مرد شکاک که برای اعتراف گرفتن از خیانت همسرش او را شکنجه کرده و به قتل رسانده بود، پای میز محاکمه قرار گرفت.
کد خبر: ۸۷۵۵۸۴
شکنجه مرگبار همسر برای اعتراف به خیانت

به گزارش جام‌جم ، یکم شهریورماه سال 89 سعید جسد همسرش را به داخل خودروی خود برد تا بتواند راهی برای فرار از مجازات قتل همسرش پیدا کند. او به سمت جاده چالوس حرکت کرد و وقتی به خود آمد در جنگل‌های عباس‌آباد بود. در محل خلوت توقف کرد و جسد را از ماشین بیرون کشید و در عمق جنگل رها کرد و رفت.

مادر و دو فرزند معصومه وقتی به غیبت او شک کردند با طرح شکایتی خواستار رسیدگی به پرونده شدند تا این‌که اردیبهشت سال 90 سعید دستگیر شد و به قتل همسرش اعتراف کرد. او در بازجویی‌ها گفت: همیشه تصور می‌کردم که او به من خیانت می‌کند، به همین خاطر با او درگیری داشتم. روز حادثه از او خواستم تا اعتراف کند با چه کسی ارتباط دارد، اما او اعتراف نکرد، به همین خاطر او را کتک زدم که باعث مرگش شد. بعد از مرگ هم جسدش را به جنگل‌های عباس‌آباد برده و آنجا رها کردم.

با اعترافات متهم ماموران راهی جنگل‌های عباس‌آباد شده و با راهنمایی متهم بقایای جسد را کشف کردند.

پرونده با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد و متهم دیروز به ریاست قاضی محمد قربانزاده و با حضور دو قاضی مستشار پای میز محاکمه قرار گرفت. در ابتدای این جلسه نماینده دادستان با قرائت کیفرخواست گفت: سعید متهم به اخفای همسرش در خانه و قتل عمدی اوست. با توجه به مدارک موجود در پرونده برای او تقاضای مجازات قانونی دارم.

مادر مقتول هم برای داماد سابق خود تقاضای قصاص کرد. دو فرزند مقتول هم اعلام کردند اگر طبق مصالحه پدرش خانه و ماشین را به نام آنها کند، او را می‌بخشند.

وقتی نوبت به دفاع متهم رسید او با قبول اتهام قتل گفت: من قتل را قبول دارم اما اتهام اخفای همسرم را قبول ندارم. همسرم بدون اجازه من از خانه خارج می‌شد. اگر این کار را نمی‌کرد من هم مجبور نبودم او را در خانه زندانی کنم.

سعید درباره قتل هم گفت: رفتارهای همسرم مشکوک بود و من می‌دانستم افرادی پشت این ماجرا هستم. فیلم و صدای اعترافات همسرم را داشتم. روز حادثه متوجه شدم سی‌دی فیلمی که از حرف‌های همسرم درست کرده‌ام، نیست. وقتی سراغ آن را گرفتم، معصومه مدعی شد آن را به خانواده‌اش داده است. سر این موضوع عصبانی شده و چند ضربه به صورتش زدم که باعث مرگش شد. بعد هم جسد را در جنگل رها کردم.

رئیس دادگاه: موضوع چنگکی که قرار بود همسرت را از آن آویزان کنی چه بود؟

متهم: واقعی نبود. برای ترساندن او و گرفتن اعتراف بود. هیچ وقت هم از آن استفاده نکردم.

پس از آخرین دفاعیات متهم قضات دادگاه برای صدور حکم وارد شور شدند.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها