حسینی : این قصه‌پردازی‌های ناشیانه از اساس کذب است

جدال بر سر یک خاطره از مشایی

نگاهی به پیام رهبری در رحیل رفیقی صمیمی

قدر زر زرگر شناسد، قدر گوهر گوهری

کد خبر: ۹۷۱۲۲۵
قدر زر زرگر شناسد، قدر گوهر گوهری

دکتر سید محمد حسینی
آن پیک نامور که رسید از دیار دوست
آورد حرز جان ز خط مشکبار دوست
خوش می دهد نشان جلال و جمال یار
خوش می کند حکایت عز و وقار دوست
رهبر بزرگوار و فرزانه انقلاب در پیامی سرشار از مهر و عاطفه و تعابیری شیوا و گویا، به زیبایی، دوست پارسا و با صفا و قدیمی خود را تکریم کردند. سابقه ی این رفاقت وصمیمیت به دوران مبارزه با رژیم ستم شاهی یعنی نزدیک به نیم قرن قبل برمی گردد. در حادثه ی زلزله فردوس در سال١٣٤٧ دست تقدیر الهی این شیخ زاهد و سید حکیم را در کنار هم قرارداد. این دیدار چند ساعته چنان پیوند پایدار و محبت آمیزی را موجب شد که رهبر عزیز انقلاب تا آخرین روزهای حیات حاج شیخ عباس پورمحمدی در مواجهه با بستگان و آشنایان وی قبل از هر چیز جویای حال حاج شیخ شده و برای سلامتیش دعا می کردند. متقابلاً ارادت شیخ به محبوب دلش زائدالوصف و غیر قابل بیان بود. همواره از خاطرات خوش با دوست بودن سخن می گفت.
روز وصل دوستداران یاد باد
یاد باد آن روزگاران یاد باد
دلدادگی و شیفتگی حاج شیخ عباس به حضرت آقا را تنها بااین بیت لسان الغیب می توان توصیف کرد:
چنان پر شد فضای سینه از دوست
که فکر خویش گم شد از ضمیرم
شیخ مبارز و وارسته در این دیدار تاریخی، انگار گمشده و مراد خود را پیدا کرده و به گنج حسن بی پایان دوست ره برده است. این رفیق مجاهد و انقلابی و این عالم ربانی را کیمیای سعادت می دانست و لذا تا پایان راه هرگز از او جدا نشد.
در هر فرصت ممکن حضرت آقا را به رفسنجان دعوت می کرد و با افتخار در منزل، میزبانی معظم له را بر عهده می گرفت تا مردم شریف رفسنجان را با افکار انقلابی آشنا سازد و هر چه زمان می گذشت و تعامل و معاشرت ها بیشتر می شد این دوستی ها نیز عمیق تر می شد.
اخلاص، صداقت، دلسوزی، وارستگی، فروتنی، روحیه انقلابی، شجاعت و صراحت در مبارزه با طاغوت، اعتقاد راسخ به نهضت امام خمینی، بی اعتنایی به مظاهر پر زرق و برق دنیایی، خدمت بی مزد و منت به مردم و بویژه طبقات محروم جامعه از جمله ویژگی های مشترکی بود که رشته ی الفت این دو عبد صالح را مستحکم تر و ناگسستنی می کرد.
همانطور که رهبر معظم انقلاب از حجت الاسلام و المسلمین پور محمدی به عنوان روحانی کم نظیر یاد کردند پیامی هم که برای رحلت آن عزیز سفر کرده صادر کردنداز نظر عواطف و احساسات کم نظیر و چه بسا بی سابقه و البته حاکی از بزرگ منشی رهبر انقلاب بود.
بدون تردید قلب های سلیم و دل های پاک و جلا یافته از ذکر حق به سرعت مأنوس و مجذوب یکدیگر می شوند و با درک خصوصیات و خصال ارزنده، قدر یکدیگر را بیشتر می دانند لذا تجلیل رهبری و بکار گیری دقیق واژه ها و اوصاف متعالی، مصداق بارز این واقعیت است که:
قدر زر زرگر شناسد قدر گوهر گوهری
امام خامنه ای با مراودات فراوانی که با این روحانی پاک طینت و مهذب داشتند پارسایی، سلامت نفس، بی اعتنایی به جلوه ها و زخارف مادی و اخلاص را به رأی العین ملاحظه کردند که چنین صریح و دلنشین گواهی دادند چه آن که قطعاً جایگاه رفیع امام المسلمین مستغنی از اغراق و مبالغه نسبت به اشخاص است و مسلما به دور از هر گونه شائبه تا به یقین و باور نرسیده باشند درباره ی فردی چنین آشکارا شهادت نمی دهند« هرگز جز راه خدا نپیمود».
آری آنکه نیتش تقرب الی الله است بی توقع چشمداشت، تنها به تکلیف الهی می اندیشد و طلباً لمرضات الله بی وقفه کار می کند در برابر امام و رهبر، خود را مقلد و سرباز خط مقدم می داند و از هیچ کوششی برای اعتلای کلمه الله دریغ نمی ورزد و با افتخار پرچم نام و راه امام را بردوش می گیرد و چون عظمت قادر متعال را با تمام وجود درک کرده است غیر خدا هر که و هر چه باشد در نزدش حقیر و بی مقدار است (عظم الخالق فی انفسهم فصغر ما دونه فی اعینهم) بر این مبنا نه تهدید و فشار ساواک و بازداشت و تبعید به سراوان، زابل و بندر لنگه در عزم جزم و اراده ی پولادینش اثری دارد و نه تطمیع و وسوسه های دنیایی او را از ساده زیستی، زهد، ورع و خدمت به محرومان بازمی دارد.
نه در پی حشمت و جاه دنیایی ست و نه گفتار و رفتار ناصواب دیگران در همت و اراده ی استوارش در خدمت به نظام و مردم خللی ایجاد می کند.

اقدامات فرهنگی و اجتماعی این ارادتمند اهل بیت علیهم السلام گستره ی وسیعی داشت. مدرسه به مدرسه می رفت تا جوانان را با کلام آسمانی آشنا سازد به هر روستا و کوی و برزن سرمی زد و مبلغ اعزام می کرد تا در تربیت انسان های مؤمن، متعهد و مبارز سهیم باشد؛وبر مقلدان و عاشقان امام و رهبری و منتظران پا به رکاب ظهور حضرت مهدی (عج) بیفزاید.با طیب خاطر و آغوش باز به گره گشایی مشکلات و گرفتاری های مردم می شتافت و حتی المقدور کسی را نومید از در خانه اش نمی راند؛بی آلایش و بدون تکلف و تشریفات با توده های مردم ارتباط داشت و هر جا نیاز به مجاهدت، فداکاری، گذشت و ایثار بود پیشگام و طلایه دار می شد.
در دفاع مقدس فرزند و نوه ی دلبند و عزیزش را تقدیم رضای دوست کرد و با سپاس به درگاه حق تعالی تمنای پذیرش این دو قربانی را کرد و این نغمه ی ملکوتی را زمزمه کرد که:« ربنا تقبل منا إنک أنت السمیع العلیم»
به حضور، مجروح شدن و شهادت جوانان خانواده در جبهه بسنده نکرد بلکه خود با شوق به میعادگاه عاشقان و خطوط مقدم شتافت تا در عمل، مشوق رزمندگان جان بر کف باشد و در نهایت در هجمه شیمیایی دشمن سفاک مجروح و جانباز شد تا روح ناآرام خود را تسکین بخشد و البته آلام و مرارت این جراحت را تا پایان عمر تحمل کرد تا شاهد صدق دیگری بر صبوری و بردباریش در محضر خدای خبیر داشته باشد. روحش شاد، یادش گرامی و رحمت و رضوان الهی شامل حالش که عاش سعیداً و مات سعیداً

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها