عکس نوشت، شرحی است بر یک عکس؛ این بار عکسی از مسابقه دو نوزادان در آمریکا، سبب ساز بیان یک نکته تربیتی شده است.
کد خبر: ۱۰۵۲۰۵۳
گاهی به مسیر بچه هایمان شک کنیم +عکس

اصلا معنی ندارد بچه آرام باشد، یکجا بنشیند و فکر کند! او باید بدود. من هم بچه ام را از همین حالا برای دویدن آماده کرده ام.

پوشکش را تعویض کرده و یک شرت راحت پایش می کنم. عضلاتش را ماساژ داده و در مسابقه دو نوزادها شرکتش می دهم.

حتما هم باید مدال بگیرد، اگر طلا نشد دیگر به کمتر از نقره قانع نمی شوم. مهم نیست خط پایان این مسابقه کجاست و او باید به کدام سمت و سو بدود، مهم آن است که از همه جلو بزند. این یک قاعده است.

بچه من باید تک باشد، از همه بهتر، افتخار فامیل، مایه روکم کنی خاله ها و عمه ها، گل سرسبد خانواده، با ترکیب متنوعی از مهارت های لازم و غیرلازم.

هنوز به سن مدرسه نرسیده، با این کلاس و آن مهدکودک، تحت شکنجه و فشار فلج کننده، او را در مسیر آموزش قرار می دهم، سعی می کنم استعدادهایش را کشف کنم و حتی استعدادهای خودم را که هیچ وقت نتوانسته ام برای آن وقت بگذارم، به سبد علاقه مندی های او تحمیل کنم؛ شنا، ژیمناستیک، سنتور، فن بیان، نقاشی، شعر، تجارت؛ و البته در آخر اگر بتواند یک دندانپزشک یا یک حقوقدان مطرح بشود از او راضی خواهم شد. اصلا بچه، ادامه پدر و مادر است! او باید راه های نرفته من را برود و اصلا حق ندارد در پیچ و خم این جاده، خسته شده و یا اعتراض کند. هر اعتراض محکوم به سرکوب است، اصلا او را از ارث محروم می کنم، فرزند که نباید ناخلف باشد.

این حکایتی است از سازماندهی آینده فرزندان به دستان چپاولگرانه برخی والدین؛ این فرزند همیشه باید بدود، همیشه باید در حال مسابقه باشد، شب ها باید خیلی زود بخوابد تا صبح کله سحر از سرویس جا نماند. اصلا در زندگی اش فراغت معنا ندارد که بخواهد برای اوقات فراغتش برنامه ریزی کند.

اما باور کنیم این فرزند اگر به بهترین و مشهورترین چهره علمی یا هنری دنیا هم که تبدیل شود، رشد نکرده است. چون خودش نبوده است. در بهترین حالت یک ماشین کوکی و یا یک روبات دست ساز در تیول حکمرانی والدین بوده است.

گاهی لازم است خیلی جدی، به مسیر رشد بچه هایمان شک کنیم.

| عکس نوشت | شماره 37| سید مهدی سیدی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها