در یکی از روزهای پاییز امسال زنگ تلفن اپراتور 110 به صدا درآمد و از آن‌سوی خط مردی از کشف جسدی در بیشه‌زار خبر داد. پس از اطلاع موضوع، همراه کارآگاهان جنایی پلیس آگاهی در محل حاضر شدیم.
کد خبر: ۸۸۴۲۸۳
دوئل عشقی مرگبـار

به گزارش جام جم آنلاین،جسد متعلق به مردی بود که ساعت‌ها از مرگش می‌گذشت و دو طناب پلاستیکی به دور گردنش گره خورده و آثار ضربه‌هایی روی سرش وجود داشت.

موضوع کشف جسد به بازپرس ویژه قتل گزارش شد و جسد برای مشخص شدن هویت و علت مرگ به پزشکی قانونی انتقال یافت.

این در حالی بود که اطراف جسد ماموران پوکه‌های شلیک شده از سلاحی را به دست آوردند که نشان می‌داد قبل از جنایت در این محل تیراندازی شده است.

همزمان با تشکیل پرونده قضایی، ماموران به تحقیق روی پرونده افراد گمشده در پلیس آگاهی پرداختند، اما مشخصاتی که با تصویر مقتول همخوانی داشته باشد، پیدا نکردند.

تحقیقات برای شناسایی هویت وی ادامه داشت تا این که خانواده‌ای روز بعد از کشف جسد با حضور در پلیس آگاهی اعلام کردند پسرشان خانه را ترک کرده و دیگر بازنگشته و جستجوهایشان برای یافتن وی بی‌نتیجه مانده است.

ماموران احتمال دادند جسد متعلق به جوان گمشده باشد که خانواده‌اش با حضور در پزشکی قانونی، فرزندشان را شناسایی کردند. با مشخص شدن هویت مقتول، روند رسیدگی به پرونده وارد مرحله جدیدی شد.

با تحقیق از خانواده مقتول مشخص شد او هیچ‌گونه اختلافی با کسی نداشته و نمی‌دانند که عامل جنایت چه کسی است.

در ادامه ماموران به سرنخ‌هایی دست یافتند که نشان می‌داد مقتول به دختری علاقه‌مند بوده اما او ازدواج کرده و همین موضوع باعث ناراحتی مقتول شده و همیشه به خاطر این که نتوانسته با دختر جوان ازدواج کند، ناراحت بوده است.

در ادامه تحقیقات ماموران که احتمال می‌دادند دختر جوان اطلاعاتی از این جنایت داشته باشد او را برای تحقیقات به پلیس آگاهی منتقل کردند.

دختر جوان با تائید موضوع علاقه‌اش به مقتول گفت: من و شاهین به هم علاقه‌مند بودیم و می‌خواستیم ازدواج کنیم، اما به هدف خود نرسیدیم و تصمیم به جدایی گرفتیم. بعد از ازدواج هم ارتباطم به‌طور کامل با او قطع شد.

همچنان به تحقیقات ادامه دادیم تا این‌که متوجه شدیم، علاوه بر مقتول، پسر جوان دیگری هم به دختر جوان علاقه‌مند بوده که او هم با پاسخ منفی این دختر روبه‌رو شده بود.

زمانی که ماموران مدارکی به‌دست آوردند که نشان می‌داد این زن در قتل مرد جوان نقش نداشته، او با هماهنگی مقامات قضایی آزاد شد.

ماموران همچنان در جستجوی قاتل مرموز بودند و هر سرنخی که احتمال می‌رفت آنها را به قاتل فراری نزدیک کند، بررسی می‌کردند، اما هر چه بیشتر تحقیق می‌کردند کمتر به نتیجه می‌رسیدند.

تحقیقات از دوستان مقتول هم نشان می‌داد او با کسی اختلاف نداشته و احتمال این که او توسط دوستان یا آشنایانش کشته شده باشد؛ کمرنگ‌تر می‌شد.

سرانجام به سرنخ‌هایی دست یافتیم که نشان می‌داد مردی که همانند مقتول به دختر جوان علاقه‌مند بوده، درگیری‌هایی با مقتول داشته و از زمانی که جنایت رخ داده به‌طور مرموزی ناپدید شده و کسی از او خبری ندارد.

ماموران به او ظنین شدند و برای بازداشت وی به‌عنوان تنها مظنون پرونده به خانه‌اش رفتند که در آنجا حضور نداشت.

جستجو برای دستگیری وی ادامه داشت تا این که ماموران آخرین مخفیگاه او در حومه شهر را به‌دست آوردند و برای دستگیری وی وارد عمل شدند.

مخفیگاه او را زیر نظر گرفتند و با اطمینان از این که متهم فراری در آنجا حضور دارد با هماهنگی قضایی وارد آنجا شدند و او را پیش از آن‌که فرصتی برای فرار پیدا کند، شناسایی و دستگیر کردند.

او زمانی که سردی دستبند پلیس را روی دستانش احساس کرد دیگر متوجه شد به آخر خط رسیده و نمی‌تواند از راز جنایتی که آن را در سینه‌اش پنهان کرده است، خلاصی یابد.

بنابراین زمانی که به پلیس جنایی منتقل شد به قتل مردجوان اعتراف کرد و گفت چون او رقیب عشقی‌اش بوده تصمیم به این جنایت تلخ گرفته و گمان نمی‌کرده جان یک نفر را بگیرد و زندگی خودش را هم به تباهی بکشاند و مجازات اعدام در انتظارش باشد.

با تحقیق از متهم به قتل مشخص شد که او و مقتول سعی می‌کردند دیگر رقیب عشقی را از میدان به در کرده و با دختر جوان ازدواج کنند.

بنابراین عامل جنایت گمان می‌کرده که رقیب عشقی‌اش بزودی با دختر جوان ازدواج می‌کند. بنابراین نقشه قتل رقیب عشقی را طراحی کرده و روز حادثه به بهانه این که می‌ خواهد به اختلاف‌های دیرینه میان یکدیگر پایان دهد او را به بهانه‌ای به خارج از شهر دعوت می‌کند که پس از روبه‌رو شدن با وی، ابتدا به او مشروبات الکلی می‌دهد تا قدرت حرکت پیدا نکند و راحت‌تر بتواند نقشه‌اش را اجرا کند.

پسر جوان وقتی متوجه نیت شوم او می‌شود قصد داشته از محل قرار فرار کند که رقیب عشقی‌اش شروع به تیراندازی می‌کند تا او را بترساند.

در این موقع مرد جوان از او می‌خواهد تا کاری با وی نداشته باشد، اما قاتل با برداشتن سنگی به سمت رقیب عشقی حمله و ضربه‌هایی به سر او وارد کرده و در نهایت هم با طناب او را خفه می‌کند.

سرهنگ خداکرم پاکروان - رئیس پلیس آگاهی استان کهگیلویه و بویراحمد

ضمیمه تپش

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها