گفت‌وگو با سیدعلی حجه‌الاشرافی، تولیدکننده نمونه گیاهان دارویی

عاشق خدمت به مردم هستم

گفت‌وگو با صادق صندوقی، تصویرگر کتاب‌های درسی:

یک آخ بزرگ به تلفن‌های همراه!

شاید به چهره و حتی نام، خیلی‌ها صادق صندوقی را نشناسیم، اما کافی است بگوییم او تصویرگر بسیاری از طرح‌ها و نقاشی‌های کتاب‌های درسی بود؛ از اصحاب فیل گرفته تا تصویر مشاهیر روی جلد کتاب‌های درسی.
کد خبر: ۱۰۰۲۷۶۲
یک آخ بزرگ به تلفن‌های همراه!

با او گپ و گفتی انجام دادیم. از روزهای مدرسه‌اش گفت، از اصالتش، از اوقات فراغتش، از علاقه‌اش به طبیعت و خانواده و از بلایی که تلفن‌های همراه بر سر جوان‌ها آورده و آنها را بی‌صبر کرده است. این گفت‌وگو را در ادامه بخوانید.

در مدرسه نقاشی شما چطور بود؟

قبل از دوران مدرسه نقاشی می‌کردم. به همین خاطر روز اول مدرسه در همان ساعت اول کلاس مورد تشویق قرار گرفتم. معلمم آقای علی بلالی در همدان بود. البته ایشان مرحوم شدند. فکر می‌کردم مرا به‌خاطر نقاشی تنبیه کند، اما مرا تشویق کرد. ایشان همان ساعت اول کلاس رفت دفتر و گفت شماها نقاشی بکشید تا برگردم. وقتی نقاشی خودم را کشیدم بغل‌دستی به من نگاه کرد و گفت نقاشی مرا هم بکش. یک وقت نگاه کردم دیدم نقاشی نصف کلاس را کشیدم. مبصر کلاس گفت می‌دانی این کار یعنی چه؟ یعنی تقلب. گفتم حالا چه می‌شود؟ گفت چوب و فلک می‌شوی. تا معلم بیاید هزار بار مردم و زنده شدم. وقتی معلم رسید کارها را جمع کرد و دید همه کارها شکل هم است. گفت چه کسی اینها را کشیده است؟ مبصر کلاس که از قبل با من خصومت داشت با دست مرا نشان داد و گفت فلانی. معلم به من گفت بیا پای تخته. واقعا داشتم از ترس می‌لرزیدم، اما گفت بچه‌ها برایش یک دست بزنید. اگر رفتار معلمم منفی بود صددرصد نقاشی را کنار می‌گذاشتم، اما او با تشویقش کاری کرد که نقاشی را ادامه دادم.

در دانشگاه چه رشته‌ای خواندید؟

ما در انستیتو تربیت مربیان امور هنری که وابسته به وزارت آموزش و پرورش بود زیر نظر بهترین استادان درس خواندیم. در واقع هفت هنر را خواندیم؛ هم تئاتر داشتیم، هم نقاشی، هم مجسمه‌سازی و هم. ..

اهل همدان هستید؟

بله، پدرم اهل ترکیه بود. در حقیقت روس بودند، بعد از انقلاب اکتبر 1917 به‌خاطر شایعه مسلمان‌کشی از سوی بلشویک‌ها همراه خانواده کوچ می‌کنند به طرف آدانای ترکیه، از آنجا هم در دوران خدمت سربازی ایران می‌آید. سرباز که بودند در یک مرخصی سه روزه عاشق مادرم می‌شوند.

چند فرزند دارید؟

سه تا.

آنها هم در کار هنر هستند؟

بله، سه دختر دارم. اولی فارغ‌التحصیل نقاشی است، دومی خوشنویس است و بهترین خط تحریر را دارد. سومی هم شاعر است و تا حالا دو کتاب هم چاپ کرده و مدتی هم مجری تلویزیون بود. جالب است که هر سه بدون دخالت من و به صورت بالقوه خوشنویس هستند.

چقدر اهل طبیعت و سفر هستید؟

البته به دلیل مشکلات فیزیکی دیگر نمی‌توانم. قبلا اهل طبیعت بودم. بیابان‌های سلمانیه در شرق تهران را هر روز عصر می‌رفتم گشت می‌زدم. همان موقع برنامه‌های استاد شاهین فرهت در رادیو بود و خودم را موظف می‌دیدم برنامه‌هایش را گوش دهم.

طبیعت چقدر بر تصویرگری‌ها و نقاشی‌های شما اثر گذاشت؟

خیلی تاثیر گذاشت. تعریف هنر به صورت مختصر و مفید این است: «انسان به اضافه طبیعت»، اما متاسفانه الان تعریف هنر عوض شده.

چقدر با خانواده وقت می‌گذرانید؟

همه وقتم با خانواده است. هیچ وقت کارگاه نداشتم. همیشه خانواده را دوست داشتم. ون‌گوگ هم چون خانواده نداشته، همیشه آرزو داشته در کنار خانواده کار کند.

حالا که با توجه به وضعیت‌تان خیلی نمی‌توانید فعالیت کنید، قدیم‌ها اهل ورزش بودید؟

در نوجوانی وزنه‌برداری کار می‌کردم.

شما که لاغر هستید!

این برای قبل از دوران دبیرستان است. عاشق وزنه‌بردارها بودم؛ عاشق محمود نامجو و علی صفا سنبلی. خیلی دنبال می‌کردم. خودم دیمی تمرین می‌کردم برای همین با مشکلات زیادی مثل کمردرد مواجه شدم.

اوقات فراغت را چه می‌کنید؟

فقط مطالعه و مطالعه. چیزهایی را که به دلیل کمی وقت و کثرت کار نمی‌توانستم بخوانم، می‌خوانم.

حتما دیدید که خیلی از جوان‌ها صبح و شب در گوشی‌های تلفن همراه هستند. نظر شما دراین باره چیست؟

آخ آخ آخ. یک آخ بزرگ باید به این تلفن‌های همراه بگویم. ما مهمانی خانوادگی داریم. متاسفانه جای گفت‌وگو نیست. همه سرها در گوشی است. تلفن همراه من از این قدیمی‌هاست؛ چون فقط برای گفت‌وگو از آن استفاده می‌کنم. نوه‌هایم می‌گویند باباجون رویت می‌شود این را دست بگیری. من حتی پیامک بلد نیستم بفرستم. سعی هم نکردم یاد بگیرم. درحالی‌که نوه سه، چهار ساله من کلی بازی بلد است. در قرآن بارها آمده که خدا صابرین را دوست دارد. فروغ می‌گوید« آنچه کز قلب‌ها گریخته، ایمان است». الان باید گفت صبر است. جوان‌ها صبر ندارند. برای همین غوره نشده، می‌خواهند مویز شوند. چرا؟ چون تکنولوژی آنها را این طور کرده است. قدیم برای معنی یک کلمه باید می‌رفتیم در لغت‌نامه دهخدا یا فرهنگ معین می‌گشتیم. الان با یک کلیک کار انجام می‌شود. تکنولوژی این بی‌صبری را در جوان‌ها نهادینه کرده است.

سجاد روشنی - جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها