا همه در غم ما شریک شدند، اما از تعلل زیادی در بررسی پرونده دخترم که باعث شد جسد او را با فاصله زمانی طولانی پیدا کنیم، گلایه‌مندم.

او می‌گوید: از قاتل آتنا نمی‌گذرم. باید او را در ملاءعام سنگسار کنند، زیرا صدای آتنا در گوشم است که مرا صدا می‌زند و از من کمک می‌خواهد. می‌خواهم فریادهای قاتل را ببینم.

آتنا اولین قربانی وسوسه‌های شیطانی نبوده و نخواهد بود. برخی می‌گویند قاتل به وسوسه سرقت طلای آتنا او را ربوده است، اما بهنام اصلانی می‌گوید اسماعیل رنگرز وضع مالی مناسبی داشت، او احتیاجی به اندک طلای دختر من نداشت. او یک شیطان است که با وسوسه شیطانی دختر من را ربود و پس از 23 روز جسد دخترم را به من تحویل داد.

بنابراین گزارش، تمام شهر منتظر اعدام اسماعیل رنگرز هستند و همه می‌گویند تا زمانی که او را در ملاءعام اعدام نکنند، قلب‌شان آرام نخواهد گرفت و از این موضوع نمی‌گذرند، زیرا این اتفاق باعث شده که شهر آنها که به مهمان‌نوازی معروف بود، به قتلگاه آتنا و کودکان خردسال معروف شود.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۱۰
ایران
Iran, Islamic Republic of
۱۵:۵۷ - ۱۳۹۶/۰۴/۲۶
۰
۰
داخل دیگ روغن سرخش كنید ...
نرم افزار موبایل
-
۱۵:۵۹ - ۱۳۹۶/۰۴/۲۶
۰
۰
حداقل كار سنگسار و یا اعدام در ملا عام و ...
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۶:۳۲ - ۱۳۹۶/۰۴/۲۶
۰
۰
لعنت خدا و بنده بهش باید به بدترین شكل ممكن كشته بشه تا شاید درس عبرتی بشه برای بقیه
ا.د
United States
۱۶:۳۳ - ۱۳۹۶/۰۴/۲۶
۰
۰
همه دنبال انتقام هستند هیچكس به فكر تمهیدی برای پیشگیری از تكرار این گونه جنایات نیست
میثم
Iran, Islamic Republic of
۱۶:۳۴ - ۱۳۹۶/۰۴/۲۶
۰
۰
با سلام ،.. توروخدا اون دوستانی كه تو اون شهر یا محله هستند فیلم اعدام رو كامل بگیرند از زمان پیاده شدن و پایین اوردن جسد قاتل ،... باتشكر
علی
Iran, Islamic Republic of
۱۶:۳۹ - ۱۳۹۶/۰۴/۲۶
۰
۰
اون جنایتكار را در دیگ اسید خالص بندازید تا كاملاً حل شود اثری از وجود آن نباشد
علی تهرانی
Iran, Islamic Republic of
۱۶:۴۲ - ۱۳۹۶/۰۴/۲۶
۰
۰
باسلام:بهترین گزینه این است كه از پا این كفتارراداخل قیر داغ داغ بكنید كه بسیار دیدنش لذت بخش است.البته یادتان باشد آتشش هم هیزمی باشد كه دودش این جانی كفتار صفت را بسیار عذاب میدهد
بنده ی خدا
Iran, Islamic Republic of
۱۶:۵۰ - ۱۳۹۶/۰۴/۲۶
۰
۰
سلام باید مجازات قاتل اتنا این باشد باید با اره برقی او را از پا تا گردن تیكه تیكه كرد تا درس عبرتی برای آدم دیگری باشد كه دوباره اتنا دیگری را از دست ندیم
بنده خدا
Iran, Islamic Republic of
۱۸:۱۲ - ۱۳۹۶/۰۴/۲۶
۰
۰
تو را به خدا قسم اول زجر كشش كنید ودرآخر اعدام خدا به پدر و مادر طفل معصوم صبر بده
محمد
Iran, Islamic Republic of
۱۳:۲۱ - ۱۳۹۶/۰۴/۲۷
۰
۰
پدر و مادر آتا عزیز ، اشكم جاریه مطمئنم این نوشته رو امكان خوندنش رو نخواهی داشت . من یه پدرم دل و جیگر آدم آتیش میگیره . وای به حال مادر و سایر بستگان محترم شما . سنگسار كه گفتی به مقدسات قسم كمه . این جور شیطانها از كفتار بگم نمیدونم چی بگم پست ترند . ولی همیشه دختر 11 ساله خودمو میبینم یاد دختر عزیز شما میوفتم . همیشه تو مجالس از ذكر حسین ع و اهل بیت میگن ولی نمیدونم اون طفل معصوم وقتی پشت درب بسته گیر افتاده چقدر چشم انتظار فریادرسی مثل تو پدر داغدار و عزیز رو داشته .
این نامرد پست باید تحویل خوانواده و مردم معزا بدهتد كه به سزای عملش برسه .
از مردم ترك زبان و با غیرت پارس آباد باید درس گرفت خیلی همدردی كردن .
ولی میخوام بگم چرا ؟؟؟؟!!!!!!!
ما مردم محترم و انسانی بودیم چرا فرهنگمون اینقدر به بیراهه رفته كه اینچنین فجایع بیشتر اتفاق میوفته .
در آخر خدا صبرتون بده همه براتون آرزوی صبر می كنیم
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها