افشین یداللهی، به مسافران ابدی سال کبیسه پیوست

مرگ نابهنگام ترانه‌سرای تیتراژها

مرگ، مهم‌ترین و پربسامدترین خبر روزهای منتهی به بهار شده است؛ عجیب این‌که کسی ‌که برای مرگ علی معلم نوشت: «مرگ، غیرمنتظره نیست، هنوز چند روز به پایان سال 1395 مانده، این سال پر مسافر، کبیسه هم هست»، تنها دو روز پس از آن، خود نیز به مسافران پیوست.
کد خبر: ۱۰۱۲۵۳۱
مرگ نابهنگام ترانه‌سرای تیتراژها

افشین یداللهی، ترانه‌سرا و روانپزشک، سه‌شنبه‌شب بر اثر سانحه تصادف درگذشت تا یادآوری کند، مرگ، حقیقتی تلخ اما بسیار نزدیک به ماست. او تنها دو روز پیش از مرگش نوشته بود: «یک بار/ از لحظه‌ مرگم/ بی‌تفاوت گذشته‌ام/ بی‌آن‌که/ بفهمم یک روز/ در چنین لحظه‌ای/ خواهم مُرد».

مرگ افشین یداللهی، فقدان یکی از بادانش‌ترین ترانه‌سراهای روزگار ماست. ترانه‌سرایی که در صداوسیما بالید و برای ارتقای مقوله تیتراژ در تلویزیون، تلاش‌های فراوانی کرد. این روزها تازه‌ترین همکاری مفصل او با محمدرضا فروتن، در قالب آلبوم «میفهم‌مت» منتشر شده است.

حالا دوستانش، برخی در بهت و برخی در غمی سنگین فرورفته‌اند. از دفتر جام‌جم با احسان خواجه‌امیری تماس می‌گیریم؛ خواننده‌ای که تیتراژهای متعددی را با ترانه‌های یداللهی برای تلویزیون خوانده است... شاید بیش از باقی خواننده‌ها، یداللهی برای او ترانه نوشته باشد. خواجه‌امیری اما تلفن را با بغض جواب می‌دهد و با گریه و عذرخواهی از این‌که نمی‌تواند درباره افشین صحبت کند، خداحافظی می‌کند. عباس سجادی، دوست ترانه‌سرای او در بهت است و هنوز ناباوری را سپری نکرده است، اما با ما از اهمیت ترانه‌های یداللهی می‌گوید.

یداللهی و رشد چشمگیر تیتراژ

قصه ترانه‌نویسی برای افشین یداللهی از سفارشی شروع شد که سال 1375 از صداوسیما گرفت؛ قرار بود فواد حجازی آهنگی بسازد تا خشایار اعتمادی خواننده‌اش باشد. افشین یداللهی آن سال ترانه‌سرایی بود 28ساله، اما هنوز آثارش را آن‌طور که باید، خواننده‌ها نخوانده بودند، اما ترانه شنیدنی او در رثای امام حسین (ع)، انتخاب شد و او برای همکاری نزد فواد حجازی آمد.

حالا 20 سال از آن روز گذشته اما حجازی که یکی از آهنگسازان برجسته دهه هفتاد و هشتاد محسوب می‌شود، طوری خاطره را بازسازی می‌کند, گویی همین دیروز رخ داده است. او درباره این همکاری به جام‌جم می‌گوید: «این اثر، اولین ترانه جدی افشین یداللهی بود؛ ترانه‌ای بسیار زیبا و دلنشین. سفارش تلویزیون بود و ما هم ارکسترال اجرایش کردیم». از این ترانه هیچ چیزی در دسترس نیست و با جست‌وجوی اینترنتی هم نتیجه‌ای حاصل نمی‌شود. از حجازی می‌خواهیم سطرهایی از آن را برایمان بخواند: «تو ای اسطوره عاشق/تو ای تنهاترین مغرور/ تو دادی با غرور خود/ به این شام سترون نور.»

حجازی که برای آخرین بار دو سال پیش و در تیتراژ سریال «شاید برای شما هم اتفاق بیافتد» با یداللهی همکاری کرده است، درباره تلاش خودش و یداللهی در راستای رشد چشمگیر تیتراژخوانی از اواسط دهه هفتاد به بعد می‌گوید: «تیتراژ به معنای امروزی خود تا پیش از سال‌های میانی دهه هفتاد، شناخته شده نبود، یعنی تصوری وجود نداشت که تیتراژها می‌توانند خواننده و به همین فراخور ترانه‌ داشته باشند، اما این فضا از همان سال‌ها شکست و طعم موسیقی پاپ به مذاق تلویزیون هم خوش آمد. تیتراژها بسیار بیشتر از نوارهای کاست شنیده و باعث دیده‌شدن خواننده‌ها می‌شد.»

نقش افشین یداللهی در اعتلای تیتراژهای تلویزیونی قابل انکار نیست. یک نگاه گذرا به فهرست شاخص‌ترین ترانه‌های او برای تیتراژهای تلویزیونی، گواه همین مدعاست: ترانه تیتراژ سریال مسیر زاینده‌رود، سریال پول کثیف، سریال غریبانه و سریال میوه ممنوعه همگی با صدای احسان خواجه‌امیری، ترانه تیتراژ سریال مدار صفر درجه و شب دهم از علیرضا قربانی، سریال کمربندها را ببندیم از فتحعلی اویسی و بسیاری ترانه دیگر.

حرفه؛ ترانه‌نویس

افشین یداللهی را به حرف‌هایش در ستایش ترانه‌نویسی می‌شناختیم. از معدود کسانی که شأن ترانه را کمتر از شعر نمی‌دانستند و از این‌رو باعث شدند، این قالب مهم نیز مشروعیت یابد. همین اتفاقی که با اعطای جایزه نوبل به ترانه‌های باب دیلن اتفاق افتاد و برای بسیاری قابل درک نبود که چرا ترانه به عنوان متنی واسط توانسته بزرگ‌ترین جایزه ادبی را به خود اختصاص دهد، از منظر یداللهی، طبیعی و بدیهی بود. حالا عباس سجادی، با اشاره به این سخنان یداللهی می‌گوید: «همان‌طور که افشین می‌گفت، شرط لازم برای نوشتن ترانه خوب، این است که شاعر خوبی هم باشید، اما این کافی نیست. درواقع شاعرانگی از منظر او، شرط لازم و نه کافی ترانه‌نویسی بود. او بخوبی می‌دانست که ترانه، چون قالبی کاربردی است و باید به خدمت موسیقی درآید تا حسی را منتقل کند. از سویی او چون نوازنده حرفه‌ای یک ساز کوبه‌ای بود، ریتم را بدرستی می‌شناخت که در نوشتن ترانه‌ها کمکش می‌کرد، چنان‌که از موسیقی دستگاهی ما هم شناخت کامل داشت».

سجادی درباره سازی که یداللهی می‌نواخت، توضیح می‌دهد: «برای تلویزیون که آثاری را تهیه می‌کردیم، او می‌آمد کنار نوازنده‌ها و خواننده‌ها تنبک می‌نواخت. همه اینها باعث شده تا افشین یداللهی جزو ترانه‌سراهای باسواد ما محسوب شود. این‌گونه است که امروز آثار انصافا شایسته‌ای از او به یادگار داریم.»

در یاد دوستان

فواد حجازی می‌گوید از 20 سال پیش که برای اولین ترانه جدی افشین یداللهی آهنگ ساخته تا امروز، بارها با او نشست و برخاست داشته و در همه این برخوردها، طنز و شوخ‌طبعی او برایش جالب بوده است.

این نکته‌ای است که عباس سجادی هم به آن تاکید می‌کند: «افشین، برای من دوستی صادق بود، جز دوستی و مهربانی چیزی از او ندیدم. برای من حلاوت طنزهایش در خاطر خواهد ماند. او در تعامل با من ادبیات خاصی از طنز داشت».

حجازی از مرگ یداللهی به عنوان واقعه تلخ غیرقابل باور یاد می‌کند و سجادی نیز از حسرتی می‌گوید که بر دلش مانده است: «20 روز پیش با هم بودیم. قرار بود دوم فروردین با هم و به صورت خانوادگی برویم ارمنستان برای شرکت در برنامه نوروزی سفارت ایران. بلیت‌های او و همسرش را بردم و تحویل دادم. افسوس. برای افشین آرامش طلب می‌کنم و البته مطمئنم او با دلی آرام بر بسترش خواهد خوابید. افشین چون در کار تولید زیبایی بود، قرین آرامش خواهد بود.»

کتاب‌های آقای ترانه

از زنده‌یاد افشین یداللهی، چند کتاب شعر و ترانه به یادگار خواهد ماند. «جنون منطقی» که مجموعه ترانه‌هایش محسوب می‌شود، سال 1393 منتشر شده و در همین مدت کوتاه چهاربار تجدید چاپ شده است. «روزشمار یک عشق»، «مشتری میکده‌ای بسته» و «حرف‌هایی که من باید می‌گفتم و تو باید می‌شنیدی» هرسه شعرهای آزاد یداللهی‌اند که مجموعا هشت ‌بار تاکنون چاپ و منتشر شده‌اند و البته یک مجموعه غزل با نام «امشب کنار غزل‌های من بخواب» که این نیز سه بار تاکنون به بازار کتاب آمده است.

اما مهم‌ترین نکته درباره انتشار کتاب ترانه‌های او، این است که بازار کتاب و نشر در ایران، چندان قالب ترانه را به عنوان اثری مکتوب و مستقل نپذیرفته است. از سویی مخاطبان نیز اغلب عادت دارند ترانه را به عنوان متنی واسطه‌مند و برای اجرای موسیقایی بشنوند تا آن را روی کاغذ بخوانند. یداللهی اما از کسانی بود که این قاعده بازار را کمی متحول کرد و انتشار کتابش نیز چندبار تجدید شد.

عباس سجادی، که به همراه یداللهی یکی از اعضای خانه ترانه و از ترانه‌نویسان پرسابقه است، در همین رابطه به جام‌جم می‌گوید: «نکته‌ای که ترانه‌های دکتر افشین یداللهی را از بسیاری دیگر از ترانه‌ها متمایز می‌کند، جوهره شعری ترانه‌های اوست. همین جوهره شعری باعث شده که این ترانه‌ها به عنوان متنی مستقل و مجرد قابل چاپ باشند، چون بار محتوایی مطلوب و شکلی متناسب دارند.»

صابر محمدی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها