گفت‌وگو با یک پژوهشگر فرهنگ عامه

چه جور مردمی هستیم؟

ما ایرانی‌ها این‌طوری هستیم یا آن طوری؟ این را زیادی در محاورات روزمره می‌شنویم. اما واقعا ما ایرانی‌ها چه جور آدم‌هایی هستیم؟ این سوال را باید از کسی پرسید که گردآورنده فرهنگ‌هایی درباره باورهای عامیانه، ضرب‌المثل‌ها و قصه‌های ایرانی است. حسن ذوالفقاری پژوهشگری است که هم فرهنگ باورهای عامیانه مردم ایران را نوشته و هم فرهنگ بزرگ ضرب‌المثل‌های فارسی را. امسال هم قصد دارد دائره‌المعارف داستان‌های فارسی را منتشر کند. گفت‌وگوی زیر را بخوانید تا ببینید ذوالفقاری مردم ایران را چطور مردمی توصیف می‌کند.
کد خبر: ۹۲۵۰۷۲
چه جور مردمی هستیم؟

از کارهای جدیدتان چه خبر؟

کتابی که دست انتشار داریم و انتشارات سخن قرار است امسال آن را منتشر کند، دائره المعارف داستان‌های فارسی است که سال هاست با همکاری دکتر محمد پارسانسب و زیرنظر دکتر تقی پورنامداریان کارهایش انجام شده است. این دائره‌المعارف ده جلد است و شامل معرفی 26 هزار داستان کهن می‌شود. در واقع در این کتاب حکایت‌ها، قصه‌ها، و داستان‌ها برگرفته از متون ادبی است.

چند سالی است که شما روی فرهنگ و دائره‌المعارف تمرکز کردید. علتش چیست؟

بله، چون منابع مرجع ما در زمینه ادبیات عامه کم است و محدود. ما به منابع مرجعی نیاز داریم که بتواند در دسترس پژوهشگران باشد تا آنها تحقیقات دامنه‌داری انجام دهند. با توجه به این‌که امروز خیلی از کتاب‌ها نایاب می‌شوند و تجدید چاپ نمی‌شوند، ضرورت گردآوری چنین دائره‌المعارف‌ها و فرهنگ‌هایی بیشتر احساس می‌شود.

به عنوان کسی که همه این قصه‌ها، حکایات، ضرب‌المثل‌ها و افسانه‌ها را خوانده، فکر می‌کنید ما ایرانی‌ها چطور مردمی هستیم؟

متفاوت. روحیات خاصی داریم. سفرنامه‌های زیادی از جهانگردانی که به ایران آمدند، مثل شاردن، به جا مانده که به روحیات ایرانیان اشاره شده. او مردم‌شناسی کرده و روحیات و فرهنگ و آداب و رسوم مردم را به تصویر کشیده. اما این جهانگردان با توجه به این‌که زیرساخت‌های فکری مردم ایران را نشناخته بودند با ظن خودشان نوشته‌اند.

همان‌طور که در سفرنامه‌ها آمده در مجموع مردم ایرانی مردمی هستند مهمان‌نواز که ممکن است گاهی سرشان کلاه هم برود. غریب پرستند. گاهی برخی خصوصیت ما متضاد است. ممکن است در یک مثل، به روحیه خوش خلقی ایرانی‌ها بربخورید و جایی به بدخلقی. گاهی به روحیه تک‌روی بربخورید و گاهی به روحیه وحدت. در بسیاری از آیین‌های ما کارها به صورت جمعی انجام می‌شود. مثل کار در مزارع. روحیه کار جمعی بین اقوام وجود دارد. اما گاهی هم مصداق‌هایی هستند که خلاف این است. البته من این دست مصداق‌ها را به پای تجربه شخصی می‌گذارم که مثلا می‌خواهد بگوید کار جمعی فایده ندارد. مثلا با وجود انبوه آیین‌ها و سنت‌ها که در آن کارها جمعی بوده، ضرب‌المثلی می‌بینیم که می‌گفتند «دیگ شراکت جوش نمی‌آید» یا می‌گویند «اگر شریک خوب بود خدا برای خودش می‌گرفت». از طرفی مردم ایران خیلی به باورها و آیین‌ها پایبند هستند. از آن طرف گاهی بعضی از اینها ممکن است جنبه خرافی پیدا کند.

فکر می‌کنید مخاطب این داستان‌ها و مثل‌ها و حکایات را که بخواند احساس خوبی به او دست می‌دهد که از این مردم است یا بدتر عصبانی می‌شود؟

به هر حال داستان‌ها آینه هستند. در اینها می‌توان خلقیات مردم را دید. ما بسیاری قصه داریم که داستان مردم نادانی را نشان می‌دهد که عده‌ای می‌خواهند از جهل آنها سوءاستفاده کنند. دلیلش هم بی‌سوادی بوده است. یا در جاهایی ظلم‌پذیری وجود داشته است. در مقابلش ما حکایاتی داریم که در افسانه‌های پهلوانی آمده که براساس آن مردم ایران روحیه شجاعانه‌ای داشتند.

سجاد روشنی

فرهنگ و هنر

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها